حسن روحانی:
میگویند کشور را به حزباللهیها بدهیم؛ آنها مگر چند میلیون نفر هستند؟/در دولت یازدهم و دوازدهم دانشجوی ستارهدار نداشتیم
حسن روحانی گفت: میگویند کشور را به جوانان حزباللهی بدهیم، حالا با هر تفسیری که میتوان از جوان و حزباللهی داشت. آنها مگر چند میلیون نفر هستند؟ خب بقیه چکار کنند؟ به آن چند میلیون نفر همه امکانات و مسئولیتها را بدهیم، بقیه از کشور خارج شوند یا بیکار بمانند؟
حسن روحانی، رئیسجمهور دولتهای یازدهم و دوازدهم، در ادامه جلسات خود با فعالان گروهها و احزاب سیاسی با اعضای شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش سایت حسن روحانی، بخشهای مهم سخنرانی او را در ادامه میخوانید:
- ناامیدی احزابی که در گذشته تجربه و فعالیتهای خوبی داشتند، سرمایه آنها را بیاثر میکند. احزابی هم وجود دارند که امیدوارند اما امیدشان در حدی نیست که بتوانند در صحنه فعال باشند و منتظر ماندهاند تا دیگران بیایند و امید و شرایطی را ایجاد کنند تا آنها فعال شوند. البته هر امیدی زمانی دارد، نمیشود تا سالهای طولانی امید داشت بدون اینکه به نتیجهای ختم شود. این امید باید در زمان مناسب ما را به نقطه مورد انتظار برساند. امید باید نسبت به افقی باشد که ما میبینیم نه افق دوری که قابل رؤیت نیست.
- بزرگترین فاجعهای که رخ میدهد تهدید سرمایه انسانی ماست. احزاب و گروهها میتوانند در مقابل این هجمه بزرگی که به سرمایههای انسانی صورت میگیرد ایستادگی کنند و مانع گسترش ناامیدی شوند. این سرمایه انسانی باید در مسیر توسعه قرار بگیرد.
- در دولت یازدهم و دوازدهم دانشجوی ستارهدار نداشتیم، فاجعه بورسیه را افشا کردیم، ماجرای تکاندهندهای که بعضیها بدشان آمد. البته الان به شکل وسیعتر و از طریق دیگری وارد میشوند و جمع زیادی را اتوبوسی وارد دانشگاه و عدهای را اتوبوسی خارج میکنند.
- مهاجرت گسترده نخبگان، ببینید دانشگاههای ما چه شرایطی دارند؟ تعدادی از استادان برجسته علوم پزشکی به من گفتند تا چند سال آینده ما در تعدادی از رشتهها دیگر متخصص نخواهیم داشت. ناچار باید متخصصان را از خارج وارد کرد یا بیماران را به خارج فرستاد. فاجعه بزرگی در حال رخ دادن است. با این حال چه برخوردی با دانشگاه و اساتید و دانشجویان میشود؟ با دانشجو صرفا به این دلیل که شعار تندی داده با شدیدترین شیوه برخورد میشود.
- قبل از دولت یازدهم رئیسجمهور سالها برای آغاز سال تحصیلی به دانشگاه نمیرفت که پس از آن آغاز شد. سالها بود مراسم ۱۶ آذر برگزار نمیشد. در سال اول که میخواستیم برگزار کنیم برخی به من هشدار دادند که این کار خطرناک است، من گفتم چه خطری دارد، بگذارید در مراسم ۱۶ آذر مسئولین بروند و سخنرانی کنند. خود من هم در آن سالها در مراسم ۱۶ آذر در دانشگاهها شرکت کردم. خیلی از چهرههای سیاسی هم رفتند و ۱۶ آذر رونق پیدا کرد. آزادی دانشجویان و استادان و فرهیختگان برای ما یک اصل بود.
- برای اولین بار کل مردم ایران به طور رایگان بیمه درمانی شدند. در آن دوره ۹۰ هزار تخت بیمارستانی به ۱۳۶ هزار رسید و نیمی از ۹۰ هزار تخت هم بازسازی کامل شد. علاوه بر آن تختهای ICU هم ۲/۵ برابر شد. اگر این اقدامات نشده بود ما در دوره کرونا دچار فروپاشی سیستم درمان میشدیم. اینکه در کرونا توانستیم بهتر از کشورهای اروپایی عمل کنیم و هیچ وقت بیمار کرونایی به خاطر نبود تخت از خدمات بیمارستانی محروم نشد، به دلیل اقدامات دولت در بخش سلامت بود.
- اگر ما در مسأله اینترنت و پهنای باند تحول ایجاد نکرده بودیم، در دوره کرونا نمیتوانستیم کشور را اداره کنیم. بدون توسعه زیرساختهای اینترنتی و سهولت دسترسیها، دانشگاهها و شرکتهای دانشبنیان چطور فعال میشوند و چگونه میتوان با دنیا تعامل گسترده داشت؟
- من با جوانگرایی کاملاً موافقم و در دولت به همه وزرا هم ابلاغ کردم که از مشاوران و معاونین خود از چند نفر از جوانان و زنان استفاده کنند. البته نه جوانگرایی افراطی و حذف افراد باتجربه را قبول دارم و نه پیرسالاری و بیاعتنایی به نشاط و نیرو و انگیزه جوانان را. ما تجربه درخشان ابتدای انقلاب را داریم که بزرگانی از سه نسل مثل آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان در کنار میانسالانی مانند آقایان منتظری، مطهری و بهشتی و جوانترهایی مانند آقایان خامنهای و هاشمی قرار گرفتند و کشور را اداره کردند.
- میگویند کشور را به جوانان حزباللهی بدهیم، حالا با هر تفسیری که میتوان از جوان و حزباللهی داشت. آنها مگر چند میلیون نفر هستند؟ خب بقیه چکار کنند؟ به آن چند میلیون نفر همه امکانات و مسئولیتها را بدهیم، بقیه از کشور خارج شوند یا بیکار بمانند؟ افرادی هستند که ممکن است جوان حزباللهی تعریف نشوند اما هم متدین هستند، هم به کشور خدمت و ایثار میکنند، حالا بگوییم اینها نباشند؟ با این شیوه رفتار، کشور در معرض خطر قرار میگیرد. انفعال و عقبنشینی و خودکشی از ترس مرگ ما را به جایی نمیرساند.
- کشور متعلق به یک عده محدود نیست. اقلیتی آمدهاند و با شعار همه مناصب را گرفتهاند. مگر کشور متعلق به آنهاست؟ کشور متعلق به همه ماست نه هیچ گروه و جناح و حزب خاصی. ایران متعلق به تمام ایرانیان است؛ شیعه، سنی، ارمنی، یهودی، زرتشتی و دارای افکار دیگر. حتی ممکن است عدهای قانون اساسی را هم قبول نداشته باشند اما باید بتوانند در کشور زندگی کنند. باید وسیله زندگی برای همه مردم فراهم کنیم. این نمیشود که چون مخالف ما هستند پس زندگی نکنند. همه باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند.
- ما الان به نقطهای رسیدهایم که در یک مسأله روشنی مانند غزه هم مثل هم حرف نمیزنیم. در این حادثه سخت و سنگین برای اولین بار میبینیم در ایران میان مردم شکاف وجود دارد. این موضوع بیسابقه و این شکاف اجتماعی و فرهنگی و دیدگاه نسبت به منطقه و جهان بسیار خطرناک است. میبینیم که مردم در اروپا و آمریکا تظاهرات بسیار بزرگی برپا کردند که شاید کمتر سابقه داشته که جمعیتهای اینچنینی به خیابان بیایند و به نفع مظلومین شعار دهند، گرچه دولتهایشان حامی ظالماند. در دنیای شرق که مردم حتی به خیابان هم نمیآیند و گویا اتفاقی نیافتاده است. جهان اسلام و دنیای عرب هم میبینیم چه وضعی دارند. اما در داخل چرا اینقدر از هم فاصله گرفتیم و چطور شده که در هیچ امری با هم نظر واحدی نداریم؟ این یک علامت هشدار برای ماست.
- بین جنگ و صلح فاصله خیلی زیادی نیست. الان ما در شرایط جنگ نیستیم اما با جنگ هم فاصله زیادی نداریم. ممکن است یک اشتباه، تصمیم نادرست یا یک عمل غیردقیق، شعله جنگ را به سمت ما بکشاند. وقتی آتش جنگ شعلهور شد خاموش کردنش بسیار سخت و گاهی ناممکن است.
- در دولت دوازدهم در مقطعی تصمیم مهمی گرفتم که بار آن هم بر دوش من بود. ما قبلاً تصمیم گرفته بودیم که اگر آمریکا از برجام خارج شد، ما هم از برجام خارج شویم. این تصمیم قبلی ما بود. آقای پوتین در جلسهای برای من توضیح داد که به ترامپ گفته بودند اگر آمریکا از برجام خارج شود، بلافاصله ایران هم از برجام خارج میشود. خب اگر ما از برجام خارج میشدیم همه بار بر دوش ایران میافتاد و کسی نمیگفت آغازگر ترامپ بوده یا ما. ترامپ از برجام خارج شد اما برجام از بین نرفت، فقط یک عضو خارج شد. طرف ما شش کشور بودند که شدند پنج کشور. اما اگر ما از برجام خارج میشدیم، برجام لغو میشد و بلافاصله تمام قطعنامههای شورای امنیت برمیگشت. پوتین به من گفت از هوشمندی شما دچار حیرت شدم. شما نگفتید ما از برجام خارج میشویم یا میمانیم؛ گفتید چند هفته مهلت میدهیم. این حرف برای آمریکاییها خیلی سنگین بود و باور نمیکردند که تمام برنامههایشان تغییر کند. اگر ما هم بلافاصله از برجام خارج میشدیم چه بلایی سر کشور میآمد؟ فرض کنید سال ۱۳۹۶ کاندیدای دیگری انتخاب میشد، همان شب اعلام میکردند که ما از برجام خارج شدیم.
- من گفتم چند هفته به ۵ کشور باقیمانده مهلت میدهیم. هفته دوم آقای مکرون به من زنگ زد و گفت از طرف تمام ۲۸ کشور اتحادیه اروپا از شما میخواهیم این چند هفته را تمدید کنید تا ما بتوانیم به نتیجهای برسیم. بالاخره اروپا مجبور شد طرح ۱۱ مادهای پیشنهاد دهد که البته آن را اجرا نکرد ولی تا آخر از لحاظ سیاسی روبهروی ترامپ ایستاد. رهبران اروپا به من گفتند این برای اولین بار در تاریخ آمریکا و اروپاست که رئیسجمهور آمریکا تصمیمی گرفته و همه ما یکپارچه روبهرویش ایستادهایم. به هرحال برجام خیلی فرازونشیب داشت اما ماند، ولو نیمه جان. همین برجام نیمه جان سال ۲۰۲۰ تحریم تسلیحاتی سازمان ملل و امسال تحریم موشکی را از ایران برداشت. در اسفند ۱۳۹۹ هم که فعال شدن برجام کاملاً امکانپذیر بود اگر مصوبه مجلس مانع کار نمیشد.
- در کرونا اگر آن دولت نبود معلوم نبود چه بلایی بر سر مردم میآمد؟ من با چه مشکلاتی توانستم موافقت همه را بگیرم که واکسن وارد کنیم. عدهای اول میگفتند واکسن نباید تزریق کنیم، عدهای دیگر میگفتند ما در حال تولید واکسن هستیم و میخواهیم به دنیا هم صادر کنیم. این واکسن که آقایان در داخل میگفتند تولید میکنیم و ۵۰ میلیون دوز میدهیم تا آخر دوره ما چند میلیون دوز بیشتر نتوانستند بدهند. این واکسن اواخر خرداد ۱۴۰۰ آماده شد ولی ما واکسن اسپوتنیک را در بهمن ۹۹ وارد کردیم و بلافاصله ۵۰۰ هزار دوز به کادر درمان که اولویت ما بودند، تزریق شد.
دیدگاه تان را بنویسید