توصیه روزنامه اعتماد به رئیسی و مسئولان؛ به جای ملاقات رمضانی با مدیران و فعالان سیاسی با مردم دیدار کنید
روزنامه اعتماد نوشت: هر چند شاید مسئولان بهتر از همه از آزگارهای اقتصادی و اجتماعی آگاه باشند. ولی از زبان مردم کوچه و بازار شنیدن لطفی است دیگر. دستکم کمی آرام خواهند شد. باری از ذهن و روانشان برداشته خواهد شد.خواهند دید که مدیران به حرف آنان گوش خواهند داد. چه امری بالاتر از اینکه مردمی لمس کنند گوش شنوایی پیدا میشود. موسم رمضان وقت مناسبی است برای این امر.
«ماه رمضان؛ مردم و ضیافت مسوولان» عنوان یادداشت ابراهیم عمران برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: سنتی است نیک که در ایام ماه رمضان، گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی که عموما از مدیران بالا و ردههای میانی مشرف به امور هستند به دیدار مسوولان مختلف میروند که در این رهگذر گپ و گفتهایی شکل میگیرد که فینفسه امری است دارای صواب و ثواب. در این بین اما هیچگاه توده و عموم مردم کوچه و خیابان جایگاهی ندارند! و طی سالهای مختلف و در دولتهای سپری شده این مهم دیده نشد. آن هم مردمی که در ساختار سیاسی و اجتماعی، بارها در بزنگاههای مختلف، مورد امعان نظر لسانی مسوولان و مدیران هستند. ولی هیچگاه مشاهده نشد در ضیافت و افطاری آنان حضور داشته باشند.
این بودنها صرفا برای خورد و خوراک مرسوم نیست. چه که گعدههایی از این دست بی دخالت دولتیان در جریان است. مهم اما بیان بیواسطه نظرات گروههای اصلی ولی فراموش شده اینگونه ضیافتهاست. به راستی چه میشود به صورت اتفاقی و رندوم در کوچه و خیابان این مردم انتخاب و دعوت به دیدار با مدیران و مسوولان شوند؟ مگر دیدارهای مردمی که دولت محترم کنونی، به انجام آن مبادرت میکند؛ نمیتواند ذیل این خواسته قرارگیرد؟ آیا نمیتوان با کمی میدان دادن اصولی و بی تکلف به عموم مردم؛ از دیدگاههای آنان بهره برد؟ اگر مردم عادی قیم و صاحبان اصلی کشور لقب میگیرند؛ چرا در این میهمانیهای ماه رمضان حضور ندارند؟ حضور داشتن طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی در دیدار با مسوولان به ذات امر نیکویی است. آنان هم شاید به نوعی بیان حرفهای همین مردم فراموش شده کوچه و خیایان باشند.ولی نوع ادبیات کنترل شده و شاید سیاسگونه سیاسیون، به حتم با عموم افراد تفاوت و تمایز دارد. اینکه با زبان مدلل سیاسی و آمار و ارقام انتقاداتی بیان شود؛ بد نیست. ولی طرز گویش مردمی که بر فرض مثال قیمتهای مایحتاج روزانهشان بالا و پایین میرود؛ به حتم تفاوت دارد با زبان تکلف گونه فلان رجل سیاسی و اجتماعی.
این آرزو هر سال به بوته فراموشی سپرده میشود. تعجب و افسوس آنجایی است که چرا هیچ مدیر و مشاوری چنین نمیاندیشد! آیا اگر کارمندی، کارگری، کاسبی و حتی مدیران پاییندست در چنین مجالسی صحبت کنند؛ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آنچه از زبان این افراد بیان خواهد شد؛ سلیس و روانتر از هر گویشی است. این گروهها در دل جامعه و بازار و اقتصاد هستند. آنان با گوشت و پوست خویش، لمس میکنند مصائب موجود را. به حتم راهکارهای آنان شاید از تئوریهای نخنمای اقتصادی پیروی نکند؛ ولی خاک خوردههای اجتماع هستند. شنیدن بی واسطه این گلایهها و یا حتی ستایشها، نعمت بزرگی است که متاسفانه جایگاهی ندارد.مشارکت مردم در چنین مراسمهایی سبب خیر خواهد بود. آنان آنچه را میبینند خواهند گفت. پس و پیشی بدان اضافه نخواهند کرد.
هر چند شاید مسوولان بهتر از همه از آزگارهای اقتصادی و اجتماعی آگاه باشند. ولی از زبان مردم کوچه و بازار شنیدن لطفی است دیگر. دستکم کمی آرام خواهند شد. باری از ذهن و روانشان برداشته خواهد شد.خواهند دید که مدیران به حرف آنان گوش خواهند داد. چه امری بالاتر از اینکه مردمی لمس کنند گوش شنوایی پیدا میشود. موسم رمضان وقت مناسبی است برای این امر. صاحب این قلم دست کم طی سالهای اخیر در این باره چندین مطلب نوشته؛ هر چند باز هم نا امید از دیده شدن و شاید هم اجرای آن نیست که به حتم مصدرنشینان صاحب تصمیم «نگاهدار دل مردم از پریشانی و خاطر خواه درویشاند» به قول سعدی صاحب سخن.
دیدگاه تان را بنویسید