هادی سروش، استاد حوزه و محقق و پژوهشگر دینی:
ما حق تعیین کفر و ایمان افراد را نداریم
حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش تاکید کرد: ما حق تعیین مراتب پایین ایمان و یا خدای نخواسته کفر را برای افرادی که در ظاهر مسلمان هستند و اعتقاد بخدا و دستورات قطعی الهی را دارند ، بهیچ عنوان نداریم .
حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش تاکید کرد: ما حق تعیین مراتب پایین ایمان و یا خدای نخواسته کفر را برای افرادی که در ظاهر مسلمان هستند و اعتقاد بخدا و دستورات قطعی الهی را دارند ، بهیچ عنوان نداریم .
به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش استاد حوزه در ادامه سلسله جلسات خود در شرح اصول کافی در تهران وارد بحث «ایمان و کفر» شد و تصریح کرد: ایمان بسیار پر اهمیت است و نبود آن مخاطره آفرین است ، اما این ، ما نیستیم که در مورد ایمان آدمیان به سادگی قضاوت کنیم .
جریان ایمان از قلب به دیگر شئون انسان
سروش در مورد اهمیت ایمان و نقش ایمان در اعمال انسان و استقرار خداباوری در قلب انسان به صحیحه حمران بن أعین اشاره نمود که امام باقر (علیه السلام) فرمود : ایمان در قلب استقرار یافته و با عمل نیک مورد تصدیق قرار می گیرد و ایمان است که باعث تسلیم بودن انسان در برابر خداست ؛ «الایمان: ما استقر فی القلب و أفضى به إلى الله عز و جل، و صدقه العمل بالطاعه لله عز و جل، و التسلیم لأمره…»
تشخیص ایمان و کفر افراد بر آشنایان به فقه و کلام دشوار است
وی گفت: کفر دارای مرزهای بسیار دقیقی است که امکان تشخیص آن برای بسیاری از اهل اندیشه دینی مشکل تا چه برسد به انسانهای عادی که اطلاعات دینی ناچیزی دارند.
استاد حوزه در مورد کمترین داشته از ایمان و یا از کفر که در واقع مرز ایمان و کفر است با اشاره به بیان امام علی (ع) بیان داشت : کسی اگر نام خدا را می برد و اعتقاد دارد ولی در مواجه با مصائب بسیار دردناک و یا در مواجه با فقر و یا هر عاملی عصبی می شود و حرفی نامربوط در زمینه اعتقادات دینی می گوید ، اگرچه بد است و شاید گناه هم باشد ولی قطعا باعث کفر نمی شود و نمی توان حکم ارتداد برای او صادر کرد.
کفرپنداری مولودِ فکریِ نامشروع خوارج است
وی افزود: نمی دانم چرا و بر اساس چه ادله دینی ، برخی سه شیفته کار می کنند و مرتدسازی می کنند ! این فسق بزرگ ولیده خوارج در دنیای اسلام است! خوارج بودند که اول الموحدین -بعد از رسول الله- که حضرت امیرالمومنین بود را [معاذالله] کافر دانستند! واقعا بعد از خوارج گمان نمی کردیم کافرپنداری اینقدر توسعه ماندگار پیدا کند!
این روایت را که در اصول کافی از زبان امیرالمومنین (ع) در باب ؛ « أدنى ما یکون به العبد مؤمنا أو کافرا أو ضالا» را ببینید که می فرماید : حداقل ایمان خداباوری است و حداقل کفر دست بردن آگاهانه در دستورات قطعی خداست و اعتراف به فرمانبری از شیطان است! ؛ – « أما أدنى ما یکون به العبد مؤمنا أن یعرفه الله تبارک وتعالى نفسه فیقر له بالطاعة.. وأدنى ما یکون به العبد کافرا من زعم أن شیئا نهى الله عنه أن الله أمر به ونصبه دینا یتولى علیه ویزعم أنه یعبد الذی أمره به وإنما یعبد الشیطان…»
حد ایمان و مقدار ضروری و مقدار کمال
وی درباره خلاصه ایمان ، و به تعبیری ؛ حد و مقدار ضروی و کمال ایمان گفت : کلینی روایت مهمی نقل می کند که ابى جارود گوید: به امام باقر علیه السّلام عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! من از شما پرسشى دارم که می خواهم به من پاسخ فرمائید، زیرا چشمم نابیناست و کمتر راه می روم و نمی توانم همیشه به زیارت شما آیم، فرمود: حاجتت را بپرس، عرض کردم: دینى که شما و خاندانتان خدا را با آن عبادت می کنید، به من بفرمائید تا من هم خداى عز و جل را با آن دیندارى کنم. فرمود: «اگر پیشگفتار را کوتاه آوردى، ولى پرسشى بزرگ نمودى بخدا دین خود و دین پدرانم را که خداى عز و جل را با آن دیندارى می کنیم، به تو می گویم. آن دین شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمد صلى اللَّه علیه و آله و اقرار به آنچه او از جانب خدا آورده و ولایت ولى ما (خانواده) و بیزارى از دشمن ما و گردن نهادن بفرمان ما و انتظار قائم ما و کوشش (در امر واجب و حلال) و پرهیزگارى (از محرمات) است. ؛ – لَأُعْطِیَنَّکَ دِینِی وَ دِینَ آبَائِیَ الَّذِی نَدِینُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَایَةَ لِوَلِیِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ.»
مراتب بالایِ ایمان عامل برتری رسول الله بر انبیاء سلف
سروش در مورد اهمیت ایمان اظهار داشت: در اصول کافی است که راز و رمز برتری رسول الله (ص) به سبقت ایمان اوست ؛امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از قریش به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: شما که آخرین و پایان پیغمبران هستی، بچه سبب(در مقام و رتبه)از همه پیش افتادی؟ فرمود: زیرا من نخستین کسی بودم که به پروردگارم ایمان آوردم و نخستین کسی که پاسخ گفت، زمانی که خدا از پیغمبران پیمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که مگر نه اینست که من پروردگار شما هستم؟ گفتند چرا، من نخستین پیغمبری بودم که چرا گفت: پس سبقت من بر پیغمبران بواسطه اقرار به خدا بود(که پیش از همه گفتم).؛ – إِنِّی کُنْتُ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَبِّی وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حِینَ أَخَذَ اَللَّهُ مِیثاقَ اَلنَّبِیِّین وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى کُنْتُ أَنَا أَوَّلَ نَبِیٍّ قَالَ بَلَى فَسَبَقْتُهُمْ بِالْإِقْرَارِ بِاللَّهِ .
سروش در پایان گفت : بله ؛ ایمان رابطه حیاتی برای انسان دارد و ایمان است که آدمی را به یک مبداء ازلی و ابدی متصل می کند و این اتصال ضروری است و همه این مطالب و بالاتر از اینها هم مورد تصدیق است ، اما ما حق تعیین مراتب پایین ایمان و یا خدای نخواسته کفر را برای افرادی که در ظاهر مسلمان هستند و اعتقاد بخدا و دستورات قطعی الهی را دارند ، به هیچ عنوان نداریم .
دیدگاه تان را بنویسید