کد خبر: 661960
|
۱۴۰۳/۰۳/۱۲ ۰۹:۵۹:۲۵
| |

روایت عطاالله مهاجرانی از میزان طرفداران نظام، رهبری و شهید رئیسی

سید عطاالله مهاجرانی نوشت: گفتند رهبری کاریزمایش با خاک یکسان شده است! دیدند با یک جمله آیت‌الله خامنه‌ای و آرامشی که در کلام ایشان بود، ملت و کشوری که نه مجلس داشت و نه رییس‌جمهور، مثل سرو ایستاد و قامت خم نکرد.

روایت عطاالله مهاجرانی از میزان طرفداران نظام، رهبری و شهید رئیسی
کد خبر: 661960
|
۱۴۰۳/۰۳/۱۲ ۰۹:۵۹:۲۵

«مردم و روشنفکران» عنوان یادداشت سید عطاءالله مهاجرانی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: با توجه به تجربه‌ام در سفر یک ماهه به نجف اشرف و عراق، در مقاله‌ای به این نکته اشاره کردم که می‌توان میان دنیای مجازی به معنای همین فضای توییتر و اینستاگرام و... دنیای حقیقی تفاوت قائل شد.  اجتماعات میلیونی مردم ایران در سوگ و فقدان شهیدان خدمت، شاهدی بود که از راه رسید و این دوگانگی و تفاوت را بیشتر نشان داد. در فضای مجازی گفته می‌شد که مردم ایران از فقدان ابراهیم رییسی و همراهان در فاجعه سقوط بالگرد نه تنها متاسف نیستند، بلکه خوشحالند. نشانه‌هایی از خوشحالی مانند رقص و پایکوبی و برهنگی که البته معلوم نبود کی و کجاست، منتشر کردند. اما در دنیای حقیقی در تبریز و قم و تهران و مشهد، حکایت دیگری جاری بود.

دریایی از مردم در خیابان‌ها و میدان‌ها جاری شده بود.خوشبختانه نمایندگان رسانه‌های جهانی که هوشمندانه دعوت شده بودند، گوشه‌هایی از واقعیت دنیای حقیقی را منتشر کردند. 

می خواهم به تجربه بسیار مهم داستایفسکی در «دفتر یادداشت روزانه یک نویسنده» اشاره کنم. این کتاب با ترجمه ابراهیم یونسی و در سه جلد و ۱۵۰۰ صفحه به زبان فارسی ترجمه شده است. کتاب بی‌مانندی است و در تاریخ ادبیات و فرهنگ بی‌نظیر، داستایفسکی درست در نیمه دوم دهه پنجاه سالگی خود، در اوج آفرینندگی و کمال شخصیتی، در سال‌های ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۰، یادداشت روزانه را نوشته و به بررسی و تحلیل مهم‌ترین مسائل آن روزگار روسیه پرداخته است. در تمام یادداشت‌ها، موضوع دوگانگی مردم روسیه و روشنفکران یا نخبگان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی تکرار می‌شود. وقتی نوشته داستایفسکی را با دقت می‌خوانیم، می‌بینیم، گویی ما در ایران امروز با چنان دوگانه‌ای رویارو هستیم. روشنفکرانی که حال و هوا و ارزش‌ها و زبان‌شان با مردم متفاوت است. مردم را دست‌کم می‌گیرند و بلکه تحقیر می‌کنند. نگاه‌شان به ارزش‌های آن سوی مرزهاست. سکولار از دهان‌شان نمی‌افتد! باورهای دینی و اخلاقی مردم را طرد می‌کنند. امر مقدس نداریم!به توانایی ملی باور ندارند. 

اما در مواجهه با واقعیت مردم سرگشته می‌شوند. البته این شهامت و صراحت را ندارند که اقرار کنند مردم را درست نشناخته بودند. برعکس وقتی با واکنش مردم رویارو می‌شوند، به تحریف واقعیت می‌پردازند. مردم را ناآگاه تلقی می‌کنند، روشنفکران روسی خود را در برابر اروپا به معنی آلمان و انگلستان و فرانسه ناچیز و بلکه زبون احساس می‌کردند، رمان‌های تولستوی آینه این استحاله به ویژه در تشبث روشنفکران و نخبگان به فرانسه دانی و فرانسه پرانی است.

داستایفسکی نوشته است:  «می‌گفتند (روشنفکران) که ما کشوری ناچیز و فقیر و بی‌اهمیت هستیم. با تمسخر به همه اطمینان می‌دادند که ما چیزی به نام «روح ملی» نداریم، زیرا ملت و مردمی نداریم و بین رهبری سیاسی و مردم وحدتی نیست. نیهیلیسم همه ‌چیز را جویده است و سربازان تفنگ‌های‌شان را زمین می‌اندازند و مثل گله گوسفند فرار می‌کنند و مهمات و تدارکات نداریم و خودمان خوب می‌دانیم که توپ می‌زنیم! و پا را زیادتر از حدمان دراز کرده‌ایم.»

ببینید چقدر این حرف‌ها آشناست! گفتند امریکا ظرف یک ساعت می‌تواند تمام توان دفاعی ایران را نابود کند. عین‌الاسد اتفاق افتاد. گفتند ایران جرات مقابله با اسراییل را ندارد، وعده صادق اتفاق افتاد. گفتند مردم علیه نظام هستند و نظام ۸ درصد بیشتر طرفدار ندارد. دریای جمعیت مردم به تکاپو درآمد. گفتند رهبری کاریزمایش با خاک یکسان شده است! دیدند با یک جمله آیت‌الله خامنه‌ای و آرامشی که در کلام ایشان بود، ملت و کشوری که نه مجلس داشت و نه رییس‌جمهور، مثل سرو ایستاد و قامت خم نکرد و کمترین اختلالی در اداره کشور پیش نیامد و عمق اقتدار ملت و کشور و نظام بیشتر شد.

همسایگان و دیگر کشورها پررنگ‌تر از همیشه، با حضور در مراسم فقدان شهدای خدمت اشتیاق خود را برای توسعه روابط یا بازسازی روابط با ایران نشان دادند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها