کد خبر: 663958
|
۱۴۰۳/۰۳/۳۰ ۰۸:۰۵:۰۰
| |

پاسخ عباس عبدی به پرسش رضا کیانیان: خسارت وزیر فرهنگ پزشکیان یک صدم وزیر فعلی نخواهد بود

عباس عبدی نوشت: فرض کنیم که آقای پزشکیان رییس‌جمهور باشد، حتی با همین مجلس کنونی هم گمان نمی‌کنم خسارت وزیر فرهنگ آن برای فرهنگ کشور حتی به یک صدم وزارتخانه فعلی برسد.

پاسخ عباس عبدی به پرسش رضا کیانیان: خسارت وزیر فرهنگ پزشکیان یک صدم وزیر فعلی نخواهد بود
کد خبر: 663958
|
۱۴۰۳/۰۳/۳۰ ۰۸:۰۵:۰۰

عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «این کیانیان نازنین» در روزنامه اعتماد نوشت: آنان که امروز با عنوان سلبریتی شناخته می‌شوند چند گروه هستند، برخی چهره‌های فضای مجازی‌اند برخی ورزشکار، برخی هنرمند، عده‌ای هم در سیاست و رسانه حضور دارند. این تقسیم‌بندی‌ها بیانگر یکسان بودن جایگاه فکری آنان نیست، چون بخشی از هنرمندان علاوه بر حرفه هنری خود از جایگاه ویژه فکری و فرهیختگی برخوردارند، از جمله آقای رضا کیانیان. ایشان پنج سالی هم از من بزرگ‌تر و از نسل قدیمی‌تر است و به دلیل دور بودنم از حوزه هنر و سینما قدری دیرتر ایشان را شناختم، و هنوز هم به یاد ندارم حضوری خدمت ایشان رسیده باشم.

اولین شناخت جدی‌تر من با جناب کیانیان از طریق خواندن کتاب؛ «این مردم نازنین» بود. بسیار جذاب و آموزنده که نشان از روشنی فکر و حساسیت نگرشی وی به محیط اطراف خود داشت. لذت بردم و به دیگران هم معرفی کردم. خواننده عادی و غیرسینمایی را در موقعیتی قرار می‌داد که هیچگاه تصورش را هم نمی‌کند. عنوان این یادداشت را هم از نام کتاب ایشان برداشتم. بعدها به دلیلی سوابق او را مرور کردم، دیدم که حرفه‌ای سیاست بوده‌اند و کم مرارت هم نکشیده‌اند، این برایم جالب‌تر شد. خیلی هم دوست داشتم و دارم که فرصتی پیش ‌آید و یکی دو ساعتی را خدمت برسم و گپ بزنم. آخرین حضور مهم ایشان در جریان ۱۴۰۱ بود که نه تنها شجاعانه وارد میدان شد، بلکه از تجربه سیاسی خود نیز به بهترین وجه در تنظیم کنش مدنی استفاده کرد.

گذشت؛ تا اینکه روز دوشنبه دوستان متنی را از ایشان فرستادند و پیشنهاد کردند که خوب است آقای پزشکیان به آن پاسخ دهند، متنی خطاب به نامزدهای انتخاباتی که پس از یک مقدمه، چندین پرسش را مطرح کرده بودند. پرسش‌هایی که قصد ورود به تک‌تک آنها را ندارم. من هم موافق بودم که حداقل ستاد آقای پزشکیان پاسخ دهد. ولی خب! دوستان از من خواستند که این کار را انجام دهم و من هم با کمال میل پذیرفتم.

جناب کیانیان!

اولین نکته‌ای که در متن شما و به‌طور ضمنی مستتر است و باید نقطه مثبت آن تلقی شود، پذیرش اصل شرکت در انتخابات است هر چند آن را به دریافت پاسخی درخور درباره این پرسش‌ها مشروط کرده‌اید. شاید هم گمان می‌شد که هیچ یک از نامزدها به آن پاسخ نمی‌دهند، پس شرکت در انتخابات، محترمانه منتفی می‌شد. نمی‌دانم کدام بود. ولی در هر حال این فرصت مناسبی است تا حرفی رد و بدل شود. به ویژه آنکه مجموعه هنرمندان در ۲۰ ماه گذشته و پس از جریان اجتماعی مهسا در موقعیت‌ دشوار و محدودیت‌های سفت و سختی قرار گرفته‌اند. قصد من پرداختن به تک‌تک پرسش‌های جنابعالی نیست. چون وظیفه افرادی در سطح ما فراتر از این است. ما باید ایده‌ها و نظرات خود را با مردم و نیز گروه‌های موثر اجتماعی سیاسی به نقد و گفت‌وگو بگذاریم و بتوانیم حاصل این گفت‌وگوی اجتماعی را به یک نیروی موثر برای تغییر سیاست‌های زیان بار تبدیل کنیم. به علاوه پاسخ‌های سیاستمداران به ویژه هنگام انتخابات، اغلب مطابق خوشایند مخاطب تنظیم و داده می‌شود. اگر قرار بود که سیاستمداران براساس پاسخ‌های داده شده پیش از قدرت‌یابی عمل کنند، احتمالا حالا مشکلی در دنیا وجود نداشت. چه بسا آنان نخواهند دروغ بگویند، ولی در اغلب موارد، یا درکی از ماهیت عوارض تأثیرگذار بر آن پرسش و مساله ندارند یا وقتی در موقعیت قرار می‌گیرند متوجه می‌شوند که فقط خواست آنها برای تغییر کافی نیست بلکه نیروها و عوامل دیگری هم وجود دارد که بر سیاست‌ها و اعمال مورد نظر او موثر است. لذا چیزی را می‌گویند که بعدا در عمل متوجه می‌شوند که انجام آن چندان هم ساده نیست. مثل رفع فقر و فساد و نصف و تک‌رقمی کردن تورم که از سوی آقای رییسی وعده داده شده بود.  

بعید می‌دانم که ایشان از ابتدا قصد داشته وعده‌ای انجام نشدنی بدهد، ولی مردم باور کردند و پذیرفتند و به جای نصف شدن، کلی هم بر تورم و فقر و فساد افزوده شد. چرا؟ چون درک دقیقی از این پدیده‌ها نداشت و نمی‌دانست که الزامات نصف و تک‌رقمی کردن تورم یا رفع فقر و فساد چیست؟ برخی از مردم آن وعده را باور کردند ولی هیچ کارشناس مستقلی آن را نپذیرفت. برای نمونه شخصا و با شناختی که از آن دولت داشتم مثل روز برایم روشن بود که شکست می‌خورد و چند بار هم این را نوشتم. آنچه رخ داد نتیجه محتوم و طبیعی آن دولت بود. ما باید در سطحی فراتر از ادعاهای سیاستمداران آنان را ارزیابی کنیم. در مورد آقای پزشکیان برخی از رویکردهای کلی وی برای من روشن است، احتمالا برای شما نیز روشن باشد. البته نقاط مبهمی هم وجود دارد. گمان می‌کنم که آنها در جریان عمل چندان تغییری نکند. البته قطعا ضعف‌هایی هم هست که فرآیند دولت بعدی را سخت و پیچیده می‌کند ولی به گمانم مساله را می‌توان اینگونه دید که قرار نیست رییس‌جمهور همه کارها را بکند، این ما هستیم که می‌توانیم با فضایی که گشوده شود، میدان عمل بازتری پیدا کنیم. رییس‌جمهور در میدانی عمل می‌کند که نیروهای متعددی وجود دارند و هر کدام اثرات خود را دارند. ما باید در شکل‌دهی به این میدان موثر باشیم. نمونه آن همین سینمایی که جنابعالی و سایر هنرمندان فعالیت می‌کنید و متاسفانه به‌شدت مورد هجوم قرار گرفته و ضعیف شده است. فرض کنیم که آقای پزشکیان رییس‌جمهور باشد، حتی با همین مجلس کنونی هم گمان نمی‌کنم خسارت وزیر فرهنگ آن برای فرهنگ کشور حتی به یک صدم وزارتخانه فعلی برسد. گمان هم نمی‌کنم که وزیر آن برای خودش شأن ارشادی قائل باشد، برخلاف اکنون که شأن فرهنگی را حذف و به شأن ارشادی پرداخته‌اند. آن هم کسانی که خودشان بیش از دیگران نیازمند ارشاد هستند. قرار نیست ما زیر بار ارشاد چنین افرادی برویم که آن را به عنوان یک پرسش از رییس‌جمهور می‌پرسیم. اگر این نامزد انتخاباتی آن اندازه ناشناس است که باید این پرسش را طرح کنیم، بهتر است او را از محدوده انتخاب خود خارج کنیم. از نظر من و قطعا جنابعالی رییس‌جمهور شأن ارشادی ندارد، شأن او کارگزاری است، چه رسد به وزیر او که مجبور باشد از این مجلس نیز رأی اعتماد بگیرد. خلاصه قصدم این است که طرح چنین پرسش‌هایی نتیجه‌بخش نیست، ما باید خودمان پاسخ آنها را از شناخت اجمالی یا احتمالی نسبت به فرد یا اطرافیان و همفکرانش داشته باشیم. مهم‌تر اینکه ببینیم تا چه حد در دولت او آزادی خواهیم داشت که خودمان اهداف مدنی و مردمی را تحقق بخشیم. دایره انتظارات‌شان را خودمان تعیین کنیم. گمان می‌کنم که شما به عنوان یک هنرمند صاحب سبک و ذی‌نفوذ تحلیل اجمالی در این باره دارید، تحلیلی که با هیچ پاسخی از سوی آقای پزشکیان یا هیچ نامزد دیگری تغییر نخواهد کرد. اتفاقا مبنای داوری و تصمیم نیز همان تحلیل است.

اگر تحلیل ما از آقای پزشکیان آن اندازه مثبت باشد که به مشارکت انتخاباتی راضی شویم، در این صورت می‌توانیم دیگر هم‌صنفان خود را نیز آماده چنین حضوری کنیم. شخصا به روندها نگاه می‌کنم. می‌توانیم میان خودمان گفت‌وگو‌ کنیم شاید اهمیت آن از اصل شرکت یا عدم شرکت در انتخابات هم بیشتر باشد. من بیش از پاسخ‌های احتمالی پزشکیان به این پرسش‌ها، به نقد او از عملکرد رسمی در مواجهه با مهسا و همدلی با آسیب‌دیدگان اهمیت می‌دهم. هنرمندان سختی کشیدند؛ ببینیم چه کسانی بر زخم‌های آنان مرهم گذاشتند و چه کسانی نمک پاشیدند؟ 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها