کوروش احمدی تحلیلگر سیاست خارجی:
ما حتی با کسانی مانند عوامل صدام هم مذاکره کردهایم؛ چارهای نداریم جز اینکه مسیر مذاکره را با هر کسی و هر طیفی بیازمائیم
یک دیپلمات پیشین معتقد است که بطور کلی، مسئله این است که در درجه اول ما چارهای نداریم جز اینکه مسیر مذاکره را با هر کسی و هر طیفی بیازمائیم. ما حتی با کسانی مانند عوامل صدام هم مذاکره کردهایم.
احتمال پیروزی ترامپ کم نیست و چهرههایی هم که در کابینه او حدس زده میشوند، مواضع مثبتی نسبت به ایران ندارند. با این وجود مشخص نیست ترامپ و تیم او چه رویکردی را نسبت به ایران اتخاذ میکنند. آیا روابط تنش آمیز برقرار خواهد بود یا این دو کشور پس از آزمون و خطاهای بسیار، به سوی مذاکره میروند؟
به گزارش انتخاب بخش هایی از گفت و گوی احمدی در این رابطه را در ادامه می خوانید:
- تصور من اکنون این است و در دور قبل نیز این بود که ترامپ شخصا یک سیاستمدار پوپولیست و در عین حال اغلب عملگرا است. البته ترکیب عملگرایی با پوپولیستم پدیده چندان رایجی نیست، اما غیر ممکن هم نیست، بویژه برای رئیس جمهور قدرت اول اقتصادی ونظامی جهان ناگزیر است.
- ترامپ بعد از رئیس جمهور شدن در ژانویه ۲۰۱۷ و بهرغم توصیف برجام به عنوان "بدترین معامله تاریخ" به مدت حدود ۱۶ ماه در برجام ماند، آنرا اجرا کرد و حداقل دو بار طی نامههایی به کنگره پایبندی ایران به تعهداتش را اعلام کرد.
- این در حالی بود که ظرف یک سال اول از تقریبا ۲۰ نهاد و توافق بین المللی خارج شد. یعنی رفتار نامتعارف او اختصاص به ایران نداشت و موجب مشکل در رابطه او با بسیاری از متحدان نزدیک آمریکا هم شد.
- از این جهت و نیز به جهت بسیاری از اعمال نامتعارف او در سیاست داخلی و سیاست خارجی میتوان او را استثنائیترین رئیس جمهور تمام تاریخ آمریکا بشمار آورد. البته استفاده او از وزرای خارجه و دفاع عملگرایی مانند تیلرسون و ماتیس و مک مستر (مشاور امنیت ملی) طی یکی دو سال اول نیز فاکتور مهمی است که رگههای عملگرایی او را نشان میدهد.
- هر چند که متعاقبا با مشاهده موانعی که این قبیل وزیران برایش ایجاد میکردند، به کسانی مانند پمپئو و بولتون روی آورد. ترامپ در دوره ۴ ساله بارها خواستار مذاکره با ایران شد و حداقل دو بار بهطور مشخص خواستار ملاقات با دکتر ظریف شد (یکبار او را به کاخ سفید دعوت کرد و یکبار نیز در نشست بیاریتز در فرانسه خواستار گفتگو با او شد) این در حالی است که میدانیم در آمریکا معمول نیست که روسای جمهور با وزرای خارجه کار کنند.
- درست است که روبیو و هیلی افراد بسیار تندرویی هستند و بخصوص در مورد ایران نظرات افراطی و خصمانهای دارند. اما اولا در فاصله ۵-۴ ماه به انتخابات و ۷-۶ ماه به شروع کار رئیس جمهور جدید نمیتوان بطور جدی از مقامات دولت بعدی آمریکا سخن گفت. اما بطور کلی، مسئله این است که در درجه اول ما چارهای نداریم جز اینکه مسیر مذاکره را با هر کسی و هر طیفی بیازمائیم.
- ما حتی با کسانی مانند عوامل صدام هم مذاکره کرده ایم. نکته مهم اینجا این است که مذاکره تنها مشروط و موکول به قطعی بودن موفقیت آن نیست. بلکه روند مذاکره نیز به عنوان یک کنش دیپلماتیک بسیار مهم است.
- در جریان مذاکره است که طرفها همدیگر را میبینند، با هم آشنا میشوند، از نقطه نظرات یکدیگر بطور مستقیم و بدون واسته مطلع میشوند و یکدیگر را سبک و سنگین میکنند. حتی اگر مذاکراتی به شکست بیانجامد، صرف شناختی که طرفین از یکدیگر مییابند، در حکم طی بخش قابل توجهی از مسیر است. ضمن اینکه صرف مذاکره حتی در صورت شکست آن، تنش را کاهش میدهد و حداقل طی آن امکان راههایی برای جلوگیری از افزایش تنش و جلوگیری از خارج شدن کنترل از دست مقامات طرفین وجود دارد.
- در دوره قبل مشخص بود که مواضع بولتون و پمپئو بسیار تندتر از مواضع ترامپ بود. در حالیکه مثلا ترامپ صریحا به درآمد اروپاییها از کار اقتصادی با ایران اشاره میکرد و تلویحا بر چنین مشکلاتی متمرکز بود، بولتون و پمپئو برخورد کاملا ایدئولوژیک و غیرمسئولانهای داشتند؛ و حتی در شرایطی که ترامپ اصرار به مذاکره با ایران داشت، بولتون تهدید میکرد که در صورت مذاکره استعفا خواهد داد. البته، چون مذاکرهای بین ایران و آمریکا شکل نگرفت، نهایتا روشن نشد که چه مقدار از مواضع بولتون و پمپئو (مثلا آن ۱۲ شرط کذائی پمپئو) لفاظی محض و رتوریک بود و چقدر جدی.
- من همیشه در ارتباط با سطحی و شعاری بودن ترامپ و تمرکز او بر جلب رضایت یا به عبارتی فریب دادن پایگاه اجتماعی اش مثال نفتا (توافق تجارت آزاد آمریکا شمالی) را زدهام. این توافق هم در زمره توافقاتی بود که ترامپ در کمین انتخاباتی ۲۰۱۶ از آن به عنوان یک توافق بد دیگر اسم میبرد.
- اما مکزیک و کانادا به اصرار او برای مذاکره در باره این توافق پاسخ مثبت دادند و نتیجه مذاکره این شد که نام توافق را عوض کردند به "توافق تجارت آزاد مکزیک آمریکا و کانادا" و آنرا روزآمد کردند. همین. بدون هر گونه تغییر محتوایی؛ و ترامپ آن را با جلد جدیدی به پایگاه رای اش به عنوان موفقیتی در تبدیل یک توافق بد به یک توافق خوب فروخت. این و بسیاری دیگر در زمره تجربیاتی بود که در دور قبل از عملکرد ترامپ داشتیم. البته درک میکنم که اقدام ترامپ به ترور سردار سلیمانی یک مانع ذهنی جدی ایجاد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید