کد خبر: 671647
|
۱۴۰۳/۰۵/۲۸ ۱۳:۱۳:۳۳
| |

نسخه جدید واشینگتن برای انزوای ایران چیست؟

اقدامات اخیر ایالات متحده در قبال عربستان به عنوان بزرگ‌ترین متحد خود در منطقه در شرایط کنونی از جهات بسیاری واجد اهمیت است. به نظر می‌رسد مهم‌ترین موضوعی که مستقیما ازاین اقدام امریکا متاثر خواهد شد به جریان افتادن مجدد مساله عادی‌سازی روابط اعراب و اسراییل است.

نسخه جدید واشینگتن برای انزوای ایران چیست؟
کد خبر: 671647
|
۱۴۰۳/۰۵/۲۸ ۱۳:۱۳:۳۳

حدیث روشنی-  روابط امریکا و عربستان از جمله پیچیده‌ترین روابطی است که طی سال‌های اخیر تحت تاثیر متغیرهای مهم منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گرفته است. آنچه در روابط چندبعدی واشنگتن و ریاض واضح به نظر می‌رسد، این است که هر دو کشور به عنوان متحدانی سنتی در خاورمیانه دارای اشتراکات بسیاری در منافع متعدد خود هستند. گفتنی است که هر دو کشور به‌رغم نوساناتی که در مناسبات با یکدیگر داشته‌اند اما همچنان دارای مراودات معناداری در عرصه‌های مختلفی با یکدیگر هستند. اگرچه در برخی مسائل مانند حقوق بشر و مداخله نظامی عربستان در یمن، تنش‌هایی میان دو بازیگر نیز مشاهده شده است. 

در سال‌های اخیر، به ویژه با تغییر دولت‌ها در امریکا، روابط میان این دو کشور با فراز و نشیب‌هایی همراه بوده است. دولت بایدن بخش عمده‌ای از سیاست‌های دولت ترامپ در قبال عربستان را به واسطه مسائل حقوق بشری، قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار سعودی و مهم‌تر از همه تداوم جنگ در یمن بازتعریف کرد و در ابتدای ریاستش تلاش داشت تا این پادشاهی را تحت فشار قرار دهد. با این حال آن‌گونه که گروهی از ناظران باور دارند آغاز جنگ در اوکراین معادلات بایدن را تغییر داد و موجب شد تا دولت کنونی ایالات متحده بار دیگر در برابر ریاض انعطاف نشان دهد.با ورود بایدن به کاخ سفید، فروش تسلیحات تهاجمی این کشور به ریاض پس از مخالفت کنگره در سال 2021 ممنوع شد. طبق قوانین ایالات متحده، قراردادهای مهم بین‌المللی تسلیحات باید قبل از نهایی شدن توسط اعضای کنگره بررسی شوند. قانونگذاران دموکرات و جمهوری‌خواه با اشاره به مواردی از جمله تلفات غیرنظامیان در ائتلاف نظامی عربستان در یمن و طیف وسیعی از نگرانی‌های حقوق بشری، ارایه تسلیحات تهاجمی به عربستان سعودی را در سال‌های اخیر زیر سوال برده بودند.

اکنون این ممنوعیت در بحبوحه آشفتگی در خاورمیانه پس از بروز تحولات مهمی که طی این سه سال رخ داده و همچنین به دلیل توقف جنگ در یمن ملغی شده است. یکی از منابع مطلع نیز گفت فروش این تسلیحات ممکن است در روزهای آینده از سر گرفته شود. در این رابطه یکی از مقام‌های وزارت امور خارجه امریکا نیز مدعی شد: «ما گام‌های مثبتی را که وزارت دفاع عربستان طی سه‌سال گذشته برای بهبود قابل ملاحظه فرآیندهای کاهش آسیب به غیرنظامیان برداشته است تا حدی به لطف فعالیت‌های مربیان و مشاوران امریکایی می‌دانیم.»

ذکر این نکته در روابط میان امریکا و عربستان اهمیت دارد که دولت بایدن همچنین در حال مذاکره بر سر یک پیمان دفاعی و توافقی برای همکاری هسته‌ای غیرنظامی با ریاض به عنوان بخشی از یک توافق گسترده است که در قابش فرآیند عادی‌سازی روابط بین عربستان سعودی با اسراییل پیش‌بینی می‌شود. هرچند پیمان دفاعی رسمی بین ایالات متحده و عربستان سعودی وجود ندارد، اما همکاری‌های نظامی و امنیتی گسترده‌ای بین دو کشور وجود دارد که تحت تاثیر منافع مشترک و تهدیدات منطقه‌ای شکل گرفته است. این همکاری‌ها شامل حضور نظامی، فروش تسلیحات، آموزش و مشاوره نظامی و مقابله با تهدیدات منطقه‌ای است که به ادعای مقام‌های واشنگتن به تثبیت امنیت در منطقه خلیج فارس کمک می‌کند.

این اقدام ایالات متحده در قبال عربستان به عنوان بزرگ‌ترین متحد خود در منطقه در شرایط کنونی از جهات بسیاری واجد اهمیت است. به نظر می‌رسد مهم‌ترین موضوعی که مستقیما ازاین اقدام امریکا متاثر خواهد شد به جریان افتادن مجدد مساله عادی‌سازی روابط اعراب و اسراییل است. موافقتنامه‌های ابراهیم که در سپتامبر ۲۰۲۰ امضا شد، نقطه عطفی در روند عادی‌سازی روابط بین اعراب و اسراییل به شمار می‌رود. امارات متحده عربی و بحرین اولین کشورهایی بودند که بر اساس این توافقنامه‌ها با اسراییل روابط خود را عادی کردند. به دنبال آن کشورهای دیگری مانند سودان و مراکش نیز به این توافق پیوستند. ایران به‌شدت توافق‌ها را محکوم و این رویکرد را به خیانت به آرمان فلسطین توصیف کرده است. هرچند که مساله عادی‌سازی طی ماه‌های اخیر در حالتی مسکوت قرار گرفته است، اما به نظر می‌رسد مطرح شدن این موضوع در بحبوحه تنش‌های کنونی در خاورمیانه و در شرایطی که در نقاط مختلف منطقه شاهد درگیری‌ها و مذاکراتی جهت کاهش این درگیری‌هاست، معادلات امنیتی را به مسیری دیگر هدایت خواهد کرد. ایران به عنوان یکی از بازیگران تاثیرگذار منطقه بارها مخالفت صریح خود را با این توافق و ایجاد توافق‌های جدید دیگری در راستای عادی‌سازی روابط تل‌آویو و سایر کشورهای عرب اعلام کرده است. 

بنابر اخباری که در برخی رسانه‌های داخلی منتشر شد، اولین سفر خارجی مسعود پزشکیان به ریاض خواهد بود. اینکه شکل کنونی روابط ایران و عربستان چگونه از مراودات جدید امریکا و عربستان و تصمیم احتمالی و در عین حال جنجال‌برانگیز پادشاهی جهت عادی‌سازی روابطش با اسراییل متاثر خواهد شد را گذشت زمان نشان خواهد داد. اما آنچه نگرانی‌ها را از این توافق افزایش می‌دهد به چالش کشیده شدن مراودات میان تهران وریاض است. در این رابطه روزنامه اعتماد با مهدی ذاکریان، کارشناس مسائل بین‌الملل و سیاس  خارجی گفت‌وگو کرده است.

ذاکریان در پاسخ به این سوال که چگونه تصمیم امریکا مبنی بر ارسال تسلیحات تهاجمی به عربستان معادلات امنیتی منطقه را تغییر خواهد داد، معتقد است که این احتمال وجود دارد که نظم منطقه به سمت و سویی متفاوت پیش برود. به باور ذاکریان به واسطه احیای اتحاد میان ریاض و واشنگتن، همکاری میان دو بازیگر نیز گسترده‌تر خواهد شد. این مقوله طبیعتا می‌تواند روابط ایران و پادشاهی و فراتر از آن محور مقاومت را تحت تاثیر قرار دهد.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

 لغو ممنوعیت فروش تسلیحات امریکایی به عربستان را می‌توان در قاب پیمان امنیتی که ایالات متحده به دنبال تعریف آن با پادشاهی است، تبیین کرد، پیمانی که به ادعای ناظران مقدمه‌ای است بر فرآیند عادی‌سازی روابط ریاض و تل‌آویو. این مقوله با توجه به تغییر معادلات منطقه چگونه می‌تواند به‌طور مشخص روابط ایران و عربستان را تحت تاثیر قرار دهد؟

عربستان همواره دارای چالش‌های متعددی با متحدین سابق خود بوده که این چالش به حفره‌ای در ارتباط میان عربستان و امریکا تبدیل شده است. اما دو چالش عمده در روابط ریاض با امریکا حول دو موضوع مطرح بود. یکی از این چالش‌ها بحث حقوق بشر بود که در همین راستا اقدامات عربستان در ارتباط با مخالفین داخلی و موضع‌گیری پادشاهی در باب حقوق زنان و ماجرای قتل خاشقجی که در دوران ترامپ رخ داد به مقوله‌ای چالش‌برانگیز میان دو بازیگر در دوران ریاست دولت بایدن تبدیل شد. گفتنی است ترامپ نیز نسبت به نقض حقوق بشر در عربستان چشم پوشی نکرد و نسبت به قتل روزنامه‌نگار سعودی واکنش نشان داد. این درحالی است که دو کشور متحد سنتی هستند و با یکدیگر اتحاد و ائتلاف دارند. در ذیل موضوع حقوق بشر اقدامات عربستان در یمن نیز مطرح است که سبب‌ساز کشتار غیرنظامیان و کودکان و قحطی و مسائلی از این دست شد. چالش دوم چالشی سیاسی دیپلماتیک است و آن مربوط به موضوع اختلافاتی میان اعراب و اسراییل بود که عربستان حتی در صلح ابراهیم هم ‌نظراتی نسبت به همکاری با اسراییل داشت مخصوصا درباره تشکیل دولت مستقل فلسطینی و مواردی دیگر از قبیل بازگشت پناهندگان. این موضوعات اختلافات دامنه‌داری میان طرفین ایجاد کرد. طی سال‌های اخیر رویکرد عربستان و گروهی دیگر از کشورهای منطقه در ارتباط با ساختار نظام بین‌الملل در قیاس با گذشته تفاوت پیدا کرد. اول اینکه رهبران کشور عرب منطقه مانند عربستان و امارات و قطر در خفا مدعی‌اند که اسراییل را بالطبع باید به عنوان یک کشور شناسایی شده و عضو سازمان ملل به عنوان همسایه خود بپذیرند. لذا مسیر مبارزه برای فلسطینیان را به مسیر همزیستی فلسطینیان با اسراییل سوق دادند. در این جهت همکاری‌هایی نیز دارند که یک دولتی مستقل مانند سایر دولت‌های عربی که اتحاد و ائتلاف با متحدان سنتی خود دارد، تعریف شود. باید گفت که سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی نیز در همین مسیر فعالیت دارند. در سبد کشورهای عربی دو کشور داشتیم که رویکرد متفاوتی دارند، بازیگرانی چون سوریه و لیبی. رهبران این کشورها بر این باورند که باید زمینه برای تشکیل و شناسایی کشور فلسطین فراهم شود. با این همه عربستان در حوزه حقوق بشر تلاش داشت تا با توسل به برنامه‌های ظاهری به انتقادها پایان دهد، این بازیگر، رفاه را برای شهروندان خود محقق کرد و «حقوق بشر ویترینی» را به دنیا نمایش داد. به این معنا که به زنان حق رانندگی ارایه شد و آنها توانستند حساب بانکی داشته باشند. علاوه بر این محدودیت‌هایی علیه گروه‌های افراطی اعمال شد. در مواردی دیگر نیز جشنواره دریای سرخ را در حوزه سینما برگزار کردند یا حتی به زنان اجازه دادند تا به استادیوم بروند. البته که این اقدامات نه مانند یک کشور دموکراتیک و با حضور و فعالیت احزاب و رسانه‌های آزاد انجام نشد، بلکه به صورت نمایشی ویترینی بود. اینها تحولات دوگانه‌ای است که رهبران عربستان زمینه را برای تحققش فراهم کردند. اما همین رویکرد دوگانه به بازیگرانی چون ایالات متحده و اروپا بهانه‌ای داد تا با پادشاهی، فارغ از کارنامه حقوق بشری‌اش همصدا شده و برخی مشوق‌هایی را در اختیار این گروه از کشورهای به اصطلاح «مرتجع» قرار دهند. البته که در چندین سال قبل اصطلاح مرتجع در ارتباط با بازیگری چون عربستان به کار می‌رفت و امروزه به این کشورها اصطلاح «مترقی» را می‌دهند. فارغ از اینها باید گفت که رهبران سعودی حداقل متوجه شده‌اند که اگر قصد دارند بقای‌شان حفظ شود باید تا اندازه‌ای به رفاه مردم و همکاری با نظام بین‌الملل نیز توجه داشته باشند. از طرفی دیگر متحدان سنتی ریاض، بازیگرانی چون امریکا و بریتانیا از دو منظر همگرایی با عربستان و بازیگرانی چون امارات را با اهمیت می‌دانند، از یک منظر این گروه از کشورها تهدیدی علیه اسراییل محسوب نمی‌شوند و از سوی دیگر بازیگری چون ایالات متحده به راحتی قادر است تا تسلیحات نظامی‌اش را در اختیار آنها قرار داده و بدین طریق چرخ کارخانه‌های اسلحه‌سازی‌اش را بچرخاند. همزمان بازیگری چون اسراییل نیز تلاش دارد تا با دامن زدن به تنش‌ها این ادعا را مطرح کند که قدرت ایران تهدیدی برای منطقه است، تل‌آویو بدین طریق در تلاش است تا همصدا با کشورهایی عربی و برخورداری از حمایت‌های امریکا ائتلافی را علیه ایران تعریف کند. طبیعتا در چنین شرایطی لغو محدودیت‌های تسلیحاتی برای عربستان و برداشتن گام‌هایی جهت عادی‌سازی روابط پادشاهی و تل‌آویو نه تنها برای رهبران ریاض پرهزینه خواهد بود، بلکه می‌تواند روابط ایران و عربستان را به شکلی منفی تحت تاثیر قرار دهد.

    در دولت سیزدهم تلاش‌ها برای احیای روابط ایران و عربستان با میانجیگری چین به نتیجه رسید. هرچند پیش‌تر از این رایزنی‌هایی میان طرفین در بغداد و عمان انجام شده بود، حال آن‌گونه که شما اشاره کردید، سیاست‌های تازه ایالات متحده می‌تواند روابط این دو قدرت منطقه‌ای را پرتنش کند.

نمی‌توانیم بگوییم روابط ما با عربستان به صورت کامل احیا شد. آقای امیرعبداللهیان تلاش‌های بسیاری در این زمینه داشتند. ایشان شخصا روابط خوبی با اعراب داشتند. به این دلیل که از زمان دولت آقای روحانی، ایشان به عنوان معاون عربی- آفریقایی وزارت خارجه فعالیت داشتند و در این حوزه بسیار فعال بودند و ارتباط‌های نزدیکی هم داشتند. با این همه باید گفت که تلاش‌های ابتدایی آقای عبداللهیان بی‌نتیجه بود، چرا که ایشان با سیاست خارجی مزاحم و متعارف روبه رو بود. به این معنا که همزمان که تلاش داشتند مسائل چالش‌برانگیز میان ایران و عربستان را رفع کنند، گروهی از مخالف‌خوان‌ها با موضع‌گیری‌های نادرست موانعی در این مسیر ایجاد می‌کردند. در همین راستا می‌توان گفت امروز نیز میان ایران و عربستان اختلافات بنیادی وجود دارد از همین رو نمی‌توان از وحدت میان دو کشور صحبت کرد؛اما میان ریاض و تهران نوعی همسویی وجود دارد. به این معنا که دو کشور در برخی مسائل همسو هستند و هم جهت رفتار می‌کنند. هر کدام اینها تعاریف تخصصی خود را در دانش روابط بین‌الملل دارد. اتحاد، اوج همبستگی است. مانند اعضای اتحادیه اروپا که دارای پولی واحد نیز هستند یا مثلا سیاست خارجی واحد را دارا هستند. همگرایی زمانی به وجود می‌آید که چندین کشور از یکسری سیاست‌های مشترکی تبعیت کنند. مثال بارز آن ناتو است، بازیگران این نهاد به واسطه دغدغه‌های امنیتی کنار هم تعریف شده‌اند و از اصول واحدی پیروی می‌کنند یا مثلا در آسه‌آن در حوزه مسائل اقتصادی شاهد همگرایی هستیم. همسویی زمانی محقق می‌شود که در برخی سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی طرفین با یکدیگر هم عقیده و همزمان اختلاف نظر هم داشته باشند، پس شاهد اشتراک در عین افتراق خواهیم بود. در بازه‌ای از زمان منافع ایران و امریکا در سوریه و مقابله با گروه تروریستی داعش همسو بودند. در حالی که نه همگرایی داشتند و نه ائتلافی تعریف کرده بودند.ایران و امریکا حتی در رویارویی با حکومت اول طالبان در سال 2001 نیز همسو بودند، از همین رو زمانی که ایالات متحده به بهانه حمله تروریستی یازده سپتامبر به افغانستان حمله کرد، شاهد رویکرد حمایتی ایران بودیم.در همین راستا باید گفت آقای امیرعبداللهیان تلاش کرد همسویی میان ایران و عربستان را احیا کند و تلاش ناموفقی هم نداشت.با این همه فارغ از عادی‌سازی روابط دو کشور شاهد این بودیم که عربستان درباب مقوله‌هایی چون میدان گازی آرش با کویت علیه ایران همصدا شد یا حتی امارات که با ایران در حوزه سرمایه‌گذاری منافع بسیاری دارد درباب جزایر سه‌گانه که بخشی از حاکمیت سرزمینی ماست، مواضع خلافی ارایه کرد. ما تنها یک بار به سمت همکاری و همگرایی با عربستان حرکت کردیم آن هم در زمان آقای روحانی بود. ایران با عربستان در این دوره پیمان امنیتی منعقد کرد. پیش‌تر نیز در زمان دولت اصلاحات آقای عبدالله نوری به ریاض رفتند و پیمانی امنیتی امضا کردند. نتیجه آن شد که طی چند دوره در اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس اجازه داده نمی‌شد که در بیانیه‌های اجلاس صحبتی از جزایر سه‌گانه شود. به صورت کلی این موضوع از دستور کار عربستان خارج شده بود. علاوه بر آن همکاری‌های وسیعی میان ایران و عربستان در حوزه گردشگری و امنیتی و سیاسی و اقتصادی و در حوزه نفت تعریف شده بود و در این زمینه گشایش‌هایی را شاهد بودیم. پادشاه و ولیعهد عربستان نگاه ویژه‌ای به ایران پیدا کرده بودند. با این همه برخی مخالفت‌خوانی‌ها در داخل زمینه‌ساز تنش در روابط دو بازیگر شد به گونه‌ای که حتی آقای احمدی‌نژاد و آقای علی اکبر صالحی وزیر خارجه ایشان نیز سعی می‌کردند از توان خود برای بهبود شرایط استفاده کنند، اما خوب موفق نشدند. اوج تلخی روابط ایران و عربستان در زمان آقای روحانی بود که سفارت و کنسولگری عربستان در ایران مورد حمله قرار گرفت. تمامی این سوابق منفی را که بخواهیم مد‌نظر قرار بدهیم باید گفت که امروز لغو محدودیت ارسال سلاح از جانب امریکا به عربستان یا فراتر از آن تحقق پیمان امنیتی میان دو بازیگر تحولی آنچنانی نیست که بتواند همسویی تهران و ریاض را در کوتاه‌مدت تحت تاثیر قرار دهد. در دولت آقای پزشکیان آن‌گونه که خود ایشان تاکید داشتند، یکی از اصول مورد تایید، تعامل با بازیگران همسایه کشورهای منطقه است. هرچند باید گفت که سیاست پیشنهادی ایشان خواه در ارتباط با منطقه و خواه در ارتباط با کشورهای غربی طبیعتا تحت تاثیر تحولات خاورمیانه قرار خواهد گرفت.

    آیا احتمال شکل‌گیری ائتلافی عربی به رهبری عربستان برای ازسرگیری حملات علیه یمن با درنظر گرفتن متاثر شدن این اتفاق از پیمان دفاعی امریکا و عربستان وجود دارد؟ انصار‌الله متحد ایران است، می‌توان گفت که تنش‌های منطقه به سمت و سویی پیش برود که بار دیگر یمن به میدان نبرد نیابتی تهران و ریاض تبدیل شود؟

احتمال شکل‌گیری ائتلاف علیه یمن غیرممکن نیست، اما با لحاظ کردن چشم‌انداز تعریف شده توسط بازیگران عرب بالاخص عربستان که بر مقوله‌هایی چون پیشرفت‌های اقتصادی و افزایش توان دفاعی‌شان متمرکز هستند، در کوتاه‌مدت تمایل برای ایجاد تنش اندک است. مساله‌ای که درباره یمن وجود دارد، این است که سعودی‌ها یمن را به لحاظ سنتی حریم و قلمرو خود می‌دانند. بنابراین ورود هر کشور دیگری به آن منطقه مورد نظرشان را تاب نخواهند آورد. پیش‌تر و در جریان جنگ در یمن، ریاض ادعا داشت که ایران به این قلمرو به لحاظ سنتی وارد شده است و آنها نیز سریعا می‌توانند ایران را از یمن بیرون کنند و این اشتباه محاسباتی سعودی‌ها بود. از همین رو پادشاهی تهاجمات نظامی به یمن را آغاز کردند و وارد رویارویی نیابتی با ایران شدند، اما نتوانستند از این باتلاق به راحتی خارج شوند. سعودی‌ها اکنون از اینکه انصار‌الله رویاروی اسراییل قرار گرفته و بر مساله غزه و هدف قرار دادن کشتی‌های اسراییلی متمرکز شده، راضی هستند. بالاخص آنکه بحران دریای سرخ موجب شده تا ایالات متحده و بریتانیا ائتلافی تشکیل داده و بدون هزینه عربستان برای برقراری امنیت خیز بردارند.حتی چینی‌ها نیز علاقه‌مند هستند که وضعیتی امن حکمفرما باشد به این دلیل که می‌خواهند مراودات تجاری خود را در شرایطی ایمن انجام دهند. بنابراین یک ائتلاف بین‌المللی علیه انصار‌الله به بهانه غزه شکل گرفته که این مطلوب عربستان است. چرا باید عربستان خود را مجددا وارد باتلاق کند و بعد از آن هم به تکرار موضوعات نقض حقوق بشردوستانه متهم شود. حداقل من این‌گونه فکر نمی‌کنم که سعودی‌ها مجددا به این موضوع ورود کنند. در ثانی در حمله‌ای که امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و همین‌طور اسراییل علیه یمن داشتند تاسیسات اصلی آنها را هدف قرار دادند. لذا اینکه خود سعودی‌ها بخواهند مجددا ائتلافی تشکیل دهند و مجددا رسما مداخله مستقیم داشته باشند با این شرایط بعید است مگر اینکه پس از پایان جنگ غزه بار دیگر میان انصار‌الله و عربستان اختلاف‌هایی جدی نمایان شود که در این شرایط احتمال شکل‌گیری این ائتلاف عربی افزایش پیدا خواهد کرد. 

    تلاش دولت بایدن برای تعریف پیمان امنیتی با عربستان و تصمیم اخیر این کشور مبنی بر لغو ممنوعیت فروش تسلیحات اتمی امریکا به عربستان به صورت کلی معادلات امنیتی منطقه در شرایط فعلی را دچار تحولات معناداری خواهد کرد؟

بله، قطعا. این احتمال وجود دارد که نظم منطقه را به سمت و سوی متفاوتی پیش ببرد. در اتحادی که در حال احیاست همکاری میان پادشاهی و ایالات متحده احیا شده است. از همین رو این احتمال وجود دارد عربستان و ایالات متحده تلاش کنند تا ایران و محور مقاومت را در شرایط متفاوتی قرار دهند. در کل باید گفت ائتلاف و اتحادی که قدرت‌های فرامنطقه‌ای با کشورهای منطقه برقرار می‌کنند نظم منطقه را دگرگون خواهد کرد. این نظم جدید منطقه‌ای که در خاورمیانه ایجاد می‌شود برای چین و روسیه مزیت نسبی دارد.بالاخص به واسطه روابط اقتصادی سودمندی که امارات و عربستان و قطر با روسیه و چین دارند. از طرفی دیگر اگر ایران در این نظم منطقه مشارکتی نداشته باشد، بازیگرانی چون ایالات متحده و عربستان و حتی اسراییل تلاش می‌کنند تا از این مقوله برای خود فرصت‌سازی کنند. در میانه این بازی طبیعتا روسیه و چین نیز به دنبال سهم‌خواهی خواهند بود و از همین رو در ازای حمایت از ایران تلاش خواهند کرد تا امتیازهایی را از آن خود کنند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها