کد خبر: 683818
|
۱۴۰۳/۰۸/۱۹ ۱۱:۲۷:۵۱
| |

مهاجرانی:

دو سال از شعار اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا گذشت؛ اصولگرای اصلاح‌طلب باشیم

عطاالله مهاجرانی نوشت: وقتی در چنین موقعیت حساسی قرار می‌گیریم ‌باید جبهه اصلاحات و نیز جبهه اصولگرایان هر دو بر مبانی مشترک تکیه و تاکید کنند. از جلد سنتی اصلاح‌طلبی و اصولگرایی بیرون بیایند. دیگر وقت بر آفتاب افکندن رخت‌های کهنه و ناشسته یکدیگر نیست. به ویژه کسانی که از تریبون‌های عمومی مثل تریبون مجلس یا صدا و سیما استفاده می‌کنند. یادشان برود که اصلاح‌طلب یا اصولگرایند. «اصولگرای اصلاح‌طلب» باشند!

دو سال از شعار اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا گذشت؛ اصولگرای اصلاح‌طلب باشیم
کد خبر: 683818
|
۱۴۰۳/۰۸/۱۹ ۱۱:۲۷:۵۱

«اصلاح‌طلب، اصولگرا!» عنوان یادداشت سید عطاءالله مهاجرانی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: در ماجرای تجمعات پاییز دو سال پیش یکی از شعارهایی که توسط براندازان که نقاب حقوق بشر و دموکراسی و سکولاریسم بر چهره داشتند، مطرح می‌شد، این بود:  «اصلاح‌طلب، اصولگرا. دیگه تمومه ماجرا!» 

منظورشان این بود که ماجرای جمهوری اسلامی دیگر تمام است خیابان و میدان را تسخیر کرده‌اند. نوبت به مراکز حکومتی و قرارگاه‌های نظامی رسیده است. مسوولان کشور هم همه رفته‌اند ونزوئلا! بسیار خوب از آن ماجرای پایان جمهوری اسلامی و ونزوئلا به روایت آنها بیش از دو سال گذشته است. این شعار هم در کنار وعده جان بولتون در شش سال پیش قرار گرفت که قول داد پنج سال پیش با مریم رجوی در تهران باشد. نمونه‌های چنین اظهارات مالیخولیایی یکی، دوتا نیست.

اما من می‌خواهم به این شعار از زاویه‌ای دیگر و در شرایط جدید تقابل با اسراییل و مهم‌ترین حامی‌اش، بلکه بازیگردان منطقه‌ای‌اش امریکا اشاره‌ای داشته باشم. وقتی در چنین موقعیت حساسی قرار می‌گیریم ‌باید جبهه اصلاحات و نیز جبهه اصولگرایان هر دو بر مبانی مشترک تکیه و تاکید کنند. از جلد سنتی اصلاح‌طلبی و اصولگرایی بیرون بیایند. دیگر وقت بر آفتاب افکندن رخت‌های کهنه و ناشسته یکدیگر نیست. به ویژه کسانی که از تریبون‌های عمومی مثل تریبون مجلس یا صدا و سیما استفاده می‌کنند. یادشان برود که اصلاح‌طلب یا اصولگرایند. «اصولگرای اصلاح‌طلب» باشند! دیدم منیر شفیق که به نظرم مهم‌ترین متفکر و نظریه‌پرداز سیاسی فلسطینی و عرب و بلکه در جهان اسلام است. ما نه در جهان عرب شبیه او را داریم و نه در ایران خودمان کسی در حد او است. با تاریخی از مبارزه و گذار از منزلت‌های نظری و عقیدتی و تجربه‌ای باشکوه در مبارزه در راه آزادی فلسطین و تحمل بیش از 10 سال زندان. منیر شفیق در خاطراتش به شکست کشورهای عربی از اسراییل در جنگ شش روزه در ژوئن سال۱۹۶۷ (خرداد ۱۳۴۶) اشاره می‌کند. می‌گوید اعراب به «عقل تولیفی» نیاز دارند. عقل تولیفی بر مبنای همان نظریه معروف دیالکتیک هگل بنا شده است. عناصر به ظاهر ناهمساز یا حتی متقابل می‌توانند سنتز ایجاد کنند. به قدر مشترک برسند. به نظرم در شرایط فعلی کشور و تشکیل «دولت وفاق ملی» و انتخاب وزیران و استانداران و معاونان رییس‌جمهور به روشنی می‌توان تصویر روشن وفاق را در دولت جدید دید. 

پایان نظریه دوقطبی حاکمیت و دولت، پایان نظریه تقابل یا ناهماهنگی میدان و دیپلماسی اقتضا می‌کند که بر مبانی مشترک همگان تاکید داشته باشند و از طرح سخنانی که نشانی از کینه‌های کهنه می‌دهد؛ دست بردارند! به این نکته هم توجه داشته باشند که دشمنان کشور ایران و ملت ایران و نظام و انقلاب و استقلال و عزت ایران مدام بر تفاوت‌ها و تفرقه‌ها اصرار می‌کنند. یادمان باشد مسعود رجوی در دوران جنگ تحمیلی از نظریه «زندگی در شکاف» سخن می‌گفت. هر سخن یا تحلیلی که می‌تواند در چنین مسیری قرار بگیرد اگر تحلیلگر هزار قسم بخورد و سینه به تنور بچسباند که خیرخواه است و منافع ملی را در نظر دارد، باور نکنید! به عقل هم‌افزا در این مرحله که دشمنان ایران، استقلال، تمامیت سرزمینی و تجزیه ایران و ملت ایران را در دستور کار خود دارند، توجه و حساسیت داشته باشیم. بدیهی است که در هشت سال جنگ ناتو و ورشو و اروپا و کشورهای عبری-عربی همه از صدام حمایت کردند. نتیجه و ثمره‌اش پیش چشم همگان است. اما تاریخ جهان تاریخ خردمندی نیست، عصر بی‌خردی است.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها