مهدی نورمحمدی مستندساز در گفتوگو با اعتمادآنلاین:
کارگردانهای مستند باید قائل به پرورش خلاقانه یک واقعیت باشند/ فیلم مستند در صورت دارا بودن خط روایی و دراماتیک میتواند روی مخاطب تاثیر بگذارد
ساخت مستند درباره محیط زیست سخت است چرا که همه شرایط دست کارگردان نیست. به همین دلیل معمولا مستندهای محیط زیستی زمانبر هستند. برای فیلم «آواز جغد کوچک» نزدیک به 5 سال وقت گذاشتیم.
اعتمادآنلاین| بحران آب، آتشسوزی یکباره جنگلها، زبالههایی که در طبیعت رها شده و آلودگیهوایی که راه نفسمان را گرفته، همه میتواند موضوعات مهمی برای ساخت یک فیلم مستند باشد. فیلمیکه بتواند مخاطبان، مسوولین و حتی دنیا را تحت تاثیر قرار دهد و کاری کند که آدمها بیشتر هوای زندگیشان را داشته باشند. بحرانهای زیست محیطی سالهاست نه تنها ایران که دنیا را با خود درگیر کردهاست. به همین دلیل مستندسازان زیادی سراغ موضوعات مختلف میروند و درباره این آسیبها فیلم میسازند. عدهای اما در کنار موضوعات بزرگی که احتمالا خیلیها آن را خوب میشناسند، سراغ موضوعاتی به ظاهر جزیی میروند. مثل مهدی نورمحمدی که سراغ ساخت فیلمی با موضوع زندگی پرندگان رفته وجغدها را شخصیت اصلی داستانش کردهاست. این البته ظاهر ماجراست. درون فیلم اتفاقاتی جریان دارد که ما را با دنیایی تازه روبرو میکند. نورمحمدی میگوید راوی مستندش جغدها هستند که از خلال زندگی آنها به بحرانها و مشکلات بزرگ زیست محیطی میرسیم. جغدها میتوانند یک ساعت مخاطب را با خود همراه کنند و در بین همه تلخیهای نشان داده شده در فیلم، لبخند به لبشان بیاورد.
فیلمسازی که ساخت سریال و مستندهای اجتماعی در کارنامهاش دارد، چطور میتواند درگیر ساخت فیلمی مستند، با موضوع جغدها شود؟
واقعیت این است که من مدتها بود دنبال سوژهای مناسب درباره زندگی پرندگان و مشکلاتی کهانسانها برایشان به وجود میآورند، میگشتم. اگر مسائل محیط زیستی را دنبال کنید متوجه میشود که موضوع پرندهها بسیار مهم است و آسیبهای جدی متوجه آنها شدهاست. من میخواستم این آسیبها را نشان دهم و از طرف دیگر دوست داشتم یک مستند خوب بسازم که کسل کننده نباشد و مخاطب را جذب کند.امشکل اما اینجا بود که اکثر فیلمهای مستند من بدون گفتار هستند و این میتواند برای مخاطب کسلکننده باشد. برای همین سعی کردم خط فیلم را دراماتیک پیش ببرم تا سکوت فیلم برای مخاطب آزار دهنده نباشد.از طرف دیگر انتخاب نوع پرنده هم در این مستند اهمیت زیادی داشت چرا که مخاطب باید آن را دوست میداشت و از دیدن آن خسته نمیشد. پرنده ها مثل پستانداران قیافههای فوتوژنیکی ندارند و نمیتوانند خیلی جذاب باشند. این موضوع شاید مهمترین چالش ما برای ساخت این مستند بود. در نهایت با پژوهشهای زیادی که انجام دادیم، بهاین نتیجه رسیدم که جغدها به دلیل قیافه منحصر به فردی که دارند میتوانند شخصیت اصلی فیلم باشند. مشکل کار اما اینجا بود که جغدها شبگرد هستند و همین، کار
را برای فیلمبرداری و گروه ما سخت میکرد. در نهایت و بعد از تحقیقاتی که نزدیک به دو سال زمان برد به گونهای از جغدها، بهاسم «جغد کوچک» رسیدیم که قیافه جذابی دارد و در همه زیستگاهها به راحتی پیدا میشود و اتفاقا صبحها هم فعالیت میکند. با این توضیحات مستندی که سالها دوست داشتم در مورد پرندهها بسازم با شخصت «جغد کوچک» شکل گرفت.
پیدا کردن گونه خاصی از جغدها و ساخت یک فیلم 72 دقیقهای درباره آنها احتمالا کار سادهای نیست. کمیاز مشکلات ساخت این فیلم برایمان بگویید.
ساخت مستند درباره محیط زیست سخت است چرا که همه شرایط دست کارگردان نیست. به همین دلیل معمولا مستندهای محیط زیستی زمانبر هستند. برای فیلم «آواز جغد کوچک» نزدیک به 5 سال وقت گذاشتیم و در نهایت طرحی که در ذهنم داشتم را روی میز تدوین و به کمک تدوینگر توانستم اجرایی کنم. اما در کل «جغدهای کوچک» گونههای زیادی هستند به همین دلیل از نظر پیدا کردن آنها مشکلی نداشتیم و تمام فیلم را در نقاط مختلف ایلام فیلمبرداری کردیم. فیلم «آواز جغد کوچک» از جنگل شروع میشود و در خرابهها به پایان میرسد.
مخاطب شما در مستند «آواز جغد کوچک» چه کسانی هستند؟ مخاطب عام یا کسانی که احتمالا در مختل کردن زندگی پرندگان نقش مهمتری دارند؟
نگاه من همیشه به مخاطب عام بودهاست. دوست داشتم مخاطب عام فیلمم را ببیند و لذت ببرد. برای همین هم در انتخاب نوع پرنده وسواس به خرج دادم. دوست داشتم پرنده فیلم، به مخاطب من حس خوبی را منتقل کند و علاوه بر حس خوب او را با جهان تازهای آشنا کند. در این فیلم البته نگاهم به کودکان و نوجوانان هم است. در واقع من آنها را مخاطب جدی فیلم خودم میبینم چرا که آنها قرار است آینده محیط زیستی کشور را بسازند و باید به آسیبهای که بشر به اکوسیستم و زندگی جانوران وارد میکند واقف باشند. من معتقدم نسل آینده اگر به درستی با موضوعات محیط زیستی آشنا شود، میتواند جلوی خیلی از بحرانهای زیست محیطی در آینده را بگیرد.
امروزه ایران با بحرانهای زیست محیطی زیادی درگیر است. چرا برای ساخت فیلم یک مستند در این دوره سراغ زندگی پرندگان رفتید در صورتی که میتوانستید فیلمی بسازید که موضوع داغ تری در حال حاضر دارد و احتمالا میتواند تاثیر گذاری بیشتری هم داشته باشد؟
موضوع پرندگان و آسیبهایی که ما به آنها وارد میکنیم آنقدر گستردهاست که تقریبا باقی مشکلات زیست محیطی هم در آن به تصویر در میآید. شما در فیلم «آواز جغد کوچک» تنها با زندگی نوعی از پرندهها در ارتباط نیستید.در این فیلم خشک شدن آبها، بحران زباله، تخریب جنگل، کشاورزیهای بی مورد و حتی ضعف فرهنگی انسانها هم به تصویر کشیده شدهاست و از این جهت میتوان گفت یک مستند جامع در مورد خیلی از بحرانهای زیست محیطی است. در واقع در این فیلم جغد راوی قصه ماست که ما را با خود همراه میکند و مشکلات زیست محیطی را نشانمان میدهد و در بطن فیلم به موضوعات زیادی پرداخته شده است.
فکر میکنید این فیلم بهاندازه «در پناه بلوط» بتواند در کسب جوایز موفق عمل کند؟
من در مصاحبهای که قبل ترها هم داشتم گفتم که جایزه برای من مهم نیست. «در پناه بلوط» 19 جایزه بین المللی گرفت و فیلم موفقی بود اما رسالت هنرمند این نیست که جایزه ببرد بلکه رسالتش این است که مشکلات را در قالب هنر بیان کند و در جامعه تاثیرگذار باشد. پرورش خلاقانه از یک واقعیت آن چیزی است که کارگردانهای مستند باید به آن قائل باشند تا بتوانند اثری ارائه کنند که جامعه پذیرای آن باشند.
مخاطب فیلمهای مستند به مراتب نسبت به فیلمهای داستانی کمتر است. فکر میکنید با مخاطب محدودی که دارید تا چهاندازه میتوانید تاثیر گذار باشید؟
مخاطب فیلمهای مستند کمتر هستند اما من معتقدم اگر فیلم مستندی خط روایی و دراماتیک داشته باشد به شدت میتواند روی مخاطب تاثیر بگذارد. من در همه کارهای مستندم به دراماتیک بودن (داستان گونه بودن) وفادارم و فکر میکنم برای همین است که مخاطبان مستند «در پناه بلوط» را دوست دارند و از آن تاثیر میگیرند. خیلیها بعد از دیدن این فیلم به من گفتند که ما نسبت به اکوسیستم جنگلهای اطرافمان بیاطلاع بودیم و نمیدانستیم داخل درختها سنجابها زندگی میکنند. برای همین از این به بعد اگر قرار باشد درختی هم قطع شود اول خیلی خوب داخل آن را بررسی میکنیم. یا حتی عدهای بعد از دیدن این فیلم تبرهایشان را زمین گذاشتند. در شهر هم خیلیهایی که سنجاب نگهداری میکردند متوجه شدند که زندگی سنجابهای چگونه است و تصمیم گرفتند تا آنها را به جنگل بر گردانند. همینها کافی است تا کارگردان از ساخت یک فیلم مستند لذت ببرد. من بعد از اکران فیلم در جشنواره حقیقت سعی می کنم واکنش مخاطبان را بگیرم. آنها با واکنشهایی که نشان میدهند کمک میکنند فیلم بهتر شود. من بر اساس نظرات آن ها میتوانم بخشهایی از فیلم را حتی تغییر دهم.
دیدگاه تان را بنویسید