کد خبر: 254245
|
۱۳۹۷/۱۰/۰۶ ۱۰:۴۷:۰۰
| |

محمدرضا وطن‌دوست، مستندساز در گفت‌و‌گو با اعتمادآنلاین:

مردم با مستندهای کوتاه ارتباط بیشتری برقرار می‌کنند/ دنیای امروز، دنیای حرف‌های طولانی نیست

محمد رضا وطن‌دوست گفت: «در سینمای مستند یک مدل ساختاری وجود ندارد. ساختارهای متنوعی وجود دارد که می‌توان بر اساس آن یک یک اثر مستند را خلق کرد. در سال‌های اخیر مخاطب به مستندهای داستانی علاقه نشان داده و همین باعث شده تا فیلم‌های مستند به ‌این سمت پیش بروند. وقتی خط داستانی در مستند وجود داشته باشد مخاطب آن را با دل و جانش می‌بیند و لذت می‌برد.

مردم با مستندهای کوتاه ارتباط بیشتری برقرار می‌کنند/ دنیای امروز، دنیای حرف‌های طولانی نیست
کد خبر: 254245
|
۱۳۹۷/۱۰/۰۶ ۱۰:۴۷:۰۰

اعتمادآنلاین| سوژه‌های زیادی در گوشه و کنار ایران وجود دارد. سوژه‌هایی که هر کدام از آن‌ها قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم را دارد. جشنواره حقیقت در این سال‌ها باعث شده تا فیلم های مستندی که ساخته می‌شود با مخاطب ارتباط برقرار کند و جهان آن را گسترش دهد. حالا در دنیای گسترده فیلم‌های مستند، آن‌هایی جذاب هستند که خط داستانی خوبی دارند و می توانند مخاطب را با خود همراه کنند. بر همین اساس کارگردان‌های زیادی فیلم‌های مستند را با ساختاری از پیش تعیین شده جلو می برند. محمدرضا وطن دوست که در جشنواره امسال سینما حقیقت مستند «لسک» را روی پرده برد معتقد است مستندهایی که خط داستانی دارند می تواند سینمای مستند واقعی و خلاقانه‌ای را به جهان معرفی کند که زبان مشترک همه ملل باشد. وطن دوست بر همین اساس امسال دومین فیلم از سه گانه خود را در 15 دقیقه ساخته و معتقد است دنیای امروز، دنیای مستندهایی است که در مدت زمان کوتاه بتواند بخشی از حقیقت را به مخاطب نشان دهد. با او درباره فیلم تازه‌اش گفتگو کرده‌ایم.


یکی از مهم ترین سوال‌ها درباره فیلم‌های مستند، مواجهه کارگردان با سوژه فیلم است. شما چطور با سوژه «لسک» آشنا شدید و تصمیم گرفتید آن را تبدیل به یک فیلم مستند کنید؟


شخصیت‌هایی که سوژه ‌اصلی مستند «لسک» شده‌اند را از سالیان دور می‌شناسم. آن‌ها در روستای سمسکنده، در نزدیکی شهر ساری زندگی می‌کنند و از آشنایان ما هستند . «رقیه» و «یحیی» وقتی 16 و 18 ساله بودند ازدواج می‌کنند و یک سال بعد شرایطی پیش می‌آید که رقیه ده سال به تنهایی زندگی می‌کند و در انتظار یحیی می‌ماند. مستند «لسک» که به زبان ساروی یعنی حلزون، در واقع واگویه‌های رقیه ‌است که به صورت گفتارمتن بیان می‌شود به همراه تصاویری از زندگی آن‌ها که در زمان حال جریان دارد.


برای ساخت فیلم از قبل طراحی و ساختار تعیین کرده بودید یا فیلم را کامل بر اساس مستندات جلو بردید؟


ما ساختار فیلم را از قبل طراحی کردیم و بر اساس یک طرح اولیه جلو رفتیم. و در زمان فیلمبرداری قدم به قدم طرح کامل تر شد. این به ‌این معنا نیست که ما چیزی غیر از واقعیت به فیلم اضافه کرده باشیم یا از شخصیت‌ها خواسته باشیم که برای ما بازی کنند. در واقع ما خط اصلی داستان را بر اساس گذشته آنها در مرحله پژوهش طراحی کردیم و شخصیت‌ها را بدون آن که بدانند همانطوری که خواستیم در موقعیت قرار دادیم و آنها زندگی خود را کردند. طراحی قبل از ساخت فیلم مستند، کمک می‌کند تا ساختار دراماتیک اثر درست باشد و برای مخاطب تعلیق‌ و کشش ایجاد کند. در مستند «لوتوس» هم که سال پیش در جشنواره حضور داشت همین ساختار تعلیقی تا آخر فیلم، مخاطب را با خود همراه می‌کرد.


دراماتیک شدن فیلم‌های مستند در خیلی از آثار دیده می‌شود . در واقع فیلم «لسک» و خیلی از فیلم‌های دیگر جشنواره مستند به سبک فیلم‌های داستانی پیش رفته‌اند. به نظر شما اینکه فیلم‌های مستند از ذات حقیقت فاصله می‌گیرند و به فیلم‌های درام نزدیک می‌شود، رسالت سینمای مستند را زیر سوال نبرده؟


در سینمای مستند یک مدل ساختاری وجود ندارد. ساختارهای متنوعی وجود دارد که می‌توان بر اساس آن یک یک اثر مستند را خلق کرد. در سال‌های اخیر مخاطب به مستندهای داستانی علاقه نشان داده و همین باعث شده تا فیلم‌های مستند به ‌این سمت پیش بروند. وقتی خط داستانی در مستند وجود داشته باشد مخاطب آن را با دل و جانش می‌بیند و لذت می‌برد و با شخصیت همراه می شود و در نهایت تحت تأثیر قرار می گیرد. متاسفانه یکی از مشکلات امروز ما این است که بین تصاویر مستند و سینمای مستند تفاوتی قائل نمی‌شویم. سینمای مستند زبان خاص خودش را دارد، خلاقه است، ایده دارد واز قبل برای ساخت یک اثر مستند ‌‌فکر شده است. همچنین فیلم برای مخاطب تعلیق و کنش ایجاد می‌کند. اما تصاویر مستند بیشتر مبتنی بر رویداد و یا گفتگو با نماهای ساده و تکراری است که می‌تواند حوصله مخاطب را سر ببرد. به نظر من این نوع فیلم‌ها به سینمای مستند آسیب می زند و سطح آن را در حد گزارش‌های خبری پایین می آورد. برای همین بنده در همه آثارم سعی کرده ام زاویه نگاه خودم را داشته باشم و نگاه خلاقانه‌ای به ‌آن اضافه کنم. به نظرم یکی از مشکلات فیلم‌های ما برای پخش جهانی نداشتن ساختار محکم است. اما فیلمی‌که ساختار درست و خط روایی جذاب داشته باشد در تمام جشنواره‌ها و همینطور برای فروش مورد استقبال قرار می گیرد چون زبان مشترکی بین همه پیدا می‌کند که می‌تواند هر کسی را با خود همراه کند.


فیلم شما 15 دقیقه‌است.فیلم قبلی شما هم همینقدر بود در صورتیکه خیلی از فیلم‌های مستند، بالای یک ساعت ساخته می‌شوند. تعمدی دارید برای اینکه مستندهای کوتاه بسازید؟


من سال 86 فیلم سینمایی «وقتی لیموها زرد شدند» را ساختم. و بعد از آن فیلم بلند مستند تجربی «ننا» را، در واقع من از دنیای سینمای بلند به سینمای مستند کوتاه برگشتم. چرا که من به عرصه پخش بزرگتر، متفاوت تر و جذاب تری فکر می‌کردم. در جهان امروز مردم ارتباط بیشتری با فیلم‌های کوتاه برقرار می‌کنند. من اعتقاد دارم که دنیای امروز، دنیای حرف‌های طولانی نیست، دوره سرعت و خلاقیت است. اگر دقت کرده باشید مردم هم دوست دارند تا در خلاصه‌ترین صورت ممکن از موضوعی باخبر شوند. به همین دلیل سعی می‌کنم فیلم هایی که می‌سازم بلند نباشد. البته زمان مستند بستگی زیادی به خود سوژه دارد اما به شخصه اصولا سوژه‌ای را انتخاب می‌کنم که در ذهنم ساختار آن را طوری طراحی ‌کنم تا مدت زمان زیادی نداشته باشد و طولانی نشود. در واقع هم سوژه و هم مدت زمان فیلمی که قرار است آن را بسازم برای من به هم گره خورده‌اند. و این دلیلی بر این نیست که مدت زمان فیلمبرداری ما هم کوتاه باشد، اصولا زمان تولید فیلم‌هایم بخاطر نوع روایت هایم طولانی است و نیاز به گذر زمان و فصل دارد.


اما مستندهای کوتاه ممکن است در اکران دچار مشکل شوند و یا مخاطب کمتری حاضر باشد که وقت بگذارد و برای دیدن یک فیلم 15 دقیقه‌ای به سینما بیاید. شما برای این موضوع فکری کردید؟


بله ‌این مشکل وجود دارد. در حال حاضر فیلم های بلند مستند در گروه هنر و تجربه ‌اکران می‌شوند و فیلم‌های مستند کوتاه معمولا با هم تلفیق می‌شوند و در قالب یک مجموعه فیلم به ‌اکران در می‌آیند. من هم برای اینکه بتوانم اکران خوبی داشته باشم تصمیم گرفتم سه فیلمم را در قالب یک فیلم اکران کنم. در واقع من سه‌گانه‌ای در ذهن دارم که تا امروز دو فیلم از آن را ساخته‌ام. اولی «لوتوس» بود و دومی هم «لسک» و در فکر ساخت فیلم سوم هم ‌هستم. این سه گانه در رابطه با سه زن است. در «لوتوس» شخصیت اصلی من مادر است. در «لسک» همسر و در مستند سوم هم می‌خواهم شخصیت داستانم دختر باشد. بعد هم این سه گانه را در قالب یک فیلم ‌اکران خواهم کرد تا بتواند مخاطب را با خود همراه کند.


شما قبلا گفتید که «لسک» به معنای حلزون است. وجه تشابه ‌این اسم با سوژه‌ای که ‌انتخاب کردید در چیست؟


در بخشی از فیلم رقیه می‌گوید زمانی که خیلی ناامید بوده و زیر درخت انجیری که با یحیی کاشته، دراز کشیده بوده، حلزونی را می‌بیند که به سختی از برگی به برگ دیگر می‌رود اما حلزون با صبر و آرامش این کار را انجام می‌دهد تا به مقصود برسد. همین صبر و بردباری حلزون برای رقیه حاوی پیامی ‌است که به ‌او می‌گوید ایمان داشته باش و صبر کن. صبر کن و امیدوار باش که پایان شب سیه سپید است و بالاخره به نتیجه خواهی رسید. همین حرکت آرام حلزون که با صبر او را به مقصود می‌رساند وجه تشابه با رقیه ‌است که ده سال از 17 تا 27 سالگی صبر کرد تا به مقصود برسد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها