نویسنده رمان «آلوت» مطرح کرد؛
صدا و سیما عمدا کتاب ایرانی را معرفی نمیکند
امیر خداوردی نویسنده رمان «آلوت» با بیان اینکه میپذیرد جایزههای ادبی به باندبازی و رفیقبازی متهماند، همچنین میگوید صدا و سیما تعمدا کتاب ایرانی را معرفی نمیکند.
اعتمادآنلاین| امیر خداوردی نویسنده رمان «آلوت» که در جایزه «احمد محمود» به عنوان شایسته تقدیر شناخته شد، در گفتوگو با ایسنا، درباره تأثیر جایزههای ادبی بر فضای ادبیات داستانی، بیان کرد: جایزه ادبی را کاملا لازم، واجب و ضروری میدانم. این را هم میپذیرم که جایزهها به باندبازی و رفیقبازی متهماند. برخی از جایزههای ادبی به هیچوجه نتوانستهاند طوری رفتار کنند که این اتهام را از خود دور کنند، در عین حال برخی از آنها تا اندازهای موفق بوده و توانستهاند این اتهام را کمرنگ یا مرتفع کنند.
خداوردی همچنین درباره اینکه چرا به قول او صدا و سیما تعمدا کتاب ایرانی را معرفی نمیکند، گفت: ما وزارت ارشادی داریم که به اندازه کافی درباهاش صحبت شده و آنجا ممیزی دارد، برخی از محافل ادبی ما نیز از حیث مالی به دولت وابسته هستند و ممیزیهایی علاوه بر ممیزی ارشاد دارند. صدا و سیما هم ممیزیای علاوه بر این محافل دارد. چیزی که به صدا و سیما برود و ما از آنجا دربارهاش بشنویم و ببینیم باید خیلی خیلی با ترازهای دوستان موافق باشد و طبیعتا ترازها به گونهای است که به ادبیات لطمه میزند.
او خاطرنشان کرد: تعمد را به این خاطر میگویم که برخی از شبکههای ماهوارهای درباره کتابهای ایرانی برنامه گذاشتهاند، اما صدا و سیما درباره آنها صحبتی نمیکند، در حالیکه کتابهای ایرانی در اینجا و متناسب با اینجا نوشته شدهاند. زمانی که شبکههای ماهوارهای درباره کتابها صحبت میکنند، ذوق نمیکنم بلکه نارحت میشوم. چرا شبکههایی که ما برای تقویت آنها پول میدهیم تا سرپا بمانند به ادبیات ما نمیپردازند؟
این نویسنده همچنین درباره وضعیت ادبیات داستانی اظهار کرد: آدمها در مکانها و زمانهای مختلف هستند؛ برخی همیشه چشم به گذشته دارند، اینکه گذشته فلان بود و بهمان بود، برخی هم چشم به آینده دارند که انشاءالله در آینده فلان و و بهمان خواهد شد و عدهای هم چشم به حال دارند. من دوست دارم از آنهایی باشم که حال و امروز را میبینم. اگر میخواهم درباره ادبیات صحبت کنم، ادبیات امروز را ببینم و ویژگیها و ضعفهایش در نظرم باشم. برخی از کارهایی را که در سال 96 منتشر شده خواندهام که واقعا خوشم آمد. برخی از اینها نامزد جایزه «احمد محمود» هم بودند. میتوان گفت برخی از این کتابها از کتابهای ترجمه که فروش بالایی دارند، چیزی کم ندارند.
او در ادامه متذکر شد: من از این فضای ادبیات لذت میبرم؛ اینکه میتوانم داستانهایی را از نسل نویسنده امروز بخوانم که در قد و قامتی معتبر و قابل اعتنا و ارزنده ارائه شدهاند. نمیگویم به آینده ادبیات خوشبینم و منتظرم اتفاقی بیفتد، اما باید از آن لذت برد.
خداوردی درباره ضعفهای ادبیات امروز نیز گفت: ما در نقد ضعیف عمل میکنیم. به ندرت دیدهام کسی خوب کارهای دیگران را نقد کرده باشد که من به وجد بیایم. نقد به هیچ وجه تمجید از کار نیست؛ در مقابل، تخطئه کار هم نیست. نقد به معنای نقد ادبی اتفاق نیفتاده، آنطوری که آدم کیف کند. شاید فوتبال را نگاه نکنم ولی از تحلیل فوتبال لذت میبرم، شنیدن تحلیل دیگران لذت حظ وافری دارد که جایش را در ادبیات خالی میبینم.
این نویسنده سپس با مقایسه فضای علمی با فضای ادبیات، گفت: به عنوان کسی که کار علمی هم انجام میدهم به فضای ادبیات امیدوارترم و این فضا برایم جذابتر است و مرا سر شوق میآورد. تفاوت فضای ادبیات و فضای علمی کشور این است که آثاری که در ادبیات نوشته میشود، خوانده شده و بازخوردهایش میآید. نویسندهها درباره کار یکدیگر صحبت میکنند، منتقدانی هستند که اثر را نقد میکنند؛ هرچند ضعیف، جایزهای هست و چند نفری هستند که سر یک چیزی با یکدیگر کلنجار میروند. اما در فضای علمی چنین چیزی وجود ندارد. شما مقاله علمی و پژوهشی مینویسید و دو تا از رفقا آن را داوری میکنند؛ حال یا رد میشود و یا تأیید میکنند و منتشر میشود، و تمام. فقط در رزومه شما میماند که چنین چیزی نوشته شده است و هیچ بازخوردی ندارد و ادامهای پیدا نمیکند و در واقع پژوهش به اثر ابتر تبدیل میشود.
او در ادامه بیان کرد: از فضای ادبیات خوشم میآید، خوشحالم جوانی با اینکه در این رشته تخصصی ندارد، در لباس منتقد وارد میشود و گاه حرفهایی میزند که برای من خندهدار است، اما از این جهت خوشایند است که کسی متن تو را خوانده است و درباره آن حرف میزند که این ارزشمند است.
خداوردی افزود: جایزههای ادبی هم جایی هستند که میتوانند این موضوع را بروز دهند. نظر منتقدان و کارهای کسانی که خوانده شده در این قالب مطرح میشود. باز هم میگویم اتهامهایی بر روی جایزهها هست و این جایزهها نتوانستهاند خود را از این اتهامات بری کنند.
او همچنین درباره استقبال مخاطبان از آثار ترجمه اظهار کرد: تبلیغ برای این کتابها از طرف ناشر و غیرناشر زیاد است. ممکن است صدا و سیما به راحتی برخی از کتابهای ترجمه را در برنامههای مختلفش معرفی کند. اما درباره کارهای داخلی تعمدا صحبتی به میان نمیآید. ناشران برای تبلیغات کتابهای ترجمهشان بیشتر هزینه میکنند در حالی که برای داخلیها کمتر تمایل دارند این کار را انجام بدهند. از طرف دیگر تعداد کتابها زیاد است. اینکه میگویم کتابهای خوب هست به معنای این نیست که کتابهای بد وجود ندارند. اتفاقا کتابهای بد خواننده را نسبت کتابهای ایرانی بدبین میکند؛ اتفاقی که افتاده است. البته زمانی که نقد درست اتفاق نمیافتد و جایزهها درست تقسیم نمیشود باعث میشود داستان سره از ناسره تمیز داده نشود و طبیعتا ما با خوانندههایی مواجه میشویم که نسبت به داستان ایرانی بدبین هستند. امیدوارم خوانندهها به جایزهها اعتماد کنند.
این نویسنده سپس اظهار کرد: البته به خوانندهها حق میدهم که بدبین باشند زیرا چرخه کتاب، چرخه درستی نیست. ناشران هر کتابی را منتشر کردهاند، کتابها نقد نشده است. من چندتا از دوستانم را دعوت میکنم تا در جلسه نقد و بررسی از من تعریف و تمجید کنند و یا یکی دونفری که با من دشمنی دارند شروع به بدگویی میکنند. نقد و تحلیل واقعی از متن اتفاق نیفتاد، کتابها سنجیده و معرفی نشدهاند و بالطبع خواننده نتوانسته است با آنها ارتباط برقرار کند، با یکی دوتایی هم که ارتباط برقرار کرده از بخت بدش چیزی نبوده که توقع میرفت و حق دارد بدبین باشد.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید