احتشامی موسیقیدان:
فضای فعالیت در عرصه موسیقی بازتر شده است/ طرف حاضر است لامبورگینیاش را بفروشد و در برج میلاد کنسرت بدهد/دلم نمیخواهد با رادیو و تلویزیون همکاری کنم چون درآمدی ندارد
سامان احتشامی موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده پیانو میگوید: طی سی سال گذشته که فضای فعالیت در عرصه موسیقی بازتر شده، نوازندگان بسیار خوبی آموزش دیدهاند اما متاسفانه جایی برای فعالیت آنها و عرضه هنرشان وجود ندارد.
اعتمادآنلاین| سامان احتشامی که در زمینه تدریس نیز سابقهای طولانی دارد، از سال 1371 تاکنون حدود بیست آلبوم موسیقی منتشر کرده و آهنگسازی چندین اثر سینمایی را برعهده داشته است، گفت: اگر در این سالها فعال بودهام و چندین آلبوم منتشر کردهام همه با بودجه و هزینه خودم بوده و همه برای دلم. این یعنی تولید و انتشار هیچکدام از این آثار برایم بعد مالی نداشته است.
موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده پیانوطی گفتوگویی به سختیهای فعالیت در عرصه موسیقی پرداخت که در ادامه متن این گفت و گو را میخوانید:
با وجود آنکه طی این سالها فضای موسیقی تغییرات بسیاری کرده و نحوه فعالیت هنرمندان تغییر کرده اما شما همچنان کار خود را میکنید. چطور تغییر روند ندادهاید و حتی کم کار نشدهاید؟
اگر من طی این سالها به طور مستمر فعال بودهام دلیلش این است که فقط به خاطر دلم کار میکنم.
دقیقا از چه سالی وارد موسیقی شدید؟
از آن زمان که اجازه فعالیت در عرصه موسیقی داده شد. من سال 1357 به دنیا آمدهام. در کودکی دلم میخواست آهنگهای بسیاری را ضبط و تولید کنم اما این اجازه به من داده نمیشد و این امکان وجود نداشت، زیرا پس از انقلاب تا سال 1370 رسما موسیقی نداشتیم. پس از آن بود که اجازه داده شد تا موسیقی ضبط کنیم و در این عرصه فعال باشیم.
شما هم از همان زمان شروع به فعالیت کردید و یک سال بعد اولین آلبومتان را منتشر کردید؟
بله، در آن زمان موسیقیهایی را تولید میکردیم که قابل انتشار بودند و از من هم آلبوم «باغ به باغ» در سال 1371 منتشر شد.
بعدها بهطور میانگین هر سال یا هر دو سال یک آلبوم منتشر کردید؟
گاه پیش آمده که در طول سال پنج اثر تولید کردهام، مواقعی هم بوده که طی دو سال حتی یک آهنگ هم منتشر نکردهام اما میانگینی که میگویید صحیح است.
هزینه تولید این آثار چگونه تامین شده و چقدر برای شما سود مالی داشته است؟
اگر طی این سالها فعال بودهام و چندین آلبوم منتشر کردهام همگی با بودجه و هزینه خودم بوده و همانطور که گفتم برای دلم بوده، یعنی تولید و انتشار هیچکدام از آثار برایم بعد مالی نداشته است. اگر هم بعد مالی داشته این گونه بوده که شخصی به من آلبومی را سفارش داده و من از این طریق پول درآوردهام اما طرف مقابلم به سود نرسیده است.
شما که هزینه تولید آثار با کیفیت را شخصا تقبل میکنید ، چرا به سودآوری فکر نمیکنید؟
زمانی که به تولید آلبوم میپردازید چه بخواهید چه نخواهید آن اثر آنطور که باید نمیفروشد، یعنی آن کسب درآمد به اندازه مبلغی نیست که برای ساخت اثر هزینه شده است.
در دهههای قبل و مقطعی که وضعیت بازار موسیقی بهتر بود بازهم انتشار آلبوم سودآوری نداشت؟
اغلب هنرمندانی که در دهههای قبل و مقاطع پیش از آن فعالیت میکردند و در رادیو و تلویزیون حضور داشتند، دارای منازل ویلایی و ماشینهای آخرین سیستم بودند و بهطور کلی زندگی خوبی داشتند، زیرا در آن دوران؛ دولت هوای هنرمندان را داشت و برای موسیقی تولیدی ارزش قائل بود.
نظرتان درباره گونههای مختلف موسیقی چیست؟
همه گونهها ارزشمند هستند و نمیتوان گفت که این موسیقی بد است و آن یکی خوب است، زیرا این سلیقه مردم است که انتخاب میکند. حتی آن نوع موسیقی که شاید مخاطب را به حرکات موزون وامیدارد، نیز در جای خود باارزش است. مثل این است که بگوییم کت و شلوار خوب است و لباسهای دیگر نه، هر لباسی در جای خود کاربرد و جایگاه دارد. موسیقی هم چنین است.
منظور بیشتر موسیقی بازاری است...
به نظرتان تعداد اشخاصی که موسیقی بازاری گوش میدهند چقدر است و آنهایی که موسیقی فاخر و کلاسیک گوش میدهند چند نفرند؟ این دولت است که باید از موسیقی فاخر و کلاسیک حمایت کند. موضوع این است که ما اصلا موسیقیای نداریم که از آن حمایت شود.
به هرحال از موسیقی پاپ حمایت شده و خوانندههای زیادی در این عرصه فعال هستند.
دلیلش این است که بهطور معمول طبق سلیقه خواننده و تهیهکننده یا شخصی که برای تولید اثر سرمایه میگذارد رفتار میشود و اینها هستند که انتخاب میکنند. پس میتوان گفت در حال حاضر دو نوع موسیقی داریم. نوعی از آن به قول شما تجاری و بیزینسی است و نوع دیگر گونهای است که کسی آن را نمیشنود. یادم هست که در دهه هفتاد برای ضبط و تولید به تلویزیون میرفتیم و اتفاقا آثار پاپ خوبی در آن مقطع تولید شد. مثلا خشایار اعتمادی و قاسم افشار در همان زمان آثار خوبی تولید کردند؛ هرچند آن صداها به نوعی کپی از خوانندگان آن طرف آبی بودند، اما لااقل کیفیت بالایی داشتند و درست و طبق قاعده ضبط میشدند.
آن زمان وضعیت همکاریتان با تلویزیون چگونه بود؟
در همان زمان از رادیو و تلویزیون کسب درآمد میکردیم و همین موضوع باعث میشد راغب باشیم با این دو بخش کار کنیم. اما الان اینگونه نیست و شخصا دلم نمیخواهد با رادیو و تلویزیون همکاری کنم، زیرا درآمدی در کار نیست. در حال حاضر فضا به گونهای شده و کار موسیقی به آنجا رسیده که طرف حاضر است لامبورگینیاش را بفروشد و در برج میلاد کنسرت بدهد. در چنین شرایطی هنرمند جماعت نمیتواند کار کند.
تلویزیون در آن سالها بیشتر و بهتر به موسیقی میپرداخت، اما هرچه گذشته به آن بی اهمیتتر شد.
دلیلش این است که در دنیای امروز تلویزیون مخاطبان زیادی ندارد. واقعا کسی تلویزیون نمیبیند.
حتی تکنولوژی و اینترنت روند شما را در تولید اثر تغییر نداده است، چرا؟
دلیلش این است که خودم موسسه دارم.
اگر موسسه نداشتید و به نوعی متولی موسیقی نبودید، نمیتوانستید آن روند معمولتان را حفظ کنید و به صورت مستمر به تولید اثر و آلبوم بپردازید؟
قطعا همینطور است. بهطور مثال آن مبلغی را که میخواهم برای مصارف شخصی خودم خرج کنم به تولید اثر اختصاص میدهم.
به نظرتان آثار سخیف پاپ چقدر بر مخاطبان موسیقی فاخر و کلاسیک تاثیر گذاشته است؟
آنها که مخاطب موسیقی کلاسیک هستند، همچنان این گونه از موسیقی را گوش میدهند و آن را دوست دارند. به نظرم وضعیت موجود بر کم و کیف مخاطبان آثار با ارزش تاثیری نداشته است؛ و البته سلیقه آنهایی که به شنیدن آثار سطحی و بیارزش عادت کرده، تغییر نخواهد کرد. یعنی نمیتوان سلیقه آنها را تغییر داد و موسیقی کلاسیک و با ارزش به خوردشان داد. به هرحال موسیقی جدی و کلاسیک مسیر خودش را میرود. اگر هم به این گونه از موسیقی بها داده نمیشود، همانطور که گفتم به این دلیل است که دولت از آن حمایت نمیکند.
اصولا من نام موسیقی پاپ فعلی را موسیقی آسان میگذارم. در این میان برای نوازندگان حضور در گروههای پاپ و نواختن موسیقی پاپ یا همان موسیقی آسان بسیار راحتتر است. بیشک نوازنده طی ده شب اجرای موسیقی پاپ سختیهای زیادی را متحمل نمیشود؛ در صورتیکه برای کنسرت کلاسیک باید مثلا دو ماه وقت بگذارد و در نهایت نیز مخاطبان کمی به دیدن آن اثر مینشینند.
در دهههای قبل امکان برگزاری کنسرت وجود نداشت و بیشتر به ارائه آلبوم می پرداختند. حال که فضا باز شده چرا کنسرت برگزار نمیکنید؟
زیرا این روند را بیشتر دوست دارم و دلیل دیگر این است که آموزشگاه موسیقی دارم و زمان زیادی را صرف آن میکنم؛ لذا ترجیح میدهم کمتر به برگزاری کنسرت بپردازم. البته اینگونه هم نبوده که کنسرت برگزار نکنم. به طور معمول سالی یک کنسرت را در تالار وحدت یا برج میلاد داشتهام. از طرفی هیچگاه به تولید آلبوم و کنسرت نگاه تجاری نداشتهام و هدف از اینها کسب درآمد نبوده است. به هر روی من از طریق آموزشگاه کسب درآمد میکنم، اما آنها که آموزشگاه ندارند یا مجوز آموزش دادن ندارند یا مشکلات دیگری دارند، باید چه کنند و چگونه کسب درآمد کنند؟
مشکل اینجاست که اختیار و کنترل کنسرتها و چگونگی برگزاری آنها در دست چند تهیه کننده معدود است.
اصلا با این نظر موافق نیستم و نمیپذیرم. کسی که بخواهد در زمینه موسیقی فعالیت کند کارش را انجام میدهد و در نهایت همان مافیایی که میگویید او را وارد عرصه میکند. یک هنرمند باید جامعهشناس باشد، آن هنرمند اگر اخلاق داشته باشد و کارش را بلد باشد توسط عوامل مربوطه وارد عرصه میشود و کارش دیده خواهد شد. زمانی هست که هنرمند مثلا اخلاق ندارد و این اخلاق نداشتن و موارد دیگر بر نظر تهیهکننده تاثیر میگذارد. اگر هنرمند واجد شرایط لازم باشد تهیهکننده برای همکاری با او تمایل نشان خواهد داد. طرف اگر هنرمند بسیار خوبی هم باشد زمانی که درگیر مشکلات خود است یا اخلاق مدار نیست، نمیتواند توقع داشته باشد که دیگران برای همکاری با او تمایل نشان دهند.
چرا وارد کار آموزش شدید؟
من از پانزده سالگی پیانو تدریس کردهام و از هجده سالگی به دلیل آنکه به خدمت سربازی نرفته بودم و هنوز فارغالتحصیل نشده بودم در آموزشگاههای مختلف حضور پیدا میکردم و از سال هشتاد آموزشگاه خودم را دایر کردم و همچنان در زمینه آموزش فعال هستم.
آموزش را چقدر در ارتقای موسیقی موثر میدانید؟
بگذارید مثالی بزنم، در طول سال دکترهای زیادی پرورش مییابند و فارغالتحصیل میشوند اما با کمبود بیمارستان و درمانگاه مواجهند. در موسیقی نیز چنین مشکلی وجود دارد، به جرات میگویم که طی سی سال گذشته که فضای فعالیت در عرصه موسیقی بازتر شده، نوازندگان بسیار خوبی آموزش دیدهاند و تربیت شدهاند، اما متاسفانه جایی برای فعالیت آنها و عرضه هنرشان وجود ندارد.
شاید چون بر تعداد آموزشگاههای موسیقی افزوده شده اما خروجی خوبی ندارشتهایم؟
خیر، اینگونه نیست. من هر سال یا هر دوسال یکبار هنرجویان زیادی را روی صحنه بردهام. بهطور مثال در سال 1396 صد و پنجاه پیانیست را به روی صحنه بردهام. آن صدو پنجاه پیانیست به عشق کارشان روی صحنه رفتند. زمانی که عرصهای برای فعالیت وجود ندارد آن نوازندگان برای کسب درآمد باید چه کنند؟ از طرفی بسیاری از همنسلان من و آنها که سنشان از من بیشتر است به تدریس روی آوردهاند. واقعیت این است که در عالم موسیقی شغل روتین و همیشگی وجود ندارد.
فعلا مشغول چه کاری هستید؟
پنج، شش کار بزرگ در دست تولید دارم و زمانش که برسد شما را در جریان جزییات آنها قرار خواهم داد.
منبع: ایلنا
دیدگاه تان را بنویسید