سعید حسنزاده ، استاد موسیقی و نوازنده:
پلی بک سم موسیقی پاپ امروز است/ هنرمند در اجرای زنده به مخاطب متعهد است
سعید حسنزاده مدرس موسیقی و آهنگساز و عضو گروه موسیقی «سون»، «play back» را یک تقلب هنری میداند و از آن به عنوان یک سم در دنیای موسیقی یاد میکند. این مدرس موسیقی اعتقاد بر آن دارد که ماهیت کنسرت و انتظار مخاطبان و طرفداران از کنسرت متفاوت از آن چیزی است که ما شنوندگان در کارهای استودیویی دارند.
اعتمادآنلاین| «play back» پخش موسیقی یا یک قطعه سروده ضبط شده در کنسرت به جای اجرای و نواختن زنده است. البته این اتفاق شدت و نوع مختلف و گوناگونی دارد و ممکن است در یک کنسرت این موضوع به صورت موردی و متفاوت رخ بدهد. «play back» این روزها به یک چالش و دردسر بزرگ در دنیای موسیقی پاپ بدل شده است. ماجرا از جایی حساس شد که در چند کنسرت عدم هماهنگی خواننده با موزیک کار دست گروه داد و با دست به دست شدن فیلم آن کنسرت، موضوع جنجالی شد. البته هنوز برخی اعتقاد دارند که « play back ضرورتا به معنای بی هنری و به استعدادی گروه موسیقی یا خواننده نیست. بلکه آنان اجرا را به صورت زنده انجام ندادهاند و اتفاقا نمونه این موضوع بعضا در کنسرتهای خارجی نیز مشهود است».
سعید حسنزاده مدرس موسیقی و آهنگساز و عضو گروه موسیقی «seven»، «play back» را یک تقلب هنری میداند و از آن به عنوان یک سم در دنیای موسیقی یاد میکند. این مدرس موسیقی اعتقاد بر آن دارد که ماهیت کنسرت و انتظار مخاطبان و طرفداران از کنسرت متفاوت از آن چیزی است که ما شنوندگان در کارهای استودیویی دارند. به گفته این آهنگساز، play back طی سالیان اخیر آسیبهای جدی را به موسیقی وارد کرده است و این تاحدودی باعث شده تا سطح کنسرتهای داخلی به لحاظ فنی و هنری تحت تاثیر قرار بگیرد.
*یک بحثی که جدیدا از سوی اهالی موسیقی مطرح میشود، مساله play back در کنسرتها و اجراهای زنده است. این موضوع چقدر جدی است؟
امروز میتوان اذعان داشت که اجرای زنده به آن معنا و مفهومی که میشناسیم که هم گروه و هم خواننده به صورت زنده اجرا کنند، از بین رفته است. البته این موضوع غالبا مشمول کنسرتها و اجرای pop میشود. چراکه در موسیقی سنتی شرایط بهتر از pop است.
*چرا باید نسبت به این مساله نگران بود و دغدغه داشت؟
من علت این نگرانی و دغدغه را هم فنی و هم قانونی و هم اخلاقی میدانم. اول آنکه play back با مقوله اخلاق منافات دارد. چراکه یک شهروند و یا یک طرفدار با علاقه هزینه بلیط یک کنسرت ولو گران را تهیه میکند تا موسیقی یا آواز مورد علاقه خود را از گروه یا خواننده محبوبش به صورت زنده بشنود یا ببیند. اما زمانی که متوجه شود این اجرا همان اجرای ضبط شده در استودیو است، دلسرد میشود. من البته میخواهم این نکته را اضافه کنم که اگر آن طرفدار یا مخاطب هم متوجه اجرای play back نشود، باز هم ما مرتکب یک کار غیراخلاقی شدهایم. نکته دوم این است که اجرای زنده یک محل آزمون و خطا برای نوازندگان و خوانندگان است. اجرای زنده محلی برای آن است که عیار گروه موسیقی و خواننده مشخص شود. شما فکر کنید که یک قطعه موسیقی در اجرای زنده بی کیفیت یا ضعیف باشد، کمااینکه ما نمونههایی از این اتفاق را درباره برخی افراد شاهد بودیم، همین موضوع باعث شد تا افرادی که به لحاظ فنی و هنری توانایی لازم را نداشتند از رقابت کنار بروند. مساله سوم نیز بحث قانونی ماجراست. اینکه اگر شما در یک کشور دیگر باشید و مشخص شود که اجرای شما play back بوده است، شما تحت برخورد قانونی قرار میگیرید و مهمتر آنکه اعتبار سابق را در دنیای موسیقی نخواهید داشت.
*اما برخی اعتقاد دارند که اجرای play back در کشورهای خارجی نیز انجام میشود.
بله شما میتوانید از قبلاعلام کنید که این کنسرت به صورت play back انجام میشود و یا یک dj برای اجرای تمامی قطعهها کافیست و نوازندگان هم بدون آنکه قطعهای را بنوازند، صرفا با سازهای خود ژست بگیرند تا اجرا حرارت خودش را از دست ندهد. ما مصداق این مساله را ویدئو موزیکها میبینیم که اتفاقا بیننده هم توقعی ندارد که شما در clip نمایشی حتما به صورت زنده بنوازید یا بخوانید. افزون بر اینکه مخاطب و بیننده هزینهای را برای تماشای آن موزیک ویدئو یا clip پرداخت نکرده که از این بابت انتظاری داشته باشد. بحث اجرای زنده بیشتر اشاره به آن دارد که یک طرفدار میخواهد نواختن ساز یا خوانندگی یک فرد یا گروه را به صورت زنده و مستقیم ببیند. وگرنه چنانچه اجرای زنده هم رعایت نشود و play back باشد تفاوت کنسرت با یک اجرای ضبط شده در استودیو چیست.
*ماجرای play back از زمانی داغ شد که در چند کنسرت لب خوانی خوانندگان لو رفت. آیا play back صرفا مربوط به خوانندگان میشود؟
شاید از آنجایی که در کنسرتها خواننده بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، اذهان عمومی این موضوع را نیز بیشتر به خواننده ربط بدهند ولی واقعیت این است که هر کدام از اعضای باند میتوانند play back کنند. این بدان معناست که گاهی امکان دارد تمام اجرا از خواننده تا تک تک نوازندگان play back کنند و گاهی ممکن است این مساله صرفا در چند ساز یا فقط خواننده خلاصه شود. البته گاهی ممکن است که آهنگها play back میشوند، یعنی یک گروه چند آهنگ را به صورت زنده اجرا کرده و تعدادی را play back میکنند.
*چرا گروهها به play back روی میآورند و اینکه اگر گروهی امکان اجرای زنده را ندارد، چرا اصرار بر این کار دارد؟
اینکه چرا گروهها به play back روی میآورند چند علت متفاوت دارد. اولین دلیل این است که از هزینههای زیاد جلوگیری کنند. شما تصور کنید که یک گروهی به عنوان مثال اجرای گیتار یا گیتار باس یا درام را به صورت play back انجام بدهد.
طبیعتا در این صورت نیازی به حضور نوازنده حرفهای خود ندارد و صرفا با یک فردی که آشنایی با گیتار دارد - آن هم برای یک نمایش در کنسرت- اجرا را پیش میبرد. دلیل دوم این است که اجرا زنده در کنسرت به مراتب سختتر از اجرای ضبط شده در استودیو است. شما در استودیو فرصت خطا دارید ولی در کنسرت شما باید بهترین کیفیت و اجرای خودتان را برای طرفدارانplay کنید. دلیل بعدی نیز به کیفیت سالنها مربوط میشود. متاسفانه کیفیت اکثر قریب به اتفاق سالنها برای برخی سازها و اجراها مناسب نیست و همین مساله باعث میشود که اجرا و صدایی که به گوش مخاطب میرسد مناسب و باکیفیت لازم نباشد. بنابراین در چنین کنسرتهایی سازهایی که با این مشکل مواجه هستند را play back میکنند. دلیل بعدی نیز این است که شما برای اجرای زنده نیازمند یک تمرین دقیق و جدی قبل از برگزاری کنسرت هستند که طی آن باید هماهنگی گروه شکل گرفته و سازها سطحبندی شوند. ولی زمانی که شما play back میکنید، نیازی به این تمرین و هماهنگی پیش از اجرا ندارید. اما در پاسخ به این سوال شما که چرا برخی گروهها همچنان اصرار به اجرای کنسرت دارند، دلیل مشخصی دارد. اولا اینکه کنسرت پلی برای جذب مخاطبان بیشتر است. کنسرت مانند یک ویترین برای کارهای شماست و البته جنبه درآمدزایی دارد. بنابراین بدیهی است که گروههای موسیقی اصرار به برگزاری کنسرت داشته باشند.
*شما به بحث هزینه و تخصص گروههای موسیقی و ارتباط مستقیم آن با موضوع play back اشاره کردید. از این موضوع چنین به نظر میرسد که در این ماجرا به نحوی کیفیت و هنر در سایه منافع و منابع اقتصادی قرار میگیرد.
دقیقا. مسالهای که باعث میشود تا بگوییم که play back برای موسیقی سم است، اشاره به همین نکته دارد. متاسفانه بیشتر سرمایهگذاران در دنیای موسیقی، شناخت کمی از این حوزه دارند. سرمایهگذاران در طول سال بعضا متوجه میشوند که فلان خواننده جدید یک کار تازه بیرون داده که از اتفاق مورد استقبال مردم قرار گرفته است و به سرعت روی آن خواننده سرمایهگذاری میکنند. طبعا وقتی چنین دیدگاهی بر موسیقی حاکم شود، فرد سرمایهگذار اهمیتی نخواهد داد که تعهد هنری و اخلاقی گروه موسیقی و خواننده در کنسرت نسبت به طرفداران چه میشود و حرف اصلی را در چیدمان و نحوه اجرای کنسرت منافع و منابع مالی میزند. بنابراین وقتی این نگاه در موسیقی شکل بگیرد، رفته رفته به سایر گروهها و خوانندگان نیز سرایت خواهد کرد و طولی نمیکشد که در آینده سایر سبکها و رشتهها حتی سنتی و کلاسیک را نیز درگیر کند. البته این یک طرف ماجراست و در طرف دیگر این نوازندگان و خوانندگان هستند که به سبب این نگاه مادیگرایانه و غیرحرفهای آسیب میبینند. چراکه رفته رفته اجراها به جای آنکه بر محور هنرمندان بچرخد، بر یک لبتاپ و یک نمایش صوری از نواختن سازها منحصر میشود و به مرور نوازندگان از میدان کنار میروند و سطح و جایگاه خودشان را از دست میدهند که این سرانجام ذائقه هنری مخاطب را تغییر میدهد.
*شما تغییر ذائقه هنری را چگونه تعریف میکنید؟
بخشی از این تغییر ذائقه به شرایط محیطی مربوط میشود. این بدان معناست که وقتی ما نتوانیم فرصتهای برابر و شرایط یکسان را در رقابت بین نوازندگان و خوانندگان فراهم کنیم، خواه ناخواه بخشی از این جریان آسیب میبیند که این اتفاق در ادامه باعث آن شده که گروهها و یا نوازندگان یا خوانندگانی که توان مالی بهتری دارند در رقابت بمانند و همین مساله تاحدودی مهارت و توان هنری را تضعیف میکند. طبعا در چنین روندی اثر هنری خلق شده احتمالا کیفیت پایینتری نیز داشته باشد و طبعا وقتی مخاطب و هواداران کارهای ضعیفتری را دریافت کنند، به مرور خودشان را با این ضعف وفق خواهند داد. البته این شرط یک طرفه نیست و از طرف دیگر وجود رقابت بین اهالی هنر لازم است و در کنار آن باید هنرمندان به روز و مطابق با ذائقه مخاطبان و طرفداران و تحولات دنیای موسیقی حرکت کنند.
*اگر به همان بحث ابتدایی برگردیم، فکر میکنید اینکه یک کنسرتی به صورت زنده اجرا نشود و play back باشد. این اتفاق چه تاثیری بر هنر و مخاطبان دارد؟
اجرای زنده بخش شیرین و جذاب هنر است. شما نمیتواند این بخش را از هنر جدا کنید. اگرچه موسیقی ضبط شده در استودیو و تنظیم آن چیزی از ارزش کار هنری کم نمیکند. ولی اگر بخواهیم مقایسه بین این دو داشته باشیم، من از مثال تئاتر و سینما استفاده میکنم. مردم هم سینما و هم تئاتر را دوست دارند. هیچکسی نمیتواند با حمایت از یکی، دیگر را نفی کند، چون هر دو ارزشمند و مهم هستند. ولی بحث ما این است همان طور که نمیتوان در سالن تئاتر نمایشگر نصب کرد و فیلم را به نام تئاتر به مردم نشان داد، ما نمیتوانیم به دروغ در اجرای زنده، قطعه ضبط شده در استودیو را پخش کنیم. اجرای زنده مانند تئاتر یک آزمون و خطای مهم برای هنرمند است و امکان دارد که در این اجرا همان طور که بازیگر در لحظهای نا به جا میخندد، نوازنده نیز در لحظهای هرچند کوتاه نت را ناهماهنگ بنوازد ولی همه این اتفاقات چیزی را از ارزش اجرای زنده کم نمی کند و مخاطب و طرفدار تمامی این اشتباهات را پذیرفته است. من تصور میکنم که ما باید صادق باشیم. ما باید در تئاتر، به مخاطب نمایش ، در سینما، فیلم و در کنسرت، اجرای زنده ارایه کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید