کد خبر: 346385
|
۱۳۹۸/۰۷/۱۱ ۱۰:۰۰:۰۰
| |

زرتشت رحیمی، هنرمند هنرهای تجسمی،‌ در گفت‌گو با «اعتمادآنلاین»:

چیدمان «تیررس» شرایط منطقه خاورمیانه را به نمایش می‌گذارد/ درون‌گرایی در ذهن هنرمندان و روشنفکران کشور ما تعبیه شده است/ بودجه‌ها به شکل پراکنده و به افراد به‌خصوصی تعلق می‌گیرد/ ترجیح فضای هنرهای تجسمی این است با فضای مافیایی خودش کار کند تا با افراد شای

چیدمان «تیررس» اثر زرتشت رحیمی به موزه کونستهال نروژ رسید. این چیدمان شرایط منطقه خاورمیانه را به نمایش می‌گذارد و خطر همیشگی جنگ را برای بیننده ملموس می‌کند.

چیدمان «تیررس» شرایط منطقه خاورمیانه را به نمایش می‌گذارد/ درون‌گرایی در ذهن هنرمندان و روشنفکران کشور ما تعبیه شده است/ بودجه‌ها به شکل پراکنده و به افراد به‌خصوصی تعلق می‌گیرد/ ترجیح فضای هنرهای تجسمی این است با فضای مافیایی خودش کار کند تا با افراد شای
کد خبر: 346385
|
۱۳۹۸/۰۷/۱۱ ۱۰:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| تبسم کشاورز- چیدمان «تیررس» اثر زرتشت رحیمی، از روز 29 شهریور در موزه «کونستهال 3.14» در شهر برگن کشور نروژ به نمایش گذاشته شده است.

این چیدمان در ابتدا ما را با ضد نور 2 سرباز که همدیگر را تهدید می‌کنند مواجه می‌کند. با نزدیک شدن به آن و رفتن به گوشه کار، متوجه می‌شویم سرباز سومی در نور، مخاطب را در تیررس قرار داده است. بازی با فرم و نور و سایه و علائم استتار، هشداردهنده دنیای در حال جنگ است، جنگی که سربازان آن تا دندان مسلح هستند.

این چیدمان اولین بار در گالری آ و در نمایشگاه «نازادی» به نمایشگاه‌گردانی (کیوریتوری) شهرام انتخابی و آسیه سلیمیان به نمایش درآمده بود که حاصل همکاری مشترک زرتشت رحیمی و شرکت خویش‌بنیان فکتورتی‌تی است.

زرتشت رحیمی متولد 1368 و فارغ‌التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه سوره دانشگاه تهران است. به بهانه این چیدمان اعتمادآنلاین گفت‌وگویی با زرتشت رحیمی داشته که در ادامه می‌خوانید.

***

*ایده‌ چیدمان «تیررس» از کجا در ذهن شما شکل گرفت؟

در چند سال گذشته موضوعاتی که روی آن کار کرده‌ام موضوعات سیاسی و اجتماعی است. به عنوان مثال خودم چندین سال است با موضوع سربازی رفتن مساله دارم. نصف جمعیت ما با این مساله درگیر هستند که وقتی درسشان تمام شد مشمول سربازی اجباری می‌شوند. این موضوع دغدغه من و بسیاری از جوانان دیگر است.

از طرفی جنگ و درگیری‌های منطقه سال‌هاست ذهن من و بقیه را درگیر خود کرده است. اینجا بود که به شکل جدی با این سوال‌ها مواجه شدم که حالا تکلیف و مسئولیت من چیست؟

در این راستا من تابلویی به اسم «جشن تولد» کشیدم و در یک نمایشگاه مکان‌محور به اسم «شهر قصه‌ها» به نمایش گذاشتم. این کار با همکاری یک شرکت خویش‌بنیان به اسم فکتورتی‌تی انجام گرفت. در واقع من در آن تابلو خودم را در بین شخصیت‌های شهر قصه «بیژن مفید» کشیده بودم که غمگین به شمع‌های کیک تولدم نگاه می‌کنم و در این فکر هستم که آینده و سرنوشت من چه خواهد شد.

این کار از اینجا آغاز شد و من از نمایشگاه «نازادی» که کیوریتورهایش آقای شهرام انتخابی و خانم سلیمیان بودند، «چیدمان تیررس» را ساختم. این چیدمان متشکل از یک فضای کام آف لاج (پارچه‌های نظامی) بود که بک‌گراند را تشکیل می‌داد و سه سرباز که وقتی ما وارد محیط می‌شویم آنها را نمی‌بینیم، آن هم به این دلیل که استتار شده‌اند.

اما وقتی کمی جلوتر می‌رویم متوجه می‌شویم دو سرباز در حال شلیک به هم هستند و وقتی کمی جلوتر می‌رویم و حالت دیدمان را تغییر می‌دهیم متوجه می‌شویم سرباز سومی هم هست که به ما به عنوان «بیننده» شلیک می‌کند.

«تیررس» در واقع این سوال را مطرح می‌کند که چه کسی در تیررس قرار دارد؟ و هدف از این نشانه گرفتن‌ها چیست؟ به واقع این اثر بر اساس یک فریب شکل گرفته است و به کنترل آدم‌ها و جنگ و نابودگری اشاره دارد.

تیررس

*چه شد که آثارتان به موزه کونستهال نروژ رسید؟

خانم مالین بارس که مدیر موزه کونستهال نروژ هستند زمانی که به ایران آمدند و آثار مرا در گالری آ دیدند ابراز علاقه کردند و پیشنهاد دادند برای نمایش «چیدمان تیررس» در موزه کونستهال با هم در ارتباط باشیم. با پیگیری‌های ایشان و آقای شهرام انتخابی چیدمان تیررس به نروژ رسید‌.

*اهمیت چنین چیدمانی چیست؟

این چیدمان از این حیث اهمیت دارد که کشورهایی که درگیر این جنگ‌ها نیستند و به نوعی منفعت خودشان را در این می‌بینند و از عواقب جنگ به دور هستند، آگاه شوند و بدانند موج این جنگ‌ها دامن تمام دنیا را خواهد گرفت.

*دغدغه‌های شما وقتی تبدیل به اثر می‌شود، تا چه اندازه می‌تواند تاثیرگذاری داشته باشد؟ اساساً فکر می‌کنید چقدر می‌توانید مخاطب و جهت‌گیری ذهنش را تغییر دهید؟

هنرمند در پی این نیست که یک قضاوت روشن یا یک جهت‌گیری روشن را به بیننده خودش القا کند، بلکه هدفش این است که با به وجود آوردن یک موقعیت او را به فکر وا دارد.

در چیدمان «تیررس» برنامه من این بود که با به وجود آوردن موقعیتی که مقداری با شگفتی و تعجب بیننده همراه است او را شوکه کنم و با قرار دادنش در این موقعیت، قضاوتش را در مورد امنیت و محیط اطرافش که گاهی به آن بی‌اعتنا است تغییر دهم. خیلی وقت‌ها ما تن به مسائلی می‌دهیم که هیچ‌گاه راجع به آنها فکر نکرده‌ایم.

جهت‌گیری به خصوصی نداشتم. تصمیم من این بود برای مخاطب اروپایی که با این اثر روبه‌رو می‌شود، این جهت‌گیری به شکلی باشد که خودش متوجه این مساله شود که با حمایت‌هایشان از جنگ‌های خاورمیانه چه مشکلاتی را برای تمام دنیا به وجود می‌آورند.

*چیدمان «تیررس» در ایران و نروژ چه تفاوت‌هایی با هم دارد؟

در ایران از متریال‌های ساده‌تری استفاده کردم. مثلا سربازها را با چوب MDF که در دسترسم بود ساختم و روی آنها را نقاشی کردم و با نورپردازی و قرار دادنشان کنار هم، آن حالت استتار را به وجود آوردم، اما در موزه کونستهال نروژ با استفاده از ابزارآلات بهتر و هزینه‌ای که در اختیارم قرار دادند، توانستم این چیدمان را ارتقا دهم.

این بار به جای استفاده از MDF از پلکسی‌گلاس‌های شفاف استفاده کردم که سربازها را کامل استتار می‌کرد و کیفیت اجرایی کار را نسبت به ایران بالا می‌برد.

شکل دیگری از هنر که در دنیا در حال بروز و نمود است، بسیار بودجه‌محور شده است و این بودجه‌ها را بخش‌های فرهنگی که مسئولیت اجتماعی بر عهده می‌گیرند در اختیار هنرمندان قرار می‌دهند.

تیررس

*وضعیت امروز هنرهای تجسمی در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من در سخنرانی‌ای که برای دانشگاه برگن آماده کرده بودم وضعیت هنر معاصر ایران را در پانزده، بیست سال اخیر مورد بررسی قرار دادم.

اواخر دولت اصلاحات این بینش شکل گرفته بود که ما باید روی هنرهای تجسمی ایران به عنوان یکی از ارکان فرهنگی‌مان در منطقه سرمایه‌گذاری و این هنر را برجسته کنیم. در آن دوره این اتفاق به دلیل حضور ایران در حراجی‌های بزرگ و باز شدن دریچه‌های سیاسی افتاد.

البته این تنها تصمیم غرب نبود که ما را ببیند، تصمیم ما هم این بود که خودمان را به غرب نشان دهیم. از موزه‌های مختلف کیوریتورها و کلکتورهای مختلف به ایران آمدند و از کارهای هنری دیدن کردند‌. تعدادی از آثار خریداری شد و برخی از هنرمندان مطرح شدند.

اما بعد از آن باز به خاطر پیش آمدن مسائل سیاسی، درون‌گرایی پیش آمد و رفت‌وآمدهای فرهنگی را سخت‌تر کرد. از سوی دیگر سرمایه‌گذاری‌های داخلی شکل حساب‌شده و درستی نداشتند و بودجه‌ها به شکل پراکنده و به افراد به خصوصی تعلق می‌گرفت.

همینطور که می‌بینید حالا دانشگاه‌ها و هنرمندان تعدادشان بیشتر شده، اما متاسفانه نتیجه‌ بهتری نگرفته‌ایم. اگر می‌بینید اتفاقی هم افتاده، حاصل پیگیری مستمر و چندساله گروهی از هنرمندان است که سعی دارند، کار کنند و شکل دیگری از هنر معاصر را نشان بدهند.

یکی از مشکلات دیگر که می‌توان به آن اشاره کرد درونگرایی است‌ که در ذهن هنرمندان و روشنفکران کشور ما تعبیه شده است.

خیلی‌ها فکر می‌کنند اگر همان موقعیت و جایگاهی را که در کشور خودشان دارند، حفظ کنند برایشان خیلی بهتر است تا اینکه در پی این باشند از مرزهای جهانی عبور کنند. ماحصل این تفکرات می‌شود فضای مافیایی که می‌بینید.

با وجود اینکه من توانستم در یک موزه‌ی بین‌المللی نمایشگاه داشته باشم آن‌قدر جایگاه خوبی در فضای هنرهای تجسمی ندارم، چون آنها ترجیح می‌دهند به جای کسی که شایستگی بیشتری دارد با همان فضای مافیایی خودشان کار کنند.

*شما تجربه‌ نمایشگاه‌گردانی یا کیوریتوری را داشته‌اید. این تجربه را چطور دیدید و آیا در جهت پیشرفت اهداف‌تان از آن استفاده کردید؟

از سال 1388 وارد فضای هنرهای تجسمی شدم. ابتدا با ساختن یکسری ویدئوهای کوتاه کارم را آغاز کردم، اما باز به سمت نقاشی برگشتم و این مدیوم را برای بروز خودم به عنوان هنرمند انتخاب کردم. منتها به عنوان هنرمند در یک نقطه‌ای به این نتیجه رسیدم که ممکن است با یک مدیوم، توانایی من برای بیان یکسری از مسائل کم باشد. به همین خاطر این ایده که وارد حیطه‌ نمایشگاه‌گردانی شوم به ذهنم خطور کرد. به شکل جدی اولین بار با طراحان آزاد و در نمایشگاه «آقای رئیس‌جمهور» بود که این کار را انجام دادم. آن زمان می‌خواستم یک مقدار دغدغه‌‌های خودم را باز کنم و یک مقدار قدرتمندتر حرف بزنم‌.

با گالری طراحان آزاد چندسالی کار می‌کردم. این ایده را مطرح و نظر برخی از هنرمندان درجه ‌یک را که در حوزه‌ اجتماعی فعالیت می‌کردند جلب کردم. به این ترتیب در طی یکسال توانستم نمایشگاه «آقای رئیس‌جمهور» را برگزار کنم که بسیار دیده شد و بازخورد خوبی گرفتم.

در فضای هنری این کارها باعث شدند پیام من بهتر شنیده شود. از همان زمان من کیوریتوری را هم به شاخه‌های هنری خودم اضافه کردم. در کل این فعالیت‌های چندجانبه به من کمک کرد تا بتوانم کارهایم را بهتر پیش ببرم.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها