کد خبر: 363386
|
۱۳۹۸/۰۹/۰۴ ۱۱:۳۰:۰۰
| |

خشایار اعتمادی در گفت‌وگو با «اعتمادآنلاین»:

با هوشیاری کامل در سن 47 سالگی از دنیای موسیقی خداحافظی می‌کنم/ من در بایکوت و سانسور خبری قرار گرفتم/ 27 سال پیش به خاطر عاشقی وارد موسیقی شدم نه کاسبی/ زدایش نگاه منفی نسبت به موسیقی پاپ در بین قاطبه مسئولان کار بسیار سختی بود/ چرا به آثار معاند مجوز دا

«خشایار اعتمادی» خواننده موسیقی پاپ روزها پیش در صفحه شخصی خود اعلام کرد که پس از 27 سال فعالیت حرفه‌ای به دلیل نبود فضای مناسب و سلطه نگاه صرفاً تجاری به موسیقی از دنیای موسیقی کناره می‌گیرد.

با هوشیاری کامل در سن 47 سالگی از دنیای موسیقی خداحافظی می‌کنم/ من در بایکوت و سانسور خبری قرار گرفتم/ 27 سال پیش به خاطر عاشقی وارد موسیقی شدم نه کاسبی/ زدایش نگاه منفی نسبت به موسیقی پاپ در بین قاطبه مسئولان کار بسیار سختی بود/ چرا به آثار معاند مجوز دا
کد خبر: 363386
|
۱۳۹۸/۰۹/۰۴ ۱۱:۳۰:۰۰

اعتمادآنلاین| تبسم کشاورز- «خشایار اعتمادی»، خواننده موسیقی پاپ، از سال 74 با آهنگ «راز پنهان» وارد دنیای موسیقی شد. او را می‌توان از پرچمداران موسیقی پاپ در دهه 70 به شمار آورد. اعتمادی با خواندن ترانه «بارون» از احمد شاملو به شهرت رسید.

خشایار اعتمادی طی روزهای گذشته در اعتراض به وضعیت کیفی موسیقی پاپ و سلطه نگاه صرفاً تجاری به موسیقی در یادداشتی در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرد که پس از 27 سال فعالیت حرفه‌ای از دنیای موسیقی خداحافظی می‌کند.

در همین رابطه اعتمادآنلاین گفت‌و‌گویی با این خواننده صورت داده است که در ادامه می‌خوانید.

***

*دلیل خداحافظی خودخواسته شما از دنیای موسیقی چیست؟

نمی‌دانم باید بگویم نوجوانی و میانسالی‌ام را در این کار فرسودم یا ستودم. 27 سال پیش با تصورات دیگری وارد عرصه فرهنگ و هنر شدم که در واقع محوریت آن اندیشه‌سازی، فرهنگ‌محوری و مهم‌تر از همه عشق و عاشقی بود نه کاسبی. برای این مساله من و هم‌عصرانم سختی‌های زیادی متحمل شدیم.

زدایش آن نگاه منفی نسبت به موسیقی پاپ در بین قاطبه مسئولان کار بسیار سختی بود. من در آن زمان خیلی تلاش کردم. پشت درهای زیادی ایستادم و گاه بی‌توجهی‌های زیادی دیدم. تا اینکه به هر حال این مسیر با معجزه پروردگار و پشتکار ما هموار شد.

لاله‌زاری که 70 سال قدمت در موسیقی ما داشت، چه شد؟

*خود شما در مسیر انتشار آهنگ‌ها یا آلبوم‌هایتان در دهه 70 با چه مشکلاتی روبه‌رو بودید؟ شرایط آن زمان با وضعیت خواننده‌های امروزی چه تفاوتی دارد؟

به یاد دارم سال 75 برای گرفتن مجوز شعر دکتر شفیعی کدکنی با نام «بخوان به نام گل سرخ» تا پیش آقای میرسلیم وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم رفتم و بالاخره بعد از هزار بار مراجعه توانستم مجوزش را بگیرم.

سوال من این است که حالا که این همه کارهای معاند در حال ساخته شدن است، چرا به این آثار مجوز می‌دهید؟ فقط برای اینکه چنین آثاری فعلاً پول می‌سازد؟ سوال من این است که مگر تمام فضیلت‌های شریعت من اخلاق‌مداری نیست؟ چرا آقایان برای وضعیتی که ایجاد شده دغدغه ندارند؟ از شما سوال می‌کنم لاله‌زار چه شد؟ غیر از اینکه همه‌ آن تبدیل به کابل‌فروشی شده است. لاله‌زاری که 70 سال قدمت در موسیقی ما داشت. آن همه شرکت‌های پخش و تکثیر سی‌دی چه شد و کجا رفتند؟

*با این اوصاف معتقد هستید دست‌هایی پشت پرده این وضعیت بوده است؟

فکر می‌کنم اتاق فکری به فکر تخریب شرایط پخش موسیقی پاپ بود. از یک سو مجوزها داده می‌شد، ولی از سوی دیگر اتاق فکری راه افتاد تا پخش آن را در دست خودشان بگیرند که عمدتاً فکر می‌کنم به دلیل مسائل اقتصادی بود.

چه کسی تهیه‌کنندگان فعال حوزه موسیقی پاپ را گزینش کرده است؟

*اوضاع موسیقی معاصر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از شما سوال می‌کنم تعداد اندک تهیه‌کنندگانی که فعال هستند چند نفر است؟ چه کسانی اینها را گزینش کرده‌اند؟ چگونه می‌توانند ریشه در فضای مجازی داشته باشند و به هر کسی بخواهند اجازه دهند که شنیده شود و هر کسی را که نمی‌خواهند در بایکوت خبری بگذارند؟

چرا باید کارهای سخیف، چه به لحاظ ساختار و چه به لحاظ محتوای کلام، در تمام سایت‌ها باشد، اما کارهای خوش‌ساختار با محتوای کلام در بایکوت قرار بگیرد؟ چند روز پیش کاری را از یکی از اعضای گزینش شنیدم که می‌گفتند 2 میلیارد ارزش دارد.

برای دیده شدن هر قطعه همین الان 30 میلیون تومان پول نیاز است

*فکر می‌کنید چرا چنین وضعیتی به وجود آمده است؟

چون خوانندگان این آهنگ‌ها 300 میلیون تومان در فضای مجازی هزینه می‌کنند و مثلاً در جای دیگر چهار جوان خوشگل در یک ماشین با او می‌خوانند. سپس برای آن فردی که 2 میلیارد هزینه کرده 2 کنسرت می‌گذارند و سالن‌هایش را پر می‌کنند. بعد از چند کنسرت و تور اروپایی دیگر از آن خواننده خبری نیست. این وسط فقط پول‌های مردم است که به واسطه این حواشی از دست می‌رود.

یک عده به من می‌گویند چون شما کنار کشیدید این فضا ایجاد شد. اما جواب من به این افراد این است که من الان برای ساختن یک آهنگ خوب، بهره‌گیری از یک شعر، تنظیم و ضبط خوب باید 50 میلیون تومان هزینه کنم. درهای صداوسیما که به روی من بسته است؛ پس من باید سراغ همین صفحات مجازی بروم. این صفحات به من می‌گویند 30 میلیون تومان می‌گیریم تا صدای تو را پخش کنیم. بنابراین من برای دیده شدن هر قطعه همین الان 30 میلیون تومان می‌خواهم. این 30 میلیون تومان در اختیار افرادی قرار می‌گیرد که تصمیم می‌گیرند من چقدر شنیده شوم.

محتاج دیده شدن نیستم

*به این صورت شما هیچ راهی برای کار کردن نداشتید؟

من اگر بخواهم سالی 6 ترک بسازم باید حدوداً 500 میلیون تومان هزینه کنم. آیا محتاج دیده شدن هستم؟ سابقه مرا که همه می‌دانند. من 500 میلیون تومان از کجا باید بیاورم؟ آیا رانت‌خوارم؟ پولشو هستم؟ یا دزدم؟ نمی‌دانم چه‌کاره هستم که سالی 500 میلیون تومان باید داشته باشم، آن هم در این شرایط اقتصادی.

من اگر 500 میلیون تومان در سال پول اضافه داشتم کاری می‌کردم 2 دختر بتوانند ازدواج کنند یا چهار زندانی را آزاد می‌کردم. یا صد کار خیر دیگر می‌توانستم انجام دهم‌.

*گلایه شما از وضعیت کنونی چیست؟

آنچه برای من جای گله دارد این آدمک‌های کاسب نیستند، چون آنها تکلیف‌شان روشن است. گلایه من از آن بخش از مدیران موسیقی است که وارد سیستم اقتصادی این کار شده‌اند. آیا به پولی که از دولت برای ارتقای فرهنگ مملکت می‌گیرند فکر نمی‌کنند؟ این افراد اگر واقعاً دوست دارند کاسبی کنند، بروند ماشین‌فروشی یا ساختمان‌سازی کنند ولی وارد کار هنر نشوند.

بی‌تعهدی نسبت به موسیقی نتیجه ناکارآمدی سیستم اندیشه‌ساز مملکتی است

*این بی‌تعهدی‌ نسبت به موسیقی که درباره آن حرف می‌زنید، از کجا نشأت می‌گیرد؟

بی‌تعهدی، بی‌مسئولیتی و این همه بی‌خیالی نسبت به اتفاقات بزرگی که از لحاظ اخلاقی در کنار ما رقم می‌خورد نتیجه چیست؟ نتیجه ناکارآمدی سیستم اندیشه‌ساز مملکتی است. حالا در این فضا من یا امثال من می‌خواهیم کار فرهنگی انجام دهیم، کجا شنیده می‌شوند؟ در فضای مجازی که دست این افراد است؟ عده‌ای ممکن است بگویند خشایار اعتمادی این حرف‌ها را از روی حسادت می‌زند، ولی واقعاً اینها بحث تفکر است.

در طول 27 سالی که کار کرده‌ام تا به حال پیش نیامده کسی بگوید خشایار اعتمادی بی‌ادبی کرده، به یک ژورنالیست توهین کرده یا حق کسی را پایمال کرده است. 19 هزار فالوئر دارم که همه موقر و محترم هستند. پس من در این شرایط باید خداحافظی کنم، نه اینکه خودم را تحمیل یا تحمل کنم.

*خودتان طرفدار کدام خواننده هستید و آهنگ‌های چه کسانی را گوش می‌دهید؟

اجازه بدهید من راجع به هیچ‌کس صحبت نکنم. بگذارید بگویم چرا، چون هیچ‌کس راجع به من حرف نزد‌. من در بایکوت و سانسور خبری قرار گرفتم؛ حتی از طریق آدم‌هایی که امروز دارند نان کارشان را به واسطه پایمردی من در آن دوران می‌خورند. همه‌شان سکوت کردند و هیچ حرفی راجع به من نزدند، من هم با اینکه عده‌ای از آنها را دوست دارم حرفی راجع به آنها نمی‌زنم.

اگر کورسو امیدی به بهبود وضعیت داشتم، مطمئن باشید می‌جنگیدم

*راه بهبود این وضعیت از نگاه شما چیست؟

از آنجا که آدم جنگجویی هستم، اگر کورسو امیدی به بهبود این وضعیت داشتم، مطمئن باشید می‌جنگیدم. الان حتی حضور در این کورس یعنی باخت، چون موقرانه و شیک نیست. فضای هنر یعنی یک فضای شیک؛ از قدیم همیشه می‌گفتند فضای فلانی، فرهنگی هنری است و حتی به فضای یک رستوران یا کافه می‌گفتند هنری.

اگر یک روز شنیدید که خشایار اعتمادی آن‌‌ور آب میکروفون به دست گرفته، بگویید چه آدم دورویی بود

*پس از شنیدن خبر خداحافظی شما با دنیای موسیقی شایع شد که «خشایار اعتمادی» قصد مهاجرت از ایران را دارد؟

هیچ‌گاه فکر نکنید که خشایار اعتمادی برای خوانندگی از ایران ‌می‌رود. ممکن است از ایران بروم، اما نه برای خوانندگی. اگر یک روز شنیدید که خشایار اعتمادی آن‌‌ور آب میکروفون به دست گرفته، بگویید چه آدم دورویی بود.

سال 78 قرار بود من با خانم گوگوش از ایران بروم، اما پاسپورتم را پس گرفتم، چون نمی‌خواستم اتفاقی بیفتد که دیگر نتوانم به ایران بازگردم.

سال 81 مهمان یکی از بزرگ‌ترین تاجران ایرانی در آمریکا بودم. ایشان خیلی اصرار کردند که آنجا بمانم، اما برگشتم چون کشورم و اعتقادات و باورهایم را دوست داشتم.

دلیل خداحافظی من شرایطی است که در موسیقی وجود دارد و اصلاً حاضر نیستم به این فضا تن بدهم. حالا هم می‌گویم، با هوشیاری کامل در سن 47 سالگی از دنیای موسیقی خداحافظی می‌کنم.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها