یادداشتی درباره کارنامه طناز طباطبایی در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر:
بازیگری با بازیهای به یادماندنی و نمادین
عملکرد اغلب بازیگران زن در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر نسبت به بازیگران مرد، کیفیت و جلوهگری کمتری داشت. از میان بازیگران زن طناز طباطبایی با دو نقش مکمل اما خاص و دیدنی و مریم مقدم با یک نقش قابلیت درخشش داشتند.
اعتمادآنلاین| علی رضایی- عملکرد اغلب بازیگران زن در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر نسبت به بازیگران مرد، کیفیت و جلوهگری کمتری داشت.
مهمترین عامل این وضعیت، تکراری بودن نقش زنان بود. در مقایسه با نقشهایی که بازیگران مرد بازی کردند که تنوع، پیچیدگی و جذابیت داشتند، نقش زنان در بسیاری از فیلمها ساده و بدون ویژگی بارز بود. از میان بازیگران زن طناز طباطبایی با دو نقش مکمل اما خاص و دیدنی و مریم مقدم با یک نقش قابلیت درخشش داشتند.
بازی طباطبایی خوشبختانه از دید هیات داوران پنهان نماند و او در اختتامیه این رویداد، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل را برای فیلم «شنای پروانه» (محمد کارت) دریافت کرد.
این سیمرغ میتوانست برای نقش مادر در فیلم «خورشید» (مجید مجیدی) هم به او داده شود.
طباطبایی بازیگری است با ظاهری مناسب، صدایی پخته و انعطاف بالا در ایفای نقشهایی از جنسهای متفاوت. او در کارنامهاش، نقشهایی دور از هم را بازی کرده و میتوانست خیلی زودتر به سیمرغ بلورین دست یابد. به ویژه برای شاه نقشی که در «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» بازی کرد.
بازیاش در «صداها»، «ویلاییها» و «خشم و هیاهو» هم نادیده گرفته شد، در حالی که به یادماندنی هستند. اما او بازیگری است که درگیر حاشیه نشده، کوشیده به مهارتهایش اضافه کند، در تئاتر روی صحنه رفته و در آنجا هم متنوع انتخاب کرده و حضوری دلنشین داشته است.
مهمترین نکته در بازیگری طباطبایی این است که برای بازی در نقشهای درونی و برونگرا، انتخاب مناسبی است. در «خشم و هیاهو» (هومن سیدی) از این امتیاز به بهترین شکل استفاده کرد. او در یک نیمه نقش زنی اغواگر را بازی کرد و در نیمه دوم فیلم، کاملا در پوست دختری شهرستانی ساده و رنج کشیده فرو رفت.
خشم و هیاهو
در «ویلاییها» او نماینده زنانی است که در سینمای دفاع مقدس اصلا دیده نشدهاند. زنانی شهری و مدرن که در دهه شصت و در کوران جنگ، کمترین میزان درک یا همذات پنداری نسبت به آنها وجود داشت. طباطبایی نقش سیما را طوری بازی کرده که هم وجه زنانه شخصیت او دیده شود، هم وجه مادرانه. هم مقتدر و قوی باشد، هم ناامید و خسته.
ویلاییها
در «خورشید» او نقش مادری از طبقه فرودست را بازی کرده که به دلیل یک بحران خانوادگی در بیمارستان روانی بستری شده. نقشی که توامان بازی برونگرایانه و دروگرایانه طلب میکرده و او به خوبی این گستره را نشان داده. واکنشهای برونگرایانه او (مثل سکانس خروج از بیمارستان همراه با علی) کاراکتر مادر را دوست داشتنی و ترحم برانگیز کرده است.
خورشید
اما نقشی که طباطبایی توانست برای آن سیمرغ بلورین بگیرد، نقشی کوتاه اما نمادین در فیلمی مردانه و اجتماعی است.
پروانه زنی است که قربانی خشونت، تعصب و جهل میشود. زیبایی هدر رفته در محیطی مردانه و سخت. شخصیت پردازی پروانه بر اساس گفتههای دیگران شکل میگیرد، تماشاگر متوجه میشود که او زنی مهربان و نجیب بوده. زنی که فقط در چند سکانس محدود از فیلم حضور دارد، ملتهب، ترسیده و رها شده. با چشمهایی که ترس را نمایش میدهد و بازی تاثیرگذار که مخاطب را از همان آغاز با «شنای پروانه» همراه میکند.
در میان سیمرغهای بلورین که در اختتامیه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر اهدا شد، سیمرغی که طباطبایی دریافت کرد از منظری بسیار مهم است. او در این جشنواره با نقشهایش نماینده زنانی بود که صدایشان انعکاسی در معادلات اجتماعی ندارد، او صدای مادران و زنانی بود که قربانی جامعه بحران زده و خشن شدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید