کد خبر: 427063
|
۱۳۹۹/۰۵/۲۸ ۱۱:۲۴:۱۵
| |

درنگی بر زندگی و بازیگری بهمن مفید با نگاهی به ۴ فیلم مهم کارنامه‌اش

روزی این حنجره آوازی داشت

مثل هر خبر درگذشت دیگری کوتاه بود:«بهمن مفید از دنیا رفت». همین جمله کوتاه اما دامنه‌ای داشت به وسعت ناخودآگاه جمعی بخش قابل ‌اعتنایی از یک ملت؛ نه فقط آنها که چند فیلم مهم کارنامه او مثل «قیصر، طوقی، رضا موتوری و داش آکل» را دیده و پسندیده بودند، بلکه همه آن کسانی که -گیرم به هوای ساعتی آسودن و فکر نکردن به مصایب زندگی روزمره- پای فیلم‌های صرفا سرگرم‌کننده‌ای نشستند که بهمن مفید در اواخر دهه 40 و تقریبا تمام دهه 50 ایفای نقشی از آن را بر‌عهده داشت.

روزی این حنجره آوازی داشت
کد خبر: 427063
|
۱۳۹۹/۰۵/۲۸ ۱۱:۲۴:۱۵

اعتمادآنلاین| مثل هر خبر درگذشت دیگری کوتاه بود:«بهمن مفید از دنیا رفت». همین جمله کوتاه اما دامنه‌ای داشت به وسعت ناخودآگاه جمعی بخش قابل ‌اعتنایی از یک ملت؛ نه فقط آنها که چند فیلم مهم کارنامه او مثل «قیصر، طوقی، رضا موتوری و داش آکل» را دیده و پسندیده بودند، بلکه همه آن کسانی که -گیرم به هوای ساعتی آسودن و فکر نکردن به مصایب زندگی روزمره- پای فیلم‌های صرفا سرگرم‌کننده‌ای نشستند که بهمن مفید در اواخر دهه 40 و تقریبا تمام دهه 50 ایفای نقشی از آن را بر‌عهده داشت.

سوگ در‌گذشت او تنها برآمده از جبر گریز‌ناپذیری نیست که به‌مثابه همان اشتر معروف «در هر خانه‌ای می‌خوابد» و این ‌بار آرتیست 78 ساله‌ای را به کام خود فرو برده؛ قصه مفید و کسانی مانند او قصه غم‌انگیز مهجور ماندن و حذف شدن نه به جبر بلکه حسب اراده‌ای است که متر و معیارش برای محروم کردن اهل هنر چنان متغیر است که یکی را به نماد سینمای-لابد- غیراخلاقی به روزی می‌اندازد که تنها راه ناگزیر برای ارتزاق، می‌شود حضور در آگهی‌های نازل کانال‌های موهن ماهواره‌ای و تبلیغ کپسول «معجزه‌آسا»ی فلان و بهمان و آن دیگری را با وجود کارنامه - به‌زعم قضاوت‌کنندگان و تصمیم‌گیران- «غیراخلاقی»تر چنان مورد تبلیغ و تکریم قرار می‌دهد که تو گویی از روز ازل نماد اخلاق سینمای ایران بوده است... نتیجه آنکه مفید و مفیدها به‌رغم جایگاهی که در نگاه و حافظه مردم دارند و با وجود آغازهای موفق‌شان، فرجامی دردمندانه و غم‌انگیز یافتند و یادآور غزل معروف مشفق کاشانی با این بیت نهایی که «مرغک من شده خاموش ‌ای کاش/ این سرانجام سرآغازی داشت» از درنگ بیشتر بر این بحث‌ درمی‌گذرم که قیاس میان امثال مفید با آنها که پذیرفته و گل سرسبد شدند، چیزی جز خودزنی و وارد آوردن خسارت به تن و بدن کم‌رمق فرهنگ و هنر این سرزمین نیست. پس آب به آسیاب آنها که فرهنگ را مایه تزیین منویات خود می‌دانند، نمی‎ریزم و عبور می‌کنم.

انگیزه نوشتن این سطرها به جا آوردن فرضی- تو بخوان آیینی- است بر روزنامه‌نویس هنر و ادبیات، زمانی که یکی از بدنه این عرصه کم می‌شود. در اینجا به مرور چند فیلم مهم کارنامه بهمن مفید بسنده می‌کنم و پرداختن به دیگر ابعاد زندگی و فعالیت هنری او را وا می‌گذارم به صفحه‌ای که به زودی به او اختصاص خواهد یافت.

فیلمی که جای تئاتر را برای بهمن مفید گرفت

اولین‌ها در کارنامه یک هنرمند معمولا مهمند و بالطبع اولین نقشی هم که یک هنرپیشه در سینما ایفا می‌کند از این قاعده بیرون نیست. بهمن مفید در سال 1348 با یکی از تاریخ‌سازترین فیلم‌های سینمای ایران، فیلمی متعلق به حلقه چند فیلم آغازگر موج نو یعنی «قیصر» وارد سینمای ایران شد. فیلمی که در روایت خود او، سینمای ایران را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد:«سینمای ایران را به دو قسمت تقسیم می‌‎کنند دیگر! سینمای قبل از قیصر، سینمای بعد از قیصر...»

مفید درباره چگونگی حضورش در این فیلم که در واقع در حکم آغاز حضورش در سینما هم بود، گفته:«من آن موقع در تئاتر بودم و داشتیم با برادرم [بیژن مفید] شهر قصه را کار می‌کردیم. اصلا کارم چیز دیگر بود. وقتی آقای کیمیایی به من گفتند آن جوک مشهورت را بیا در فیلم من بگو من هم به عنوان بچه‌محل رفتم... اصلا فکر نمی‌کردم چنین اتفاقی قرار است، بیفتد. به عنوان رفیق رفتم، چون بچه‌های تئاتر آن زمان به سینما نمی‌رفتند و دوست نداشتند... ولی من به خاطر آقای کیمیایی رفتم و بعد که دیدم چه فیلم بسیار خوبی شده، طوری شد که من از تئاتر کنده شدم...»

«قیصر» بهمن مفید را جذب سینما و از تئاتر دور کرد اما به تمامی پیوند او و هنر نمایش را از بین نبرد:«هر وقت برادرم تئاتری داشت مثل «شهر قصه» مثل «ماه و پلنگ» مثل «شاپرک خانم» و...»

مفید در «قیصر» در کنار بهروز وثوقی، ناصر ملک‌مطیعی، جمشید مشایخی، پوری بنایی، ایران دفتری و... ایفای نقش کرده است.

نوچه عباس گاریچی

نگاهدار به هیبت سید مرتضی

سال 1349 برای بهمن مفید از نظر هنری سال مهمی است. او در این سال به عنوان بازیگر در سه فیلم حضور دارد که دو تا از آنها از بهترین‌های کارنامه او به شمار می‎روند. از «رضا موتوری» که در این سال ساخته شد اگر بگذریم، می‌رسیم به همکاری او با زنده‌‎یاد علی حاتمی در فیلم در نوع خود خاص «طوقی». او در این فیلم نقش شخصیتی به نام جواد خالدار را بازی می‌کند. جواد نوچه عباس‌ گاریچی(غلامرضا سرکوب) است و عباس گاریچی به نوعی دشمن قهرمان فیلم یعنی آسیدمرتضی(بهروز وثوقی). عباس هم رقیب کفتربازی مرتضی است و هم از طرف دایی مرتضی، آسیدمصطفی(ناصر ملک‌مطیعی) ماموریت دارد که او را بکشد.

آسیدمصطفی فکر می‌کند خواهرزاده‌اش با دختری که او می‌خواسته ازدواج کند، رابطه نامتعارف برقرار کرده و عباس و نوچه‌اش جواد را مامور کشتن او می‌‎کند. در حالی که آسیدمرتضی، دختر را برای خود عقد کرده بوده و ارتباط نامشروعی در کار نبوده. دختر که نامش طوبی است(آفرین عبیسی) موضوع را به آسیدمصطفی می‎گوید و او از کشتن خواهرزاده‌اش صرف‌نظر می‌کند. از طرفی عباس که چشمش دنبال کبوتر طوقی است، ناخواسته طوبی را می‌کشد. مرتضی از عباس انتقام می‌گیرد ولی در آخرین لحظات فیلم با گلوله پلیس کشته می‎شود. صحنه مرگ مرتضی در «طوقی» یکی از زیباترین مرگ‌های سینمای ایران است که در- به اصطلاح- سهله اتفاق می‌افتد. دوربین در نمایی از پایین مرتضی را که از بالای سهله آویزان شده و طوقی را در دست دارد، می‌گیرد و لحظه جان دادن او و رها شدن کفتر هرگز از ذهن کسی که فیلم را دیده باشد، پاک نمی‎شود.

مفید در «طوقی» علاوه بر استفاده از جنبه‌های کمیک شخصیتی نوچه‌ مسلک و بذله‌گو، توانسته درونیات متناقض جواد را هم دربیاورد. او اگرچه نوچه عباس گاریچی است اما به تاثیر از هیبت و به اصطلاح کاریزمای قهرمان فیلم، دلش با آسیدمرتضی است و این درون متناقض در بازی او به خوبی نمودار می‎شود. علاوه بر نامبردگان، ‌دیگر بازیگران «طوقی» عبارتند از: ژاله علو، حمیده خیرآبادی، محسن آراسته، شهرزاد، حسین گیل، جلال پیشواییان و... .

واسه اینکه تو عاشق موتوری

«السلام... رضا جان موتوری، تو چطوری؟ من خوبم.

- من حالم خیلی خوبه... نفهمیدم! چرا به من می‌گی رضا جان موتوری؟

خب واسه اینکه تو عاشق موتوری دیگه... آره...

- من عاشق موتورم آره... قشنگه... سوژه انترسان و مامانیه... ببینم منو برا چی آوردن اینجا؟

خب واسه اینکه تو هر دقیقه خیال می‌‍‌کنی جیمز باند... یا اون مرتیکه‌ای که خارجی بود بعد به کلی...»

این بخشی از دیالوگ بهمن مفید و بهروز وثوقی در فیلم «رضا موتوری» مسعود کیمیایی است. فیلم که یک سال بعد از «قیصر» یعنی در سال 1349 ساخته شده بود، قصه جوانی است به نام رضا که خود را به دیوانگی زده و همراه دوستش بدون اطلاع مسوولان از تیمارستان خارج می‌شود و بعد به صرافت سرقت از یک کارخانه می‌افتد. فرخ جوان، نویسنده‌ای که بسیار شبیه رضاست برای تحقیق در مورد زندگی دیوانه‌ها به تیمارستان می‌رود و با رضا اشتباه گرفته می‌شود. رضا هم در سوی دیگر قضیه وارد زندگی بورژوایی فرخ می‎شود و... .

«رضا موتوری» چهارمین فیلم سینمایی بهمن مفید است و دومین همکاری او با مسعود کیمیایی. کیمیایی در این فیلم هم از توانایی تیپ‌سازی مفید بهره می‌برد و نقشی تیپیکال اما به یاد ماندنی به او می‌دهد که به‌واسطه مهارت بازیگری مفید در خاطره‌ها مانده است. مفید در رضا موتوری علاوه بر وثوقی با فریبا خاتمی، محمود تهرانی، جلال پیشواییان، بهمن مفید و پروین ملکوتی همبازی بوده است.

در نقش ضد‌قهرمان قصه هدایت

یک سال بعد از «طوقی» و «رضا موتوری» کیمیایی فیلم اقتباسی خود «داش آکل» را ساخت که برگرفته از داستان معروف و تاثیرگذار صادق هدایت است. گرچه فیلم با لحاظ کردن مقیاسی که در آن عرضه می‎شود یعنی سینما در دوره خود اثر قابل ‌اعتنایی است اما هرگز به پای خود داستان نمی‎رسد. شاید دلیلش همان چیزی باشد که زمانی داریوش مهرجویی که خود فیلمسازی با تعداد زیادی اثر اقتباسی است در مورد ادبیات داستانی گفته بود. اگرچه جمله مهرجویی در مورد اقتباس از رمان بود و گفته بود «رمان در ذات خود کامل است» اما بیراه نیست اگر مفهوم حرف او را به ادبیات داستانی به‌طور اعم تعمیم دهیم. قصه کوتاه «داش‌ آکُل» هدایت با همه این اوصاف، آبرومندانه به مختصات اثر سینمایی کیمیایی درآمد.

داش آکل(بهروز وثوقی) جوانمرد صادقی از اهالی شیراز است و آوازه قهرمانی‌های او را همه مردم شیراز می‌دانند. یک حاجی شیرازی که زمانی با او همسفر بوده و فضایل نیک داش آکل را می‌دانسته قبل از مرگ، داش آکل را وصی زندگی و املاک خود می‌کند. داش آکل در جریان انجام ماموریت محوله با خانواده حاجی و از آن جمله دختر او که دست بر قضا کم سن‌وسال هم هست، روبه‌رو می‎شود و به او دل می‌بندد. عشقی که داش آکل از ابراز آن خودداری می‌کند و خود را به خلوتی چنانکه افتد و دانی می‌سپارد. کاکارستم(بهمن مفید) که دشمن داش آکل است و بارها از او شکست خورده در غیابش نزد این و آن رجزخوانی می‌کند. داش آکل ازدواج با دخترک را به علت سن زیاد خود، دور از مردانگی می‌داند و ترتیب ازدواج او را با یکی از خواستگارانش می‌دهد.

شب عروسی دخترک، داش آکل در راه خانه با کاکارستم روبه‌رو می‌شود و درنهایت کاکارستم، قمه را از پشت در بدن داش آکل فرو می‌کند. داش آکل در همان حال کاکا را زیر فشار انگشت‌های خود خفه می‌کند اما خودش هم بر اثر جراحت قمه می‌میرد. در حالی که همه ‌چیز فراهم بود تا عشق داش آکل به مرجان که حالا باید همراه او به گور برود از نظر همه دور بماند و کسی هرگز از آن خبردار نشود، مقلد صدای او یعنی طوطی که در روزهای خلوت و خویشتنداری همدم داش آکل بوده به زبان می‌آید و با صدای داش آکل درمی‌آید که «... مرجان، عشقت مرا کشت...»

مفید در این فیلم در نقش دوم و ضدقهرمان ظاهر می‎شود و به نظر یکی از مهم‌‎ترین نقش‌های کارنامه سینمایی خود را بازی می‌کند؛ ضد‌قهرمانی که هم خود و هم قهرمان را به نابودی می‎کشاند. در این فیلم علاوه بر وثوقی و مفید، ژاله علو، کنعان کیانی، مری آپیک، شهرزاد و... نیز بازی می‌کنند.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها