محمدمهدی حیدریان، معاون سینمایی وزارت ارشاد:
دولت باید هنرمندان را متوجه نیازهای اصلی جامعه بکند
محمدمهدی حیدریان معاون سینمایی وزارت ارشاد در سالهای 1384ــ1381 درباره اقدامات خود جهت تولید و ایجاد زمینه برای ساخت فیلمهای معناگرا و دینی در دوره مدیریتی خود و همینطور نقش نظام و دولت برای تقویت سینمای متعهد گفتوگو کرد.
اعتمادآنلاین| سینما میتواند یک بار علم را دراماتیزه کند و یک بار جهان سیاست را و یا روابط میان انسانها را در جامعه، اما دین را نیز دنیای بزرگ سینما در تاریخ معاصر بارها در قالب دنیای درام آورده است و فیلمهای ماندگاری مانند آهنگ برنادت و یا بنهور ساخته شده است، فیلمهای بزرگ دیگری مانند دهفرمان و یا مسیح پازولینی را نیز میتوان نام برد.
سینمای ایران در این مسیر جریان پرفراز و نشیبی را طی کرده است؛ زمانی در دهه 1360 با فیلمهای دفاع مقدس ارزشهای دینی را بهرشته خیال درآورده است و این جریان تا اوایل دهه 1370 ادامه داشته است، بعد از آن سینمای اجتماعی قوت بیشتر گرفت اما در دهه 1380 خصوصاً در میانه اول آن سینمای دینی با آثار کارگردانانی مانند مجید مجیدی، رضا میرکریمی، کمال تبریزی و... رشد و نمو جدی پیدا کرد، البته برخی از فیلمهای ایشان در انتهای دهه 1370 راه تازه و جدید خود را پیدا کرده بود اما در سالهای دهه 1380 این جریان جدیتر شد تا زمانی که به انتهای آن دوران رسید و بار دیگر فیلمهای اجتماعی و این بار کمدی گیشهها را بهدست آوردند.
پوستر فیلم یک تکه نان محصول 1383
در این میان سیاستگذاریهای دولتها و توجه و برنامهریزی آنان برای رشد و احیای هرکدام از این گونهها و سبکها نقشهها و زمینهساز ساخت برای سالهای بعد از خود بوده است.
برخی از فیلمهای مهم این گونه در سالهای پایانی دوران مدیریت سینمایی محمدمهدی حیدریان در سالهای 1381 تا 1384 ساخته شده است، دورانی که بخش سینمای معناگرا در جشنواره فجر وارد و فیلمهای فرهنگی با مضامین دینی و معنوی در سینما جدیتر شد.
با این مدیر سینمایی که البته برای دوره کوتاهی قبل از حسین انتظامی سکانداری معاونت سینمایی کشور را بهعهده داشته است به گفتوگو درباره آن سالها و اقداماتی که برای سینمای دینی انجام شده است پرداختیم.
سینما برای سینما معنا ندارد
*به نظر شما سینما در زمینه ساخت و انتقال محتوای مهم و متعهد چگونه میتواند از دولت و سیاستگذاران فرهنگی کشور تأثیر بگیرد، شیوه و تعامل دولت و نظام با هنرمندان فکور و دغدغهمند برای ساخت سینمای دینی از چه الگو و شیوهای میتواند تأثیر بگیرد؟
این موضوع از نظر من شاید مهمترین موضوعی است که در حوزه فرهنگ و بهویژه در تصویر و تصویرسازی به آن توجه میکنیم و مورد سؤال قرار میدهیم و تلاش میکنیم در جهت شکوفا شدنش و عرضه ساخت آن و هرچه بهتر شدن محصولات آثار هنری در این حوزه کار کنیم.
در این خصوص دو مطلب را لازم است بگویم که شاید ریشه ماجرای سینمای دینی تلقی بشود؛
اول این که در این 40 سال که کار فرهنگی کردهام همواره معتقد بودم که هرگاه فرصت فهم و بررسی تأثیر و تأثرات سیاستگذاری فراهم میشود، با نگاه جدی به بررسی آن بپردازم و به پاسخ این سؤال که اساساً نقش دولت در ارتباط با حوزه فرهنگ چه میتواند باشد، فکر کنم.
بهعقیده من در تعامل بهپیشبرنده، دولت موظف است هنرمندان و خالقین اثر فرهنگی را در چهارچوب گفتگوهای فرهنگی، متوجه نیازهای جدیتر جامعه بکند، به هیچ عنوان به رها کردن هنرمندان با این توجیه که ایشان بخش فرهیخته جامعه را تشکیل میدهند، ندارم، بلکه به تعامل و ارتباط دوسویه میان هنرمندان و سیاستگذاران دولتی اعتقاد دارم، در هر حال دولت و مسئولین، اطلاعات، معلومات و نکاتی دارند که باید در اختیار هنرمندان قرار بگیرد چون سبب تولید آثار بهتری میشود، البته شیوه ارتباط میان دولت و هنرمندان نباید بهگونهای باشد که بهمعنای دخالت در کار و شیوه فعالیت آنان باشد.
پوستر فیلم قدمگاه محصول 1383
اثر هنری به فکر اولیه و بعد هم بهتعیبر آیت الله جوادی آملی به کارگاه خیال نیاز دارد برای همین دخالت یک مسئول فرهنگی را در عالم هنری هنرمند اشتباه میدانم اما به ارتباط تنگاتنگ با اهالی فرهنگ توصیه دارم زیرا ایدهها و سمتوسوهای مورد نیاز جامعه را بهتر میتوان از رهگذر این تعامل در اختیار هنرمند قرار داد.
نکته دوم اینکه بشخصه متوجه معنا و مفهوم «سینما برای سینما» نیستم و به آن اعتقادی ندارم؛ سینما برای انتقال پیام و فرهنگسازی بسیار مؤثر است، برای بیان نظرات خالق اثر و انتقال جدی محتوای آن و همینطور تأثیر گذاشتن بر مخاطب. اگر این مسئله را هم بهعنوان بازو و ستون دوم این برنامهریزی در نظر بگیریم و انتظارات خود را از سینما بیان کنیم، در این صورت میتوانیم سینما را پرسشگرانه دنبال کنیم؛ بهشرطی که این دو پایه را در نظر داشته باشیم.
بر این اساس جامعه ما مثل دنیا متوجه یکسری خلأهای معنوی و نیازمند به معنویات است و وظیفه هنر این است که با سلایق و تواناییهای کارگردان و فیلمنامهنویسهای ما در جهت آدرس دادن حوزه معنا و معنویات به بینندههای پرسشگر برای توجه بیشتر و پرسشگری بیشتر، قدم بردارد تا به نتیجه برسیم. از نظر من سینما بهتعبیر رهبر فرهیخته و حکیم انقلاب از مؤثرترین ابزارها و قالب بسیار قوی است که با روایت تصویری میتواند این خدمت را در قبال مخاطب انجام بدهد.
سریال ولایت عشق اطلاعات مردم را درباره امام رضا(ع) بالا برد
* علت توجه جامعه به سینمای معنوی و دینی چیست؟ چهکمکی سینمای دینی به جامعه ما میتواند بکند؟
عنوان سینمای معناگرا به پاسخگویی به نیاز دینی و خلأ معنوی روز جامعه که هرچه جلوتر آمده بیشتر شده است توجه دارد لذا همچنان توجه به سینمای معناگرا روز به روز بیشتر میشود.
در سینمای کشورهای مختلف حتی آمریکا خصوصاً به این موضوع خیلی توجه جدی شده است، هنرمندان آنجا ــ که در عین حال بینش آنها را جدای از ساختار اصلی سینمای هالیوود نمیدانم ــ در این زمینه آثار بسیار خوبی را ساختند اما ما متأسفانه بسیار اندک قدم برداشتیم. اگرچه که حتی خود غربیها در جشنوارههای داخلی شاهد بودند که خالقین آثار ما در حوزه معناگرایی آثار بسیار خوبی و حرفهای ساختند و مورد توجه قرار گرفتهاند. باید اضافه کنم که سینما برای سرگرمی صرف نیست و در این میان سینمای معناگرا تنها نباید سرگرمیساز باشد بلکه باید ضمن جلب توجه، اثر ماندگاری در ذهن مخاطب بهجای بگذارد که طول و سابقهای مانند آن در دیگر آثار نخواهد بود.
در مدت زمانی که در سیمافیلم مشغول بودم و بهعنایت خدا سریال ولایت عشق ساخته شد، در یک نظرسنجی متوجه شدیم که بالای 85 درصد از جوانان مشهد نه استانهای دیگر کشور، اطلاعات خود را درباره شخصیت حضرت امام رضا(ع) از این سریال گرفتهاند و بیشتر شده است.
باشگاه فیلم معناگرا در سینما فرهنگ
*آیا سیاستگذاری و ریلگذاری خاصی در دوران مدیریت شما در سازمان سینمایی در نظر گرفته شده بود، بهنظر میرسد که رابطه میان بدنه نظام و هنرمندان برای ساخت چنین فیلمهایی بد نبوده است؟!
بله، با این نگاه و چشمانداز در مدتی که در سازمان سینمایی مسئولیت بهعهده داشتم، برای توجه دادن هنرمندان دغدغهمند به این حوزه آنان را دعوت کردیم و با طرح موضوع تلاش کردیم تا برخی از ایشان را برای ساخت و کارگردانی آثار متعهد و جدی تشویق کنیم.
پوستر اینجا چراغی روشن است محصول 1382
بهمرور فیلمهایی با این مشخصات و رویکرد دارای دستهای متمایز شد که متمایز از سایر فیلمهای سینمایی بود. اقدامی دیگر که شد این بود که برای آن در حقیقت یک شبکه مجزا تعریف شد یعنی از بخشی جداگانه که در جشنواره فیلم فجر داشتند بگیرید تا بعد هم باشگاهی که صبحهای جمعه در سینمافرهنگ فیلمهای معناگرا و دینی را در آن اکران میکردند و به بحث و نقد آن میپرداختند. این آثار بعضاً خارجی هم بود و در فضای خانوادگی اکران میشد، نتیجه آن بهصورت کتابی درآمد که پایه نظری سینمای معناگرا و فکری ما را تقویت میکرد و باعث شد تا علاقهمندهای این حوزه به آن جلب شوند.
فارابی بازوی اجرایی برای تقویت نظری سینمای دینی!
*البته حوزه هنری در تولید این سبک فیلمها بیشتر از خود فارابی بهعنوان بازوی اجرایی و تولیدی نقش داشت، دستآوردهای فارابی در آن سالها چه بوده است؟
درست است، حوزه هنری را از بدو تأسیس میشناختم، نیروی متدین هنرمند و انقلابی در آنجا حضور داشتند و انگیزه برای ساخت آثار هنری و متعهدانه داشتند. آنان میدانستند که سینما ابزار قوی برای ترسیم دغدغههای اجتماعی است. فیلمهای دینی در حوزه ساخته شد البته سازمان سینمایی در دورهای که مشغول بودم مشوق این هنرمندان برای ساخت و تولید بود و با آنان رابطهای جدی و مستمر داشت. خود فارابی و معاونتهای زیر نظر ما در سیاستگذاری و توجه به این سینما و تقویت آن تلاش داشت، یعنی بهتعبیر دیگر فارابی در زمینهسازی و تقویت آن فعال بود تا تولید.
تشکیل گروه سینمای معناگرا و پیکرهبندی آن برای جشنواره و سینمافرهنگ از آنجا آغاز شد، بنابراین بازوی اجرایی کار ما فارابی بود.
بهعقیده شخصی خودم دولت وظیفه تولید ندارد بلکه وظیفه آن اولاً تقویت نظری برای علاقهمندان بالقوه سینمای دینی است و دوم ایجاد زمینه برای انتقال تجربههای دیگران برای بهرهبردن بالفعل افرادی است که مشغول تولیدند.
فارابی آن زمان اعلام کرد که برای علاقهمندانی که در این حوزه میخواهند فیلم بسازند قرارداد میبندد و تشویق میکند، البته آقای رضاداد که در آن دوران مسئولیت فارابی را بهعهده داشت و آقای اسفندیاری که دبیر گروه و باشگاه فیلم معناگرا بود، میتوانند در معرفی عناوینی که در نهایت فارابی و سازمان سینمایی در مسیر تولید آن نقش داشتند کمک کنند.
در آن سالها تعداد زیادی کار سفارش داده شد و از ایدههایی که ارائه شد استقبال شد تا ساخته شود، اما همانطور که گفتم بهنظرم وظیفه اصلی دولت تولید نیست بلکه تقویت زیرساختهای تولید و ساخت است، برای این کار البته اگر لازم شد باید نمونهسازی بکند تا مصداق و مفهوم آن روشن بشود اما موقعی ماندگار خواهد شد که ضرورت و نیاز طبیعی آن احساس بشود.
تهدید حیات اقتصادی هنرمندان آنان را به گیشهسازی سوق میدهد
*بهنظر میرسد که بعد از دورهای و البته تلاشهای آقای جعفری جلوه بهعنوان مدیر سینمایی بعد از شما، کمکم فضای سینمای دینی در اواخر دهه 1380 کمرنگ شد و رو به محاق رفت؛ در این باره تحلیلی دارید؟
واقعیت این است که همیشه من مقصر را اول دولت و حاکمیت میدانم چون حرکت طبیعی بخش عمدهای از سینما مبتنی بر پاسخهای اقتصادی و تجاری سینما است، در این حالت سرمایهگذارها میآیند برای سیاستگذاری سینما تصمیم میگیرند نه تهیهکنندهها.
اگر دولت بهعنوان متولی کلان فرهنگ برنامهریزی و سیاستهایی را که باعث ایجاد فعالیت امن برای هنرمندان باشد فراهم بکند، آنوقت هنرمند بدون نگرانی از گیشه میتواند فیلمهای دغدغهمند و متعهدانه خود را بسازد. بهنظر من مارمولک یکی از نمونههای موفقی بود که هم در گیشه و هم در محتوا درخشید، من برای اکران آن نظر بزرگان نظام را پرسیدم و بدون اجازه اقدام به اکران نکردم اما متأسفانه پیام فیلم نتوانست مورد فهم و درک مخاطبین قرار بگیرد و بهره لازم از آن کار برده نشد.
نمایی از زیر نور ماه محصول 1379
پس فیلمهای دینی و معناگرا باید جذاب باشند اما اگر دولتها توجه کافی نداشته باشند فیلم میتواند در خطر بیفتد، اینجا است که باقی اصحاب سرمایه سهلگیری را ملاک خود قرار میدهند و با تولید محتوای کمارزش مخاطب را نیز تغییر میدهند.
در تمام این سالها مخاطبین 2میلیونی سینما همواره ثابت نبودهاند از این 2 میلیون نفر بهعنوان مثال 700 هزار نفر ثابت بودهاند که عموم فیلمهای سینما را دیدهاند اما آن یک میلیون و 300 هزار نفر دیگر قشر خاکستری بوده است که نیاز خاصی داشته است و با تغییر فضای سینما بهسمت ثابتی، آنها نیز تغییر کردهاند،
این اتفاق زمانی رخ داده است که به پوشش میل مخاطب توجه نمیکنیم و صرف سرگرمکننده بودن را مدنظر قرار میدهیم.
دولت بهنظرم مسئول اصلی در ایجاد و حراست توجه به موضوعات است، اگر تهیهکنندگان و کارگردانان ما اسباب حیات را برایشان فراهم نکنیم به این سمت سوق پیدا میکنند که سرگرمی بسازند و کارهای بیخاصیت تولید کنند که مخاطب فقط بخندد، بعد هم سازوکار مناسب و باشگاهی را که این سینما و سازندگان آن را مورد حمایت قرار بدهند، نداریم و در نتیجه سینماگران دردمند و دغدغهمند ما بهسمت کارهای تجاری میروند.
توسعه فناوری میتواند کمکی برای احیای سینمای دینی باشد
*برای احیای سینمای دینی در زمان حاضر چه دیدگاهی دارید؟
برای ارتقا و احیای سینمای دینی بهنظر من باید از ظرفیتهای جدید و بِروز استفاده کرد. قابلیت VODها و نمایش خانگی برای ساخت گسترده و ایجاد ذائقه مناسب برای مخاطب بسیار خوب است خصوصاً آنکه کرونا و شرایط پیشآمده باعث شده است که مردم به سینماها نروند و در منازل به تماشای فیلم و سریال بنشینند.
در تمام این سالها سالنهای بسیار زیادی ساخته شده است اما هنوز شهرهای بسیار زیادی وجود دارد که سینما ندارند اما اینترنت دارند و میتوانند به تماشای فیلم و سریال بنشینند. در تمام این شهرها و روستاها علاقهمندان زیادی برای سینمای دینی و معناگرا وجود دارد که میتواند زمینه حیات طبیعی سینما را ایجاد کند، این رمز پیروزی و ماندگاری هر گونه و ژانری در سینما است، مانند سینمای کمدی زمان حاضر کشور ما؛ در زمان حاضر فیلمهای کمدی بازار ثابت خود را پیدا کرده است که این امر بدون شک مرهون فضای مجازی و نمایش اینترنتی نیز است، این سینما امتحان خود را در گیشه پس داده است و با داشتن سرمایهگذاران ثابت به ثبات در بازار خود و به حیات طبیعی خود رسیده است.
حالا که سینمای ما گرفتار کرونا شده است پس باید از ظرفیتهای جدید برای احیای سینمای دینی استفاده کرد تا کمکم با بازگشت سرمایه بتواند جای قدیم خود را پیدا کند و از بالقوه بودن به فعلیت برسد و دارای حیات طبیعی خود بشود.
جریان سینمای ایران همواره با سینمای معناگرا همراه بوده است و به آن نیاز داشته است زیرا انسان از ابتدا تا انتهای خلقت همواره به آن نیاز داشته است.
منبع: تسنیم
دیدگاه تان را بنویسید