بهروز مفید، تهیهکننده، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
اختلاف بر سر نظارت بر شبکه نمایش خانگی به معادلات سیاسی برمیگردد
بهروز مفید عنوان میکند که اگر سازمان صداوسیما میخواهد سریالهای نمایش خانگی را به جنسی از سریالهای خودش تبدیل کند، علیالقاعده ضرورتی ندارد که دیگر به نمایش خانگی فکر کنیم چون صداوسیمایی داریم که در هفته چهار سریال نشان میدهد و اگر بخواهد میتواند آن را گسترش دهد.
اعتمادآنلاین| بهروز مفید بر این باور است که در موضوع اختلاف بر سر نظارت بر شبکه نمایش خانگی ، بهتر است نظارت بر شبکه نمایش خانگی در وزارت ارشاد باقی بماند و صداوسیما اگر نوآوریای در این زمینه دارد برای جذب مخاطبان خودش به کار بندد. او همچنین نظارت بر شبکه نمایش خانگی را موضوعی سیاسی میداند و میگوید تا زمانی که ندانیم از شبکه نمایش خانگی چه میخواهیم اتفاقی هم در این زمینه نمیافتد و در این میان شبکههای ماهوارهای برنده خواهند بود.
بهروز مفید را اگرچه بیشتر به عنوان تهیهکننده تلویزیون میشناسند، اما در زمینه تهیهکنندگی سینما نیز فعالیت کرده است. او میگوید به عنوان کسی که 40 سال است در این حیطه کار میکند هنوز نمیداند استراتژی فرهنگی در قبال شبکه نمایش خانگی چیست. با او درباره اختلاف میان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره نظارت بر شبکه نمایش خانگی که به مجلس نیز راه پیدا کرده است صحبت کردیم:
*یکی از دلایلی که گفته میشود صداوسیما میخواهد نظارت بر شبکه نمایش خانگی را بر عهده گیرد این است که آن را رقیب خود میداند. شبکه نمایش خانگی چقدر رقیب صداوسیماست؟
من تصور نمیکنم این بحثها بر سر حذف رقیب باشد...
*پس اختلاف اصلی سر چیست؟
فکر میکنم این موضوع به معادلات سیاسی و توقعی که خارج از سازمان صداوسیما از وزارت ارشاد داشتهاند برمیگردد، برای اینکه کنترل بیشتری روی سریالها اتفاق بیفتد.
*منظورتان از «خارج از سازمان صداوسیما» چیست؟
ببینید، مدیریت فضاهای فرهنگی فقط دست وزارت ارشاد و رئیس سازمان صداوسیما نیست و نگاههای مختلفی وجود دارد. این نگاهها از وزارت ارشاد توقعی داشت که برآورده نشد.
به نظرم این برآورده نشدن از سر سهلانگاری نبود. بلکه این تصور وجود داشت که با وجود شبکههای ماهوارهای، ذائقهای منتقل میشود که فضای بازتری را نسبت به فضای تلویزیون طلب میکند. این تصور بود که اگر این ذائقه کمی جلوتر از ممیزیهای ماست اما شاید بتواند نگاه به ماهواره را کمتر کند. پس گمان میکردند دفع فاسد به افسد شده است؛ اما به نظر اینگونه نیست و تغییر انتقال شبکه نمایش خانگی کمی سیاسی شده است.
اگر سازمان صداوسیما میخواهد سریالهای نمایش خانگیاش را به جنسی از سریالهای خودش تبدیل کند، علیالقاعده ضرورتی ندارد که دیگر به نمایش خانگی فکر کنیم چون صداوسیمایی داریم که در هفته چهار سریال نشان میدهد و اگر بخواهد میتواند آن را گسترش دهد.
ضمن اینکه سرمایهگذار خصوصی هم آمادگی ندارد همان کپیبرداری تلویزیون را در خارج از صداوسیما انجام دهد چون با خودش میگوید سازمان صداوسیما همین کار را میکند و اگر توجهی هم هست، معطوف به همان سریالهای تلویزیون است.
آنچه الان شتابزده دربارهاش عمل میشود این است که نمیدانیم از نمایش خانگی چه میخواهیم. اگر سریال نمایش خانگی بناست کپی از سریالهای تلویزیون باشد، به دلیل اینکه فضای مجانی در اختیار مخاطب گذاشتیم، مخاطب به سراغ خود تلویزیون میرود. اگر بناست اتفاق دیگری بیفتد، باید تعریف شود حالا چه در مدیریت ارشاد باشد چه در مدیریت صداوسیما.
به عنوان کسی که کار هنری میکند، با این بحث مواجه نیستم که مدیریت بالای سر من کیست چون در تشکیلاتی کار میکنم که چه صداوسیما باشد چه وزارت ارشاد، از نظرم این موضوع علیالسویه است. برای هنرمندان فرق نمیکند زیر کارشان امضای وزارت ارشاد باشد یا صداوسیما.
اصل قضیه این است که اگر این انتقال فقط در سطح مدیریتی است که دغدغه اهل هنر چنین بحثی نیست، اما اگر انتقال به معنای تغییر محتواست، خب آن وقت باید بنشینیم و دربارهاش صحبت کنیم که تغییر محتوا یعنی چه و چطور تا الان به عقل مدیران ارشاد که عمدتاً سابقه کار زیادی در صداوسیما داشتهاند نرسیده است.
یک نگاه این است که صداوسیما میگوید اگر این کار را بکنم، نمایش خانگیام رونق مییابد و نگرانیهای بیرونی موجود در فضای فرهنگی کشور را حل میکنم. نگاه دیگر این است که وقتی نمیتوانیم برای نمایش خانگی تعریف جدیدی ارائه دهیم، فقط میخواهیم آن را در نطفه خفه کنیم تا مخاطب به سراغ صداوسیما برود.
اگر چنین نگاهی حاکم باشد به نظر میرسد شبکههای ماهوارهای برنده خواهند بود تا صداوسیما. بنابراین بیش از اینکه متولیان بخواهند درباره این جابهجایی توضیح دهند باید به این نکته برسند که چه کار میخواهند بکنند و آیا این موضوع پاشنه آشیل تلویزیون نمیشود که یک بام و دو هوا عمل کند؟ چون اگر در سیستم نمایش خانگی کمی منبسطتر و در تلویزیون منقبضتر برخورد کند، این سوال پیش میآید که چطور میشود یک مدیر فرهنگی با 2 نگاه داشته باشیم؟
اگر صداوسیما میخواهد نمایش خانگی و سریالهایش را شبیه هم کند پس سرمایهگذار خصوصی به سمت سرمایهگذاری در این حوزه نمیرود مگر اینکه راهحل سومی وجود داشته باشد. من به عنوان کسی که در تلویزیون و وزارت ارشاد کار کرده است، هنوز نمیدانم چه اتفاق سومی میتواند رخ دهد که بعدها برای سازمان پاشنه آشیل نشود. البته این نکته را هم بگویم، خود من از فضای نمایش خانگی خیلی راضی نیستم...
*چرا؟
به نظرم یک جاهایی برای جذب مخاطب به ولنگ و وازی فرهنگی هم دچار شدیم. به هر حال این نقطهضعف را داشتهایم، اما انتقاد از نمایش خانگی به معنای زیر سوال بردن آن نیست. اگر یک جاهایی دچار نقطهضعفهایی بودهایم، به معنای این نیست که صورتمساله را پاک کنیم و بگوییم نمایش خانگی نباید باشد یا مثل سریالهای داخلی باشد.
این به نظرم مرگ نمایش خانگی و پیروزی ماهواره است. به همین دلیل باید از فضای کشمکش مدیریتی خارج شویم.
حتی به یکی از دستان گفتم بیانیه دادن گروههای صنفی خیلی کمک نمیکند چون همه در فضای سیاسی قدم میگذاریم. به هر حال حاکمیت نظام از فضای نمایش خانگی خیلی راضی نیست.
در عین حال اگر بخواهیم کپیبرداری صداوسیمایی هم انجام دهیم، باز هم باختهایم پس باید به راه سومی فکر کنیم که در وهله اول از سرمایهگذاری خوب و حمایتهای لازم بهرهمند شود. الان این حمایتها از شبکه نمایش خانگی صورت نمیگیرد. وزارت ارشاد در این جنبهها ضعیف عمل کرد...
*این حمایتها باید چگونه باشد؟
همانطور که میگوییم فیلم سینمایی کودک نیاز داریم پس حمایتهایی میکنیم تا تهیهکنندگان جذب آن شوند، از شبکه نمایش خانگی نیز باید چنین حمایتی کرد. واقعیت این است که اگر از سینمای کودک حمایت نشود، هیچ تولیدی نخواهیم داشت.
در کارهای فاخر سینماییمان نیز از این حمایتها برخوردار هستیم. الان به دلیل اینکه بازارمان به تنهایی فقط در کشور فروش دارد، خیلی چرخه اقتصادی ندارد و آثار هزینه بالایی دارند. برخلاف ترکیه که در 99 کشور محصولاتش را میفروشد. اگر حمایت دولتی را نیز در فضای نمایش خانگی نداشته باشیم، تهیهکنندگان ما برای جذب مخاطب به کپیبرداریهایی از ماهواره روی میآورند که به نفع سیستم نیست. ضمن اینکه این موضوع باعث میشود بخشی از جامعه دچار نگرانی شود و بگوید ارزشهایمان زیر سوال رفته است.
*آیا این حمایت باید فقط مالی باشد یا حمایتهای دیگری هم میتوان انجام داد؟
حمایت مالی خودبهخود میتواند فضای فرهنگی را هم بهبود بخشد. به هر حال وقتی یک تهیهکننده به سراغ «اوج» یا «فارابی» میرود پس به همان نسبت آنها نیز میتوانند انتظاراتی از آن تهیهکننده داشته باشند. این انتظارات نباید کپیبرداری از صداوسیما باشد؛ اما واقعیت این است که فضای سریالهایمان نباید فقط به فضاهای عاشقانه و روابط و... محدود شود.
به نکات مثبت و منفی سریال «آقازاده» کاری ندارم اما این سریال یک نقد اجتماعی را مطرح کرد. اگر نهادی پشت سر این سریال نبود که از آن حمایت مالی کند و اجازه دهد خطشکنیهایی صورت گیرد، این اتفاق نمیافتاد. به نظرم نمایش خانگی در وزارت ارشاد کمی متولی نداشت و وزارت ارشاد در جایی ایستاده بود که فقط ضوابطش را مطرح میکرد. همین باعث شده بود که بیشترین دغدغه تهیهکننده، برگشت پول باشد.
فکر میکنم اگر وزارت ارشاد تغییراتی در نگاهش ایجاد کند، به نفع صداوسیما هم هست که نمایش خانگی در وزارت ارشاد باشد تا نمایش خانگی کمی متفاوتتر از صداوسیما قدم بردارد، اما اگر صداوسیما اصرار به این قضیه دارد که منظور من از صداوسیما بیشتر نهادهای بیرونی هستند، آن وقت باید تعریفی از شبکه نمایش خانگی ارائه شود. من هنوز به عنوان کسی که 40 سال است در این حیطه فعالیت میکند نمیدانم چه تعریفی میخواهند از شبکه نمایش خانگی ارائه کنند...
*یعنی به نظرتان هنوز استراتژیای در زمینه شبکه نمایش خانگی نداریم؟
نداریم. بیشتر بحثهای مدیریتی مطرح است که نظارت را از این سازمان به آن سازمان بدهیم. خب که چه بشود؟ بیشتر مدیرانی که در وزارت ارشاد هستند سابقه کار در سازمان صداوسیما هم دارند. ضمن اینکه اگر مدیران سازمان میتوانند نوآوری ویژهای انجام دهند این کار را در سازمان خودمان انجام دهند که الان تا حدودی دچار مشکل است.
ادغام سازمانها و بعد جدا شدن آنها از یکدیگر نمونهای است که الان میتواند درباره شبکه نمایش خانگی نیز مثال زد. چنین بازیای اکنون در فضای فرهنگی هم در حال رخ دادن است، اما چون در کلان نمیدانیم دقیقاً چه میخواهیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
دیدگاه تان را بنویسید