محمدمهدی عسگرپور:
تریبون سینماگران نافذتر از دادوستدهای سیاسی است
«پرچم ایران زیر درخشش نورافکنها بر فراز کاخ جشنواره به اهتزاز درآمد و چنان صحنه پرشکوهی پدید آمده بود که دوست داشتیم به همه بگوییم: «ما ایرانی هستیم!»» حس و حال نهفته در این عبارات که بخشی از صحبتهای عباس کیارستمی بعد از دریافت نخل طلا برای فیلم «طعم گیلاس» است که حالا خیلی از سینماگران ما تجربه کردهاند.
اعتمادآنلاین| «پرچم ایران زیر درخشش نورافکنها بر فراز کاخ جشنواره به اهتزاز درآمد و چنان صحنه پرشکوهی پدید آمده بود که دوست داشتیم به همه بگوییم: «ما ایرانی هستیم!»» حس و حال نهفته در این عبارات که بخشی از صحبتهای عباس کیارستمی بعد از دریافت نخل طلا برای فیلم «طعم گیلاس» با مجله «گزارش فیلم» است را حالا خیلی از سینماگران ما تجربه کردهاند. اما تجربه اغلب آنها در مواجهه با واکنش مسئولان و عامه مردم بعد از دریافت جایزه، متفاوت از جنس تجربه کیارستمی است. طوری که اصغر فرهادی بعد از کسب موفقیت فیلم «فروشنده» در این جشنواره میگوید «هنگامی که از کن به ایران بازگشتیم در فرودگاه به شهاب حسینی گفتم که همین مسیر را عباس کیارستمی به همراه نخل طلا آمده اما عدهای در فرودگاه ایستاده بودند تا او را بزنند.» حس عمومی جامعه بعد از موفقیتهای اصغر فرهادی در اسکار گویای این واقعیت است که در چند سال اخیر جوایز بینالمللی سینما برای علاقهمندان نه چندان جدی سینما هم مهم شده است.
با وجود این هنوز هم شناخت اهمیت حضور بینالمللی سینمای ایران و جوایزش و باور این نکته که اهالی سینما میتوانند سفیران شایسته ایران در مجامع بینالمللی باشند نیازمند فرهنگسازی است. اولین دوره مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بینالمللی در سال 2019 که شامگاه جمعه 21 شهریورماه همزمان با روز ملی سینما به همت جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد تلاشهایی در همین راستاست. در این باره با محمدمهدی عسگرپور دبیر سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر گفتوگو کردهایم.
*اغلب اهالی سینما پشت تریبون از جای خالی چنین مراسمی گفتند. به گفته نرگس آبیار در تمام این سالها از موفقیتهای بینالمللی اهالی ورزش در برنامههایی ویژه تقدیر شده اما موفقیت بینالمللی سینما گویا فقط برای علاقهمندان سینما و اهالی آن اهمیت دارد. چرا در سیاستهای کلان اهمیت این حضور پررنگ نشده است در حالی که موفقیتهای بینالمللی سینما هم فرصتی است برای ایجاد شور و شوق ملی. همان چیزی که اتفاقاً ملت ایران به آن نیاز دارد.
افتخارات سینمای ایران در تمام حوزهها کوتاه، بلند، مستند، داستانی و... کم نیست. خیلی هم زود شروع شد. در دهه 60 و در روزهایی که کشور درگیر جنگ بود. متأسفانه از دورهای سینما هم مثل خیلی از داشتههایی که قدرش را نمیدانیم فدای منازعات گروهی و جناحی شد. گروههای سیاسی برای تخطئه گروه دیگر با محصولات آن دوره که مهمترینش سینماست، برخورد میکنند. در این میان به یک نکته دیگر هم از سر غفلت و کم آگاهی دامن زده شد.
عمده آثار به نمایش در آمده در فستیوالهای جهانی، فیلمهای انتقادی نسبت شرایط موجود است. اینگونه نیست که فقط فیلمهای ایرانی بازتابدهنده نقاط ضعف باشند و محصولات کشورهای دیگر پروپاگاندا. بررسی علمی و آماری تأییدکننده این واقعیت است که سینمای ایران نجبیبتر از بقیه آثار شرکتکننده در این جشنوارههاست. اما در منازعات آمار و تحقیق و بررسی علمی محلی از اعراب ندارد. میدان منازعه میدان تکهپرانیهای سیاسی و درگیریهای احزاب است.
در تمام سالها بخصوص در دوره حضورم در فارابی شاهد بودم که افتخارات سینمایی چه تأثیر مثبتی در سطح بینالملل دارد. دیپلماتها میگفتند که فلان فیلم سینمای ایران که اتفاقاً در داخل کشور انگ سیاهنمایی خورده نمایشش در کشور فرانسه باعث گشایش در مذاکرات شده و ما را در اهداف سیاسیمان یک قدم جلوتر برده است.
احساس کردم برگزاری چنین برنامهای در کنار جشنواره جهانی فیلم فجر میتواند فضایی ایجاد کند تا اهمیت موضوع روشن شود و راجع به آن فکر کنیم. این برنامه قرار بود در زمان جشنواره برگزار شود که با توجه به تعویق یکساله جشنواره و نبود جشنی برای پاسداشت روز ملی سینما، تصمیم بر آن شد که در این روز با تمام پروتکلهای بهداشتی برنامه را برگزار کنیم.
*در همین ابتدای کار و برگزاری اولین دوره این رویداد با چالش هم مواجه شدهاید. از جمله اینکه دو تشکل صنفی مستندسازان با صدور بیانیه از جای خالی افتخارآفرینهای بینالملل سینمای ایران در عرصه فیلم مستند، کوتاه و انیمیشن گلایه کردهاند.
من میپذیرم که باید به برخی مسائل هم توجه میشد ولی خب مجالش وجود نداشت. مستندسازان بیانیه دادهاند و لابد دوستان فعال در حوزه انیمیشن و فیلم کوتاه هم همین توقع را دارند. در بیانیهشان هم درکنار نقدشان از برخی لفاظیها و کلمات نابجا استفاده کردند که پاسخ من برای آنها بماند برای جای دیگر. اگر قرار بود در یک مراسم از تمام این آثار تقدیر شود برنامه از 8 شب تا دو نیمه شب طول میکشید. لابد برای آنها مهم نیست چون صرفاً به منافع صنفی خود فکر میکنند. مگر مستندسازان جشنواره و جشن مستقل ندارند.
«سینما حقیقت» و جشن مستندسازان باید همین کارکرد راهم داشته باشد اما گاهی زیادهخواهیها باعث میشود واقعبین نباشیم. بدانیم اظهارنظرهای غیرکارشناسانه برگزارکنندگان را دلسرد میکند. ممکن است مدیران را به این نتیجه برساند که سال آینده چنین مراسمی نداشته باشیم. فیلمسازی با ژست فرهنگیاش فکر میکند نباید به برنامه بیاید اما بلافاصله بعد از برنامه، تأکید میکنم بلافاصله بعد از برنامه درفاصله 200 متری محل برگزاری هدیه نقدی خودش را دریافت میکند. اینها مسائل دردآور درونی خودمان است که البته شاید با برگزاری متعدد بخشی از آن حل شود. نکته مهم اینکه بسیاری از این بدآموزیها حاصل سوءمدیریتها است. مدیریتهایی که با باج دادن یا جابهجایی برنامه به خاطر یک صنف و یک شخص مسیر برنامه را تغییر دادند، باعث این بدآموزی شدند.
*برخی معتقدند سینماگران بهترین سفیران ایران هستند. نمونه اخیرش جشنواره ونیز است که شهرام مکری و مجید مجیدی از تریبون این جشنواره برای منافع ملی و مردم ایران و تحریمها استفاده کردند. صحبتهایی که در نشستهای خبری مطرح میشود فقط بازتاب رسانهای دارد یا میتواند کارکرد حتی سیاسی هم داشته باشد.
کارکردهای متنوع و متفاوتی دارد. برخی اوقات میتواند کارکرد سیاسی گسترده هم داشته باشد. دوربین خبرنگارهای چندین کشور به طور همزمان تریبون اکادمی اسکار و جشنواره برلین و کن و... را پوشش میدهد. این رویدادها برای مردم جهان، سیاستمداران و اهالی فرهنگ بخصوص آنهایی که در حوزه خودشان تأثیرگذارند مهم است. کشوری که آثار سینماییاش به بخش اصلی جشنواره راه پیدا کرده از نظر آنها کشور قوام یافتهای به نظر میرسد. این موفقیت را فقط پای تلاشهای فردی یک فیلمساز نمیگذارند باورشان این است که او لابد نماینده یک کشور توسعه یافته است که چنین تولیدی داشته. یک سیاستمدار ممکن است از تریبون خودش نکتهای درباره تحریمها بگوید اما اظهارات او در لایههای اهداف سیاسی و بگومگو و گفتمان محدوده سیاست قرار میگیرد. اما درباره هنرمندان اینطور نیست. در تازهترین مورد صحبتهای مجید مجیدی و پیش از آن فرهادی و کیارستمی و خیلیهای دیگر کارکردش دهها برابر تریبونهایی است که سیاستمدارهای ما از آن استفاده کردهاند. این کوچک شمردن تریبون سیاستمداران نیست در واقع اهمیت حوزه فرهنگ است که باید جدیتر گرفته شود.
*تعویق یکساله جشنواره جهانی فیلم فجر برای آنهایی که عموماً با هزینه جشنواره همه چیز را میسنجند ممکن است این سؤال را ایجاد کند که مگر غیبت یک ساله جشنواره چه تبعاتی داشت که اصرار بر برگزاری این جشنواره داشته باشیم. آیا این غیبت یک ساله میتواند ملاک سنجش تبعات حذف جشنواره باشد؟
در حوزه فرهنگ و هنر اندازهگیری بود و نبود یک رویداد خیلی سخت است. ممکن است برخی فکر کنند اصلاً با نبود جشنواره فیلم فجر یا بالاتر از آن تولید نشدن آثار سینمایی یا حتی تلویزیونی چه اتفاقی میافتد. ما که زندهایم و زندگیمان روی روال است. این نگاه نسبت به هر پدیده فرهنگی خیلی بدوی است. در حالی که تأثیرگذاری فرهنگ بطئی است. یک فیلم ممکن است سالها بر رفتار آدمها تأثیر بگذارد. مدل مو و پوشش یا تکهکلام فیلمی که 60 سال پیش ساخته شده هنوز کارکرد دارد و جزو ذات زندگیمان شده است. تولید، پخش و جشنوارهها اکوسیستمی میسازند که هر کدامشان به رشد دیگری کمک میکند. پیامد حذف هرکدامشان نه بلافاصله بلکه در میان مدت مشخص خواهد شد.
*یعنی برگزاری این چند دوره مستقل جشنواره آنقدر در دیپلماسی فرهنگی تأثیرگذار بوده که اگر روزی حذف شود منتظر تأثیرات آن در سالهای آینده باشیم.
از بدترین حالت مثال میزنم. فرض کنید دو کشور در حال مخاصمه هستند. در یکی از کشورها رویداد بینالمللی با حضور میهمانانی از قارههای مختلف برگزار میشود و کشور دیگر فاقد هر رویداد بینالمللی است. نام و سرنوشت کدام کشور برای چهرههای فرهنگی تأثیرگذار دیگر کشورها، آشناتر و مهمتر است.
سابقه حضور میهمانان فرهنگی در کشورمان نشان داده که هر کدامشان به کشورشان که برگشتهاند بازتاب دهنده نکات مثبت فرهنگ ما بودهاند. در دوره مدیریت من در خانه سینما، زمانی که اعضای آکادمی اسکار به ایران آمدند، خانم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه مخالفتش را نسبت به حضور این اعضا در ایران اعلام کرد. اگر چه بلافاصله وزارتخارجه این کشور در پیامی عنوان کرد که این نظر شخصی وزیر است و ربطی به کل وزارتخانه ندارد.
از سوی دیگر در کشور خودمان هم مخالفان سرسختی از جمله آقای شمقدری داشتیم. رئیس آکادمی اسکار که به نوعی هموزن وزیر فرهنگ است در دو سه نوبت در ارتباط تلفنی بامقامات کشورش از شرایط حضورشان در ایران تعریف کرد.
وارن بیتی همسر خانم آنت بنینگ با او تماس گرفته بود و گفته بود که شنیدهام شما در هتل در محاصره هستید و قرار است زندانی شوید. ایشان در پاسخ گفتند که ما در راه بازار هستیم و بعد هم نمایش فیلم داریم. میخواهم بگویم آنجا جو خبری دیگری وجود داشت و خبرهایی که از اینجا مصادره میشد کاملاً متفاوت بود. اعضای این آکادمی در یک فضای آرام و حرفهای از مکانهای فرهنگی سینمایی بازدید کردند، فیلم دیدند با سینماگرها دیدار داشتند و بعد هم به کشورشان برگشتند. در تمام مصاحبههایشان جز نکات مثبت از ایران سخنی نگفتند. بازتاب صحبتهای اعضای آکادمی اسکار که به ایران آمدند مهم است و در خاطرهها میماند یا صحبتهای سیاستمدارانی که حرفهایشان به داد و ستدهای سیاسی بند میشود.
*همزمانی جشنواره جهانی فیلم فجر با انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده ممکن است تغییری در زمان برگزاری جشنواره ایجاد کند.
در کشور ما که برگزاری یک رویداد فرهنگی کار سادهای نیست این همزمانی سختیهای زیادی خواهد داشت اما یک پیام شاخص هم میتواند داشته باشد آنقدر توسعهیافته هستیم که انتخابات ریاست جمهوری روی مهمترین رویداد بینالمللی سینماییمان تأثیر نگذارد.
*پیشبینی میکنید که به لحاظ حمایتی زیر سایه انتخابات قرار نگیرید؟
ما سالهاست با امید کار و زندگی میکنیم. اگر چه دولتها وقتی به روزهای پایانی میرسند در برخی بخشها انگیزههایشان کمتر میشود اما میدانند که بعدها قضاوت میشوند که آیا نزدیک ایستگاه آخر ترمز دستی کشیدهاند یا نه؟! حالا که قضاوت میشوند باید به این مسائل توجه کنند.
منبع: روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید