حسن رضایی باغبیدی، استاد دانشگاه اوساکا ژاپن:
امیدی به حفظ زبانها و گویشهای محلی ایرانی نیست
حسن رضایی باغبیدی، استاد دانشگاه اوساکا ژاپن گفت: مرگ زبانها و گویشهای محلی را میتوان به انقراض گونههای کمیاب جانوری و گیاهی تشبیه کرد که از تنوع و زیبایی طبیعت خواهد کاست. باید به این باور برسیم که حفظ و تقویت زبانها و گویشهای محلی در نهایت به تقویت زبان رسمی و وحدت ملی خواهد انجامید.
اعتمادآنلاین| سالهاست که در حوزه فرهنگ و زبانهای باستانی فعالیت میکند. سالها مدیر بخش زبانشناسی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بود و حالا هم، افزون بر آنکه عضو شورای عالی علمی این نهاد فرهنگی است، استاد دانشگاه اوساکا ژاپن است و در مدرسه عالی زبان و فرهنگِ این دانشگاه حضور دارد.
او به پرسشهای مکتوب ما درباره اهمیت مجموعه پنججلدی «جغرافیای جامع ایران» و همچنین مقالهاش با عنوان «زبانها و گویشهای ایران» در این مجموعه پاسخ گفت.
*تألیف و تدوین مجموعه «جغرافیای جامع ایران» واجد چه اهمیتهایی است؟
پیش از هر چیز چاپ و انتشار «جغرافیای جامع ایران» را به جامعه علمی کشور تبریک میگویم و وظیفه خود میدانم که از ریاست محترم مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، جناب آقای موسویبجنوردی، و ویراستار دانشمند این مجموعه، جناب آقای دکتر سعیدی، برای چاپ و انتشار این اثر گرانسنگ سپاسگزاری کنم. در واقع، «جغرافیای جامع ایران» و «تاریخ جامع ایران»، که قبلا منتشر شده بود، دو مجموعه بسیار گرانبها هستند که اطلاعاتی ژرف و وسیع درباره همه جنبههای مربوط به تاریخ و جغرافیای ایران از قدیمترین ایام تا به امروز در اختیار خوانندگان میگذارند.
هرکس که بخواهد اطلاعات تاریخی یا جغرافیایی موثق و معتبری درباره ایران فرهنگی یا ایران کنونی به دست آورد، مثلاً درباره سرزمین، تاریخ، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اوضاع اجتماعی و بسیاری مباحث دیگر، ناگزیر باید به این دو منبع مهم مراجعه کند.
*این کتاب برای شما که استاد فرهنگ و زبانهای باستانی هستید، از چه زوایایی میتواند محل توجه باشد؟
در پاسخ به این پرسش باید عرض کنم که فرهنگ ایرانِ امروز و زبانها و گویشهایی که اصطلاحاً «ایرانی» خوانده میشوند و در شهرها و روستاهای ایران پراکندهاند و فهرست بلندبالایی از آنها میتوان به دست داد (مثلاً ابوزیدآبادی، ابیانهای، افتری، بلوچی، تاتی، تالشی، خوانساری، خوری، دوانی، سمنانی، سیوندی، کردی، گورانی، گیلکی، لارستانی، لری، لکی، مازندرانی، نایینی، وفسی، و... و... و...)، همه و همه ریشه در فرهنگ ایران باستان و زبانهای باستانی ایران دارند؛ البته در تعامل با فرهنگها و زبانهای مجاور تحولاتی در آنها پدید آمده است. به عبارت دیگر، هنوز ردّپای فرهنگ ایران باستان و زبانهای باستانی ایران را نهتنها میتوان در جایجای ایران کنونی، بلکه در بسیاری از کشورهای همسایه ایران یافت. بسیاری از مباحث مطرح شده در «جغرافیای جامع ایران» مباحث فرهنگی و اجتماعی است که یقیناً برای متخصصان فرهنگ و زبانهای باستانی هم سودمند خواهد بود.
*گستره جغرافیایی زبانهای ایرانی از چه وجوهی قابل بررسی است؟
خیلی خوشحالم که به این موضوع بسیار مهم اشاره فرمودید. معمولاً به ذکر این نکته بسنده میشود که زبان فارسی زبان رسمی ایران و افغانستان و تاجیکستان است. یا گاه به این نکته نیز اشاره میشود که در گذشته زبان فارسی صدها سال زبان اداری هند بوده است. اما علاوه بر اینها باید بدانیم که هنوز دهها زبان دیگر در افغانستان و تاجیکستان رواج دارد که از خانواده زبانهای ایرانی هستند. مثلاً زبان پشتو هم یکی از زبانهای ایرانی و درواقع خواهر زبان فارسی است.
بسیاری از زبانهای ایرانی رایج در افغانستان و تاجیکستان در ایران کنونی رواج ندارد و بررسی آنها برای علم زبانشناسی ایرانی بسیار مهم است، مثلاً زبانهایی چون شُغنی، روشانی، وخی و یغنابی. نکته مهمتر این است که گستره رواج زبانهای ایرانی محدود به ایران و افغانستان و تاجیکستان و هند نبوده و نیست. مثلاً زبانی ایرانی به نام سریکلی هنوز در شمال غرب چین، در همسایگی تاجیکستان، رواج دارد. در غرب ایران هم، پهنه زبان کردی تا عراق و سوریه و ترکیه امتداد دارد. هنوز در قفقاز زبانی ایرانی به نام آسی رواج دارد و حتی در حاشیه جنوبی خلیجفارس هم، در درون قلمرو زبان عربی، زبانی ایرانی به نام کمزاری هنوز زنده است. این گستره وسیع، از شمال غرب چین در شرق تا همسایگی اروپا در غرب، و از قفقاز در شمال تا سرزمینهای جنوب خلیج فارس در واقع حوزه نفوذ فرهنگ ایرانی و گستره رواج زبانهای ایرانی بوده است.
*گویشهای ایرانی در پهنه ایران آیا همگی دارای یک ریشه هستند؟ و اگر چنین نیست، وجوه مشترکشان چیست؟
وقتی سخن از زبانها یا گویشهای ایرانی به میان میآوریم یا مثلاً وقتی میگوییم که زبان الف و زبان ب و زبان ج به خانواده زبانهای ایرانی تعلق دارند، بدان معنی است که اصل و منشأ آنها یکی بوده است. به عبارت دیگر، وقتی میگوییم فارسی و پشتو و کردی و بلوچی زبانهای ایرانی هستند، بدان معنی است که همه آنها ریشه در یک زبان واحد دارند که در گذشتههای بسیار دور صحبت میشده و اکنون از میان رفته است. در علم زبانشناسی چنین زبانهایی را «زبانهای خواهر» مینامیم، زیرا مادر آنها یکی بوده است. البته طبیعی است که هر یک از این زبانها در طول تاریخ خود مسیرهای متفاوتی را پیمودهاند و تفاوتهایی با یکدیگر یافتهاند. نکته مهم دیگر این است که نباید اصطلاح زبانهای ایرانی را با زبانهای رایج در ایران یکی بدانیم. هر زبانی که در ایران رایج است لزوماً از خانواده زبانهای ایرانی نیست، مثلاً زبانهایی چون تُرکی و عربی و ارمنی و گرجی هم در ایران رواج دارند، اما از منظر زبانشناسی این زبانها به خانوادههای زبانی دیگری تعلق دارند.
*آیا زبان و گویشی وجود دارد که از میان رفته باشد؟
بله، البته. زبانها مثل موجودات زنده به دنیا میآیند، متحول میشوند و میمیرند. مثلاً زبان اوستایی که حدود سههزارواندی سال پیش تکلم میشده و زرتشت، پیامبر ایران باستان، در سرودهای دینیاش از آن زبان استفاده کرده، زبانی مُرده است و قرنها از مرگ آن میگذرد. اما فارسی باستان که زبان مادری شاهان هخامنشی بود پس از حمله اسکندر مقدونی و فروپاشی سلسله هخامنشی متحول شد و در دوره ساسانی به صورت فارسی میانه درآمد.
زبان فارسی میانه هم پس از سقوط سلسله ساسانی و ورود اسلام به ایران به صورت فارسی نو درآمد و همچنان به حیات خود ادامه میدهد. شهرهایی مثل شیراز و اصفهان در قدیم گویش مخصوص خود را داشتند که کاملاً با فارسی تفاوت داشت، اما این گویشها به فراموشی سپرده شده و لهجههای فارسی جای آنها را گرفته است. طبری و گرگانی هم از گویشهای مُرده ایرانی هستند، اما خوشبختانه آثار مکتوبی از آنها بر جای مانده است. امروزه یکی از مهمترین دغدغههای زبانشناسان مرگ زبانها و گویشهای محلی در نتیجه تأثیر رسانهها و گسترش زبانهای رسمی است.
*به اعتقاد شما، در برنامهریزی کلانِ جغرافیایی ایران، چگونه میتوان گویشها را از بلیات حفظ کرد؟
با کمال تأسف باید عرض کنم تا زمانی که زبانها و گویشهای محلی را تهدیدی برای زبان رسمی و وحدت ملی به شمار آوریم، امیدی به حفظ این زبانها و گویشهای ارزشمند نیست. مرگ زبانها و گویشهای محلی را میتوان به انقراض گونههای کمیاب جانوری و گیاهی تشبیه کرد که از تنوع و زیبایی طبیعت خواهد کاست. باید به این باور برسیم که حفظ و تقویت زبانها و گویشهای محلی در نهایت به تقویت زبان رسمی و وحدت ملی خواهد انجامید.
درخواست من از دانشجویان رشته زبانشناسی و سایر علاقهمندان این است که تا حد امکان به گردآوری و ثبت گویشها بپردازند تا دستکم پس از مرگ آنها اطلاعات مربوط به آنها برای پژوهشگران آینده محفوظ باشد.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید