کد خبر: 437986
|
۱۳۹۹/۰۷/۱۹ ۱۱:۰۴:۰۴
| |

جین لویسون ایران‌پژوه بریتانیایی در یادداشتی نوشت:

محمدرضا شجریان پیش از هر چیز «انسانی والا» بود

جین لویسون ایران‌پژوه بریتانیایی در یادداشتی نوشت: مرگ استاد محمدرضا شجریان یک خلا غیرقابل پُرشدن برای هنر ایران است. استاد شجریان پیش از هر چیز «انسانی والا» بود.

محمدرضا شجریان پیش از هر چیز «انسانی والا» بود
کد خبر: 437986
|
۱۳۹۹/۰۷/۱۹ ۱۱:۰۴:۰۴

اعتمادآنلاین| جین لویسون ایران‌پژوه بریتانیایی در یادداشتی نوشت: مرگ استاد محمدرضا شجریان یک خلا غیرقابل پُرشدن برای هنر ایران است. استاد شجریان پیش از هر چیز «انسانی والا» بود. او علاوه بر خوانندگی که در آن استاد و یگانه بود، همیشه با همه با مهربانی برخورد می‌کرد و از جوانانی که قصد داشتند به حوزه هنر وارد شوند حمایت می‌کرد و دستشان را می‌گرفت. او همچنین بخششی از لحاظ هنری داشت. به بیانی دیگر، او از لحاظ شعرشناسی شناخت بسیار عمیق و فوق‌العاده‌ای داشت که این چیزی است که کمتر هنرمندان به آن توجه می‌کنند. ممکن است شعری از عطار یا مولانا یا نظامی یا... باشد، انتخاب او، مناسبت وقت و زمان و حال بود. انتخاب شعرش فوق‌العاده بود.استاد شجریان خیلی حالت افتادگی داشت. وقتی به حوزه هنر گام گذاشت، از یادگیری نزد بزرگان زمان خود هیچ دریغ نکرد. از پدرش که به او قرآن‌خواندن را یاد داد تا دیگران. او هر چیزی که خواست یاد بگیرد یاد گرفت و تمام اینها او را به سبک منحصر‌به‌فردش در موسیقی ایران رساند.

او همواره از تمام بزرگان و پیشکسوت‌ها به احترام یاد می‌کرد و همیشه اذعان می‌کرد که از آنها یاد گرفته است. امری که این روزها در برخی هنرمندان کمرنگ شده است. ولی استاد شجریان همیشه از لحاظ انسانی و از لحاظ هنری منحصربه‌فرد بود. من و همسرم لئونارد لویسون، بارها با او در لندن یا ایران دیدار داشتیم و از آواز او واقعا لذت می‌بردیم و یاد می‌گرفتیم. همسر من توجه خاصی به آواز ایرانی داشت و حدود دوازده سال تعلیم آواز دیده بود و به هنر استاد شجریان ارادت داشت.

ایشان همیشه به من و همسرم محبت داشتند و ما را مورد تشویق قرار می‌دادند؛ چه در موسیقی ایرانی، چه در ادبیات فارسی. آخرین باری که ایشان را در ایران دیدیم، در سال 2011 در تهران بود که برای «برنامه گل‌ها» مرا خیلی تشویق کردند.اما اگر بخواهم از نگاه غربی‌ها به هنر استاد شجریان نگاه کنم، می‌توانم به یکی از برجسته‌ترین شاعران معاصر اشاره کنم: رابرت بلای. فکر کنم اولین کنسرت شجریان بعد از انقلاب در خارج از ایران بود که من و همسرم، رابرت بلای را به کنسرت شجریان بردیم. او که تا حالا با موسیقی ایرانی و شعر فارسی آشنایی چندانی نداشت از صدای استاد مات و مبهوت شده بود. و اینقدر آواز شجریان روی او تاثیر گذاشت، مخصوصا تحریرهای استاد را که در هیچ موسیقی دیگری نشنیده بود، که فردای آن روز به ما گفت دوست دارد بیشتر این نوع موسیقی را بشنود و آواز یاد بگیرد و ما هم او را بردیم به یک نوارفروشی، و او یک عالمه کاست خواننده‌های مختلف را خرید. بعدها همین تجربه کنسرت شجریان روی نوشته‌ها و شعرها و تفکرش تاثیر گذاشت؛ تاجایی‌که ارتباط اوزان فارسی و ابیات شعر با موسیقی موجب شد که او سبک جدیدی در شعرنویسی انگلیسی به وجود آورد که شبیه به غزل فارسی بود. وقتی بار اول شعرهایی را که گفته بود برای من خواند، فکر کردم که اینها ترجمه شعرهای فارسی است، اما نه، یک سبک غزل در انگلیسی به وجود آورد و دو کتاب شعر در این سبک چاپ کرد.یک‌بار دیگر، خواهرم و دوتا از دوستانش را به کنسرت استاد شجریان بردیم. آنها هم حیرت‌زده شده بودند و کاری که ایشان با تار صوتی‌اش می‌کرد واقعا برایشان جالب بود. حتی تنبک‌نوازی گروه موسیقی و دیگر سازها برایشان جالب بود.امروز که استاد شجریان در میان ما نیست، جای خالی‌اش را بیشتر از همیشه احساس می‌کنیم که مرگ او یک خلاِ غیرقابل پُرشدن برای هنر ایران است.

نام و صدای او تا ابد می‌ماند...

منبع: روزنامه آرمان ملی

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها