کد خبر: 440352
|
۱۳۹۹/۰۷/۳۰ ۱۳:۱۲:۰۰
| |

فرزند حاج قربان سلیمانی:

مراقب باشیم موسیقی مقامی به مطربی تبدیل نشود

علیرضا سلیمانی می‌گوید: بزرگداشت و مدرک هنری به چه درد می‌خورد؟! این مدارک برای ما نان و آب نمی‌شود. از من گذشته اما من به فکر جوانانی هستم که با هزار سختی موسیقی را یاد گرفته‌اند. کمترین اتفاق این است که برای آن‌ها شغل ایجاد کنیم.

مراقب باشیم موسیقی مقامی به مطربی تبدیل نشود
کد خبر: 440352
|
۱۳۹۹/۰۷/۳۰ ۱۳:۱۲:۰۰

اعتمادآنلاین| موسیقی مقامی و فولکوریک هر منطقه از ایران بخشی از هویت و گذشته اقدام مختلفی هستند که اگرچه بخش زیادی از آنها تحریف شده یا از میان رفته، اما بخش‌های باقی‌مانده از طریق آموزش سینه به سینه به امروز رسیده است. اما این نسل که عموما در استان‌ها و شهرستان‌ها و روستاهای دورافتاده ساکن هستند دل‌چرکین از بی‌توجهی مسئولان، گوشه‌ی انزوا برگزیده و به اجراهای گاه و بی‌گاه خود دل‌خوش هستند.

علیرضا سلیمانی، فرزند زنده‌یاد حاج قربان سلیمانی (مقام‌دان و مقام‌خوان منطقه شمال خراسان- شهر قوچان، روستای علی‌آباد) یکی از بخشی‌ها و دوتانوازان پیشکسوت منطقه است. او سال‌ها پیش با همراهی پدرش در آلبوم «شب، سکوت، کویر» با صدای استاد محمدرضا شجریان دوتار نواخته است.

سلیمانی که در دوران حیات حاج قربان، با همراهی او چند کنسرت خارج از کشور برگزار کرده، سال 1397 از سوی وزارت ارشاد نشان درجه یک هنری (معادل دکترا) دریافت کرده است. سلیمانی درباره وضعیت بخشی‌های منطقه خراسان در دوران کرونا گفت: موسیقی عمر دراز و صبر ایوب می‌خواهد.

با دست خالی نمی‌توان فعالیت کرد و هنرمندان موسیقی نواحی اگر مورد حمایت ارشاد نباشند، نمی‌توانند ادامه دهند. واقعا بدون حمایت‌های مالی از سوی نهادهای فرهنگی، فعالیت فعالان موسیقی نواحی مختلف به جایی نمی‌رسد و زحماتشان بی‌نتیجه خواهد بود؛ زیرا اغلب آن‌ها غم نان و دغدغه کسب درآمد دارند. بدتر اینکه خیلی از جوانان مناطق مختلف که در خراسان نیز تعدادشان کم نیست، تحصیلکرده هستند و بابت کاری که می‌کنند و هنری که دارند، درس خوانده‌اند اما حالا شغلی ندارند و دستشان خالی است.

*حال که کل کشور گرفتار کروناست‌، شما و دیگر بخشی‌های منطقه شمال خراسان چه می‌کنید؟

شما بهتر از من می‌دانید که بیماری کرونا همه کارها و فعالیت‌ها را تعطیل کرده است. البته فعالان و هنرمندان موسیقی مناطق مختلف پیش از کرونا هم اوضاع خوبی نداشتند، اما کرونا میهمان ناخوانده و بیگانه‌ای بود که از راه رسید، یقه مردم را گرفت، همه فعالیت‌ها و اجتماعات را تعطیل کرد و وضعیت بدی برایمان رقم زد. واقعا نمی‌دانم از کدام مشکلات بگویم زیرا هنر تعطیل است و هنرمندان هم خانه‌نشین. همگی به ناچار کارشان را تعطیل کرده‌اند و شرایط بسیار بد و بغرنجی دارند.

موسیقی بخشی از زندگی است و خوراک روح است اما شغل نیست به این دلیل که باعث کسب درآمد نمی‌شود


*این مشکل برای کسانی که شغل دوم ندارند، خیلی حادتر است. مسئولان اداره ارشاد خراسان شمالی و شهر قوچان از شما سراغی گرفته‌اند؟

آسمان سراسر یک رنگ است و باید بگویم هیچ حمایتی وجود ندارد. چه الان و چه قبلا کسی از ما سراغی نگرفته و واقعا جای تاسف است که هیچ حمایتی از هنرمندان موسیقی نواحی وجود ندارد. اینکه می‌گویید برخی از هنرمندان موسیقی نواحی شغلشان موسیقی است، درست است.

من از موسیقی و موسیقی‌دان‌ها حمایت می‌کنم، اما به نظرم یک هنرمند نباید درآمدش را فقط از راه موسیقی کسب کند و نانش را از این راه درآورد. موسیقی بخشی از زندگی است و خوراک روح است اما شغل نیست به این دلیل که باعث کسب درآمد نمی‌شود. بسیاری از افراد خودشان را از در و دیوار موسیقی آویزان کرده‌اند، نتیجه‌ی این کار چیست. پس هنرمند باید شغل خودش را داشته باشد و در کنار آن به موسیقی بپردازد.

*شغل شما چیست، می‌دانیم که همواره شاگرد داشته‌اید؟‌

کار من کشاورزی است اما بله موسیقی هم یاد می‌دهم. کلاس‌های من اینگونه نیست که افراد را ثبت‌نام کنم و مانند دیگران از علاقمندان پول و شهریه بگیرم. در خانه من به روی همه باز است و هرکس بیاید به او خدمت می‌کنم. نان و چای‌اش را نیز می‌دهم و کمکش می‌کنم بی‌آنکه ریالی از او دریافت کنم.

در خانه‌ام به روی همه باز است و هرکس بیاید به او خدمت می‌کنم. نان و چای‌اش را نیز می‌دهم و کمکش می‌کنم و آموزشش می‌دهم، بی‌آنکه ریالی از او دریافت کنم


*در دوران کرونا هم کلاس‌ها برگزار می‌شود؟

نه؛ در چند ماه گذشته که بلای کرونا دامنگیرمان شده، کلاسی برگزار نکرده‌ام و از دور هم نمی‌توان به آموزش و یادگیری موسیقی پرداخت. هرکس از در حیاط منزلم وارد شود می‌گویم باباجان فعلا معذورم. واقعا کار دیگری نمی‌توان کرد و چاره‌ای جز این نیست. نه فقط من باقی دوستان نیز با این مشکلات مواجهند.

*به عنوان هنرمندی که عمرش را صرف موسیقی منطقه‌اش کرده، بگویید برای حل این مشکلات چه باید کرد؟

موسیقی عمر دراز و صبر ایوب می‌خواهد. با دست خالی نمی‌توان فعالیت کرد و هنرمندان موسیقی نواحی اگر مورد حمایت ارشاد نباشند، نمی‌توانند ادامه دهند. واقعا بدون حمایت‌های مالی از سوی نهادهای فرهنگی، فعالیت فعالان موسیقی نواحی مختلف به جایی نمی‌رسد و زحماتشان بی‌نتیجه خواهد بود؛ زیرا اغلب آن‌ها غم نان و دغدغه کسب درآمد دارند. بدتر اینکه خیلی از جوانان مناطق مختلف که در خراسان نیز تعدادشان کم نیست، تحصیلکرده هستند و بابت کاری که می‌کنند و هنری که دارند، درس خوانده‌اند اما حالا شغلی ندارند و دستشان خالی است و نمی‌دانند چه کنند.

خدا گواه است برای برخی از افرادی که به خانه‌ام می‌آیند، دلم می‌سوزد، بس که جوان و مستعد هستند و کاری جز موسیقی بلد نیستند. موسیقی هم که نان ندارد. بدبختی بزرگتر ما بیماری کرونا است که چون بلا بر سر ما نازل شده و همچنان وجود دارد و آن مقدار فعالیت‌های معدود را نیز مختل کرده است.

به نظرم مسئولان باید در چنین شرایطی که پایانش مشخص نیست، فکری به حال اهالی موسیقی بکنند. از طرفی تورم اقتصادی و گرانی‌ها مشکل دیگری است آنهم در شرایطی که برخی از مردم و هنرمندان شغل ندارند یا به دلیل بد بودن شرایط نمی‌توانند کار کنند. مسئولان می‌گویند برای حل مشکل کرونا در خانه بمانید، اما نمی‌گویند برای امرار معاش و گذران زندگی چه باید بکنیم. من مردی 75 ساله‌ام و اگر کار نکنم زندگی خودم و خانواده‌ام نمی‌گذرد. اگر بخواهم کار کنم نیز کاری از دستم برنمی‌آید به این دلیل که دستمزد کارگر روزی 150 هزار تومان است. باور کنید درآمدم به اندازه‌ای نیست که حقوق کارگر را بپردازم.

شما و همکارانتان که در مرکز هستید و با مسئولان و وزیر ارشاد در تماس و ارتباطید، این لطف را بکنید و پیام بچه‌های نواحی را به گوش آن‌ها برسانید. همه جوانان هنرمند منطقه ما دست خالی هستند. از ما که گذشته اما آن‌ها جوانی‌شان را صرف موسیقی می‌کنند و این گذر عمر شوخی‌بردار نیست. جوان‌ها زمانی که سن شصت سال را بگذرانند، متوجه خواهند شد که جریان چیست اما عمر رفته بازنمی‌گردد. جوانی موهبتی الهی است و جوانان ما از آن لذت نبرده‌اند زیرا مشکلات زیادی دارند.

فقط جوانان مورد کم بی‌توجهی نیستند، پیشکسوتان هم گلایه دارند. درعوض ارشاد سعی می‌کند با بزرگداشت‌ها بخشی از مشکلات آنها را مرتفع کند.

بزرگداشت و مدرک هنری به چه درد می‌خورد؟! این مدارک برای ما نان و آب نمی‌شود. من برای خودم نمی‌گویم و از من گذشته، بلکه به فکر نوجوانان و جوانانی هستم که با هزار سختی موسیقی را یاد گرفته‌اند. کمترین اتفاق این است که برای آن‌ها شغل ایجاد کنیم. بچه‌هایی که به‌جای کار هنری دنبال کارگری می‌روند توانی برای کار هنری ندارند.

در این میان متاسفانه اغلب اساتید هم ترک موسیقی کرده‌اند و فعالیتی ندارند که این هم به وضعیت معیشتی آن‌ها ارتباط دارد. کسب معاش زندگی از همه چیز سخت‌تر است و نداشتن معیشت از هر چیزی بدتر. حضرت امیرالمونین(ع) در اینباره می‌فرماید: زمانی که فقر و گرسنگی از دری وارد شد، ایمان از در دیگر می‌رود. من به شما می‌گویم اگر پیگیر موسیقی مقامی نباشیم و برای بهبود وضعیت آن تلاش نکنیم پنج سال دیگر به مطربی تبدیل خواهد شد.

از ویژگی‌های حاج قربان و هم‌نسلان ایشان بگویید. اینگونه به نظر می‌رسد که آن بزرگان در تاریخ موسیقی این سرزمین تکرار ناپذیرند.

واقعیت این است که این افراد از نسل بخصوصی بودند. گویا آن شیری که آن‌ها خورند و آن نانی که خورند و آن هوایی که استشمام می‌کردند، دیگر وجود ندارد. افرادی چون حاج قربان و آقای شجریان توسط موسیقی با خدا صحبت می‌کردند. می‌توانم در اینباره مثال بزنم. حدود ده، دوازده سال قبل، (پس از فوت حاج قربان) دو خانم که مادر و دختر بودند به روستای علی‌آباد آمدند و مدتی میهمان ما شدند. این ماجرا گذشت و آن‌ها رفتند تا اینکه امسال، روز عید، اول صبح حدود ساعت هشت بود که خانمی تماس گرفت. آن خانم همان دختر بود که ده سال قبل با مادرش میهمان ما بودند. او سلام و احوالپرسی که کرد متوجه شدم گریه می‌کند. دلیل ناراحتی ایشان را پرسیدم و گفتم چه اتفاقی افتاده که اینقدر پریشان هستید. او گفت مادرم مریض است و وضعیت بدی دارد و دکترها جوابش کرده‌اند، اما با آن حال بد به من گفته با علیرضا سلیمانی تماس بگیر و بگو برایم شمعی بر مزار حاج قربان روشن کند. عصر همان روز شمعی برداشتم و به مقبره حاج قربان رفتم. اتفاقا باران هم می‌بارید. گفتم حاجی من نمی‌دانم الان در چه حالی؟ اما سفارشی دارم و با گریه ماجرا را گفتم. به والله قسم دختر آن خانم روز دوم تماس گرفت و پرسید آیا بر مزار حاج قربان شمع روشن کردی؟ گفتم بله. گفت: حال مادرم خوب شد! این اتفاقات خیلی گفتنی نیست. آن هنرمندان گذشته نفس مردم بودند. هنرمندان ما باید احترام داشته باشند. گفتنی‌هایی از این دست بسیار است اما مجال نیست.

بزرگداشت و مدرک هنری به چه درد می‌خورد؟! این مدارک برای ما نان و آب نمی‌شود


*اگر موضوعی ناگفته مانده، درباره‌اش توضیح دهید.

انشالله خداوند عاقبت همه ما را به خیر کند و بزرگان گذشته ما را بیامرزد. به مسئولان نیز خیر دهد و امیدوارم برای موسیقی و جوانان ما کاری کنند، بلکه سرانجامی یابند و دستشان جایی بند شود و شرمنده خانواده و این روزگار نباشند. آن‌ها زحمت کشیده‌اند و زن و بچه و پدر و مادر دارند. پدر و مادرها با سختی بسیار فرزندانشان را تا به اینجا رسانده‌اند و حال روا نیست همان بچه‌ها شرمنده والدینشان باشند. زمانی نان خشک و نان جو داشتیم اما حالمان خوب بود و سرحال و دلخوش بودیم. الان همه چیز داریم اما از فردا می‌هراسیم و ترس به دلمان افتاده است. همه همینطور هستند. اگر هم همه چیز داشته باشند و بی‌نیاز باشند، باز هم از فردا می‌ترسند و نگرانند. موسیقی مقامی ما متعلق به امروز نیست، اقوامی آمده و رفته‌اند تا موسیقی مقامی شکل گرفته و به دست ما رسیده است. موسیقی مقامی هویت ماست. من نمی‌توانم بگویم موسیقی ترکمن و بوشهری یا آذری، به این دلیل که این موسیقی‌ها یک باغ گل هستند و نباید بگذاریم پژمرده شوند. خانه من نیز مال مردم است و قدم همه میهانان به روی چشم ماست.

منبع: ایلنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها