کد خبر: 441480
|
۱۳۹۹/۰۸/۰۶ ۱۴:۱۶:۳۹
| |

پویا نیک‌پور، آهنگساز و رهبر ارکستر مطرح کرد:

ریاضت از موسیقی حذف شده/ در دنیای امروز آثار زودگذر و میرا طرفداران زیادی دارد

پویا نیک‌پور می‌گوید: اداره کردن ارکسترهای بزرگ از سوی تهیه‌کننده کار دشواری است و بودجه بیشتری می‌طلبد در این بین تهیه‌کنندگان جوانی که صرفا به سودشان فکر می‌کنند، قدرت، شهامت و سواد لازم برای ورود به این عرصه را ندارند.

ریاضت از موسیقی حذف شده/ در دنیای امروز آثار زودگذر و میرا طرفداران زیادی دارد
کد خبر: 441480
|
۱۳۹۹/۰۸/۰۶ ۱۴:۱۶:۳۹

اعتمادآنلاین| یکی از اتفاقاتی که طی این سال‌ها بیش از پیش شاهدش بوده‌ایم، عدم استفاده از ارکسترهای بزرگ در موسیقی پاپ است.

در موسیقی مبتنی بر خواننده و ابزار دیجیتال امروز، حضور نوازندگان به یکی از اتفاقات ثانویه بدل شده و همین موضوع منجر به بیکاری نوازندگانی شده که سال‌ها برای یادگیری موسیقی و ساز مورد نظرشان تلاش کرده‌اند.

در این میان رهبری ارکسترهای پاپ نیز معنا و مفهوم خود را از دست داده، زیرا ارکستری وجود ندارد. اگر کنسرت‌های گاه به گاه پاپ کلاسیک و ارکسترال را نادیده بگیریم، بیراه نیست اگر بگوییم سال‌هاست خواننده‌ای با ارکستری بزرگ روی صحنه نرفته است.

پویا نیک‌پور (نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر) یکی از فعالانی است که در دو زمینه موسیقی بی‌کلام و رهبری ارکسترهای پاپ فعالیت بسیار داشته است. او که طی سال‌های فعالیتش با خوانندگان مطرح پاپ همکاری کرده، چند سال پیش کنسرتی بی‌کلام را به صحنه برد که با استقبال مخاطبان مواجه شد. او در گفتگوی پیش‌رو به تحلیل وضعیت موسیقی بی‌کلام در کشور پرداخت و از اهمیت وجود موسیقی ارکسترال گفت و آن را با موسیقی امروزی که مبتنی بر مقوله دیجیتال است، مقایسه کرد.

*در حال حاضر چه می‌کنید؟

به دلیل وجود بیماری کرونا و محدودیت‌های اعمال شده و مشکلاتی که همه ما در جریانشان هستیم، فعالیت‌هایم در زمینه تدریس است. تعدادی شاگرد دارم و مشغول آموزششان هستم. البته به ضبط و ساخت و پرداخت مجموعه‌ای نیز مشغولم اما اینکه چه زمانی منتشر می‌شود مشخص نیست.

*در آموزش آنلاین با چه مشکلاتی مواجهید؟

این شیوه قبل از شیوع بیماری کرونا هم در دنیا مرسوم بوده و اساتید بزرگ دانشگاه‌ها در نقاط مختلف دنیا با این شیوه موسیقی را آموزش می‌داده‌اند. به هرحال آموزش آنلاین اتفاقی نیست که مربوط به امروز باشد اما دچار تغییراتی شده و پلتفرم‌های مخصوصی نیز برای این موضوع طراحی شده. هرچند شیوه آنلاین برای افرادی چون من که سال‌های سال به صورت حضوری تدریس کرده‌ایم، خیلی نا آشنا بوده، اما کم کم با آن آشنا می‌شویم و آن را می‌پذیریم. این را هم در نظر داشته باشید که در شیوه آنلاین کار استاد و شاگرد مشکل‌تر می‌شود. بهرحال عمده تجارب با بازدهی بالا در آموزش هنر به شکل حضوری است و میزان فراگیری در این روش بالاتر است. به عنوان مثال اکول، استایل و نوع قرارگیری هنرجو پشت ساز یا نحوه در دست گرفتن ساز به شکل حضوری بسیار ثمربخش‌تر است از حالت آنلاین و مجازی.

البته تابستان سال گذشته که هنوز خبری از بیماری کرونا نبود، برای حضور در یک فستیوال به کانادا رفتم و طی آن مدت شاگردانم در تهران را به صورت آنلاین آموزش می‌دادم و شیوه تدریس دیگر شاگردانم در نقاط دیگر دنیا نیز به همین شکل بود. این یعنی آموزش آنلاین قبلا نیز وجود داشته و اتفاق جدیدی نیست. من با این روند موافقم و قبول دارم که این اتفاق نه فقط در حوزه تدریس که در فعالیت‌ها و همکاری‌های گروهی نیز باید رخ می‌داد. مثلا خودم به عنوان نوازنده با برخی از افراد و گروه‌های خارجی همکاری دارم. گاهی نیز به عنوان آهنگساز و تنظیم کننده با پروژه ها همکاری می‌کنم.

*شما به موسیقی بی‌کلام توجه خاصی داشته‌اید. اهمیت این موسیقی در چیست؟

موسیقی بی‌کلام زمانی معنا پیدا می‌کند که شما نیازی به کلام نداشته باشید. و اینکه، در واقع موسیقی از همان ابتدای ابداع و از اصل بی‌کلام بوده است. کلا برای رسیدن به چنین اهدافی باید فرهنگ‌سازی شود. به هرحال مردم باید شعر بخوانند تا بدانند اراجیفی که فلان خواننده می‌خواند شعر نیست. در غیر این صورت به مرور موسیقی بی‌کلام را رها می‌کنند و شاید آن را به عنوان اتفاقی مناسبتی در جاهایی خاص مورد توجه قرار دهند، نه برای زندگی روزمره.

*سال 97 کنسرت بی‌کلامی را در نیاوران روی صحنه بردید چرا ادامه نیافت؟

کنسرتی که می‌گویید را هم در فرهنگسرای نیاوران و هم در خانه هنرمندان برگزار کردم. آن کنسرت نوعی بازنگری به آثار قدیمم بود که آنها را برای ارکستر تنظیم کرده بودم و مورد استقبال هم قرار گرفت. البته قصد دارم آن مجموعه را به صورت کامل در قالب صوتی منتشر کنم، اما متاسفانه مشکلاتی رخ داد که در حال حاضر اصلا انگیزه این کار وجود ندارد. از طرفی بحران کرونا نیز در این تاخیر موثر بود. طبیعتا به سرانجام رسیدن این پروژه نیازمند حضور نوازندگان در استودیو است و خب من برای جلوگیری از انتقال بیماری و ابتلای همکاران و اعضای خانواده، ضبط را تعطیل کرده بودم.

بنابراین جلوی روند تولید گرفته شد، اما مشغول ساخت و پرداخت قطعات به صورت تک ترک هستم و اینکه سفارش‌های مختلفی وجود دارد و آنها را نیز پیگیری می‌کنم.

این آلبوم که مجوز نیز دارد «پویا نو» نام داشت و پیش‌تر مجموعه‌ای از قطعات پیانو بود، اما برای استفاده از نام «پویا نو» مردد هستم و احتمالا آن را تغییر دهم. این عنوان زمانی مناسبت است که آلبوم صرفا به پیانو اختصاص داشته باشد و خب تنظیم برخی قطعات به صورت ارکسترال بوده و قطعاتی را نیز به شکل فانتری یا جز فیوژن تنظیم کرده‌ام.

*به نظر می‌رسد رهبری ارکستر پاپ به دلیل عدم توجه خوانندگان، آهنگسازان و تهیه‌کنندگان به موسیقی ارکسترال نسبت به گذشته کمتر مورد توجه است. به اعتقاد شما موسیقی الکترونیک تا چه حد موسیقی ارکسترال را تهدید می‌کند؟

اتفاقی که می‌گویید با موسیقی ارکسترال و با بی‌کلام در تقابل نیست. یعنی موسیقی پاپ امروز و موسیقی بی‌کلام و یا ارکسترال در مقابل یکدیگر نیستند، بلکه هرکدام سبک و سیاقی جداگانه‌اند که به دیگری ربطی ندارند. کما اینکه در اجراهای موسیقی پاپ در کشورهای غربی و اروپایی حضور نوازنده حذف شده و فقط خواننده و گروه پروفورمنسی که رقص و حرکات موزون انجام می‌دهند، مدنظر هستند. آنچه مخاطب و تماشاچی برای هیجان نیاز دارد یک چیز است و شنیدن موسیقی و کلام فاخر در قالب ارکستر نیز محتوای دیگری است و همانطور که گفتم این دو با هم ارتباطی ندارند و باهم در تقابل نیستند. در حال حاضر نیز این دو مقوله از هم منفک شده‌اند که اتفاق خوبی است. در ادامه، اگر توجه کنید مخاطبان این دو گونه به لحاظ سنی با هم متفاوتند. مثلا افرادی که موسیقی اینسترومنتال (بی کلام) غربی یا شرقی را می‌پسندند، میانگین سنی بیش از 30سال دارند. مخاطبانی که به موسیقی پاپ نوظهور کشورمان علاقمند هستند نیز جوانان و نوجوانان یا همان تینجرها هستند. این اقتضای زمان است و به هر حال آثار زودگذر و میرا در دنیای امروز شاید در نوع خود طرفداران زیادی هم دارد و‌ موسیقی‌های مدرن بی‌کلام و سمفونیک هم طرفداران خودش را دارد.

*البته موسیقی ارکسترال به دانش و سواد بیشتر آهنگساز و تنظیم‌کننده وابسته است.

در واقع اصلا سطح دانش تولیدکنندگان این دو نوع موسیقی نیز با هم قابل مقایسه نیستند. اساسا تولید موسیقی پاپ امروزی که درباره‌اش توضیح دادم بیشتر در یک سری الگوهای آماده و بعضا تکراری و در نهایت کپی‌برداری از آثار برجسته کشورهای دیگر خلاصه می‌شود که تابع مکان و زمان است و با گذر زمان بسیار سریع از صحنه هنر محو می‌شوند. البته من نمی‌خواهم این نوع موسیقی و طرفدارانش را مورد انتقاد قرار دهم. هر کس در هر جایگاهی مجاز به انتخاب نوع سلیقه خود است، اما تاریخ ثابت کرده که اصالت این دو نوع موسیقی یعنی موسیقی پاپ روز و موسیقی تلفیقی یا ارکسترال پاپ و یا سنتی تلفیقی به هیچ‌وجه با هم قابل مقایسه نیستند.

*با این تفاسیر مبنا و ملاک همکاری‌هایتان با خوانندگان بر چه اساس است.

من از همان ابتدا به عنوان نوازنده پیانو و رهبر ارکستر مسیر خود را انتخاب کرده‌ام. همیشه انتخابم این بوده با خوانندگانی همکاری کنم که محتوای کلام برایشان ارزش و اهمیت دارد، زیرا این موضوع برای خودم نیز مهم است. بسیار پیش آمده که در انتخاب اشعار با عوامل تعامل و همکاری داشته ام و این رویه همچنان ادامه دارد.

*در زمینه موسیقی امروزی چه، آیا به تولید آثار غیر ارکسترال تمایل دارید؟

قبلا هم گفته‌ام که تمایلی به فعالیت در زمینه پاپ روزمره ندارم. من با خواننده‌ای چون آقای علیرضا عصار همکاری کرده‌ام و همه می‌دانند که ایشان از ابتدای فعالیت، موسیقی و کلامشان فاخر بوده است.

آخرین کنسرتتان با علیرضا عصار سال 96 روی صحنه رفت بعد قرار بود کنسرت دیگری برگزار کنید که میسر نشد.

بله آخرین کنسرتمان سال 96 روی صحنه رفت و قرار بود سال گذشته نیز کنسرتی را با عنوان «پایان دلتنگی» برگزار کنیم.

قرار بود در تالار بزرگ وزارت کشور هفت اجرا داشته باشیم و در همین راستا با ارکستر بزرگ 20 جلسه تمرین کردیم.

فقط تعداد نوازندگان ویلون ما برای آن برنامه 20 نفر بود و اعضای گروه کر نیز حدود 60 نفر بودند. کلا تعداد اعضای آن ارکستر تقریبا هشتاد نفر بود و با اینکه برای برگزاری کنسرت زحمات زیادی کشیدیم، اما برای احترام به درگذشتگان سانحه هواپیمای سانچی آن را برگزار نکردیم و هنوز نیز روی صحنه نرفته است.

*کنسرت‌های با کیفیت همراه با ارکستر کامل به ندرت روی صحنه می‌روند.

بله. این را مشکل می‌دانم که چرا فقط ما هستیم. یعنی در واقع خیلی از همکاران باید در این زمینه فعالیت کنند، اما اینگونه نیست به این دلیل که اداره کردن ارکسترهای بزرگ از سوی تهیه‌کننده کار دشواری است و بودجه بیشتری می‌طلبد.

در میان تهیه‌کنندگان جوانی که صرفا به سودشان فکر می‌کنند نیز کمتر افرادی را می‌توان سراغ داشت که قدرت و شهامت ورود به این عرصه را داشته باشند. دانش و سواد مقوله بسیار مهمی است که بسیاری از دوستان فاقد آن هستند.

این مسئله تاسف‌بار است، اما در همه جای دنیا رویه به همین شکل است. این نکته را هم اضافه کنید که موسیقی در کشورهای دیگر کتبی است. یعنی اگر یک کنسرت هزاربار روی صحنه رود، قطعات در تمام آنها به یک شکل اجرا خواهد شد.

درباره مباحث و موضوعات این گفتگو سال‌های سال صحبت شده است. آنچه اهمیت دارد این است که چگونه به مباحث و مسائل مذکور به دید ترمیم و رفع ابهامات بنگریم و مشکلات و کاستی‌های موجود را بر همین اساس رفع کنیم. این اتفاق به قدرت و دایره‌ای گسترده نیاز دارد. باز هم به صحبت ابتدایی‌ام برمی‌گردم و می‌گویم همه این موارد به نحوه و چگونگی کاشت ما بستگی دارد، اینکه چه کاشته‌ایم و توقع برداشت چه محصولی را داریم.

*قطعا در نوع و شیوه‌های آموزشی نیز با کاستی‌هایی مواجهیم.

بله. موضوع دیگر آموزش و یادگیری است. زمانی که مراکز علمی، آموزشی و دانشگاه های ما فاقد ساز و کار مشخص هستند و پایان خوبی برای متقاضیان و هنرجویان و دانشجویان ما محسوب نمی‌شوند، انگیزه‌ای قوی وجود نخواهد داشت. این مسئله گویای این است که محصول مورد نظرمان ناقص ارائه شده. واضح‌تر اینکه دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های ما محصولی ناقص را به هنرجویان و دانشجویان ارائه می‌دهند، طوری که مثلا یک نوازنده صرفا چند ملودی ساده و به گوش مخاطب آشنا را بنوازد؛ در صورتیکه شکل درست اصلا این نیست. هر اتفاقی نیازمند ریاضت است و این ریاضت به نوعی از موسیقی حذف شده است.

*بعد همان افرادی که موسیقی را ناقص آموخته‌اند به عنوان معلم به نسل‌های بعدی آموزش می‌دهند.

بله. همان فردا برای نسل‌های بعد الگو می‌شوند. حتی افرادی را می‌شناسم که علاقمندان را از یادگیری برخی مقولات منع می‌کنند و می‌گویند در نهایت می‌خواهی فلان مبحث را یاد بگیری که چه اتفاقی بیفتد! بیا فلان قطعه و مبحث را یاد بگیر که فردا توسط آن پول دربیاوری و کسب درآمد کنی. منظورم این است که همه چیز نزدیک به گیشه شده و آنچه اهمیت دارد مقوله فروش و کسب درآمد است. چنین اتفاقاتی بسیار تاسف‌بار است. خدا را شکر هنوز افراد باسواد و دانش و کاربلد فعال هستند که بهره بردن از وجود آنها به ورطه کاری دوستان رسانه‌ای ارتباط دارد و تلاش آنها را می‌طلبد.

رسانه‌ها لاقل می‌توانند موضوعات مهم و مشکلات و کاستی‌ها را به گوش والدین برسانند تا آنها نیز بچه‌هایشان را به آموزشگاه‌هایی ببرند که اساس کارشان شیوه‌های درست است و موسیقی‌دانان مطرح آنجا تدریس می‌کنند، نه اینکه نزد تهیه‌کننده‌ای کم سن و سال و بی‌تجربه بروند که مثلا برای تولید یک قطعه صد میلیون می‌گیرد، چرا؟ چون آثارش از فلان شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شود!

البته باید این را هم درنظر گرفت که بودجه‌ای که به سینما و موسیقی اختصاص می‌یابد حداقل سه یا چهار صفر باهم تفاوت دارند. من در جریان این مسائل هستم و در اینباره با معاون وزیر ارشاد هم گفتگو کرده‌ام. این تفاوت‌ها در الفبای مالی هنرهای مذکور باعث می‌شود مسئولان نیز موسیقی را به سمت تهیه‌کنندگان سوق دهند تا به این ترتیب بخشی از کاستی‌های مالی عرصه موسیقی جبران شود.

منبع: ایلنا

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها