کد خبر: 448350
|
۱۳۹۹/۰۹/۰۷ ۲۳:۲۹:۰۰
| |

یادداشت علی رفیعی به یاد دوست دیرینش، پرویز پورحسینی:

تکیه بر دیوار گریستم

علی رفیعی، کارگردان تئاتر، در یادداشتی نوشت: کم هستند هنرپیشه‌هایی که در طول ماه‌ها تمرین، شوق و اشتیاقی که پرویز در منِ کارگردان ایجاد می‌کرد، ایجاد کنند؛ و کم هستند هنرپیشه‌هایی که پس از ماه‌ها تمرین و خستگی، شور و اشتیاقی که پرویز هنگامِ بازی در برابر تماشاگران داشت، همچنان داشته باشد. و با این پیشینه، پای ایستادن از من رفت، وقتی خبر را شنیدم؛ تکیه بر دیوار، از غم نشستم، تنها، و گریستم.

تکیه بر دیوار گریستم
کد خبر: 448350
|
۱۳۹۹/۰۹/۰۷ ۲۳:۲۹:۰۰

اعتمادآنلاین| علی رفیعی، کارگردان تئاتر، در یادداشتی در واکنش به درگذشت پرویز پورحسینی نوشت: او یکی از سرمایه‌های بزرگ هنرهای نمایشیِ ما بود و فقدانش ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر برای صحنه‌های ما

به گزارش اعتمادآنلاین ، متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

اواسط دهه‌ی چهل، طی یکی از سفرهای تابستانه از فرانسه به ایران، دوستی‌مان بیرون از تئاتر شکل گرفت؛ تداوم این دوستی را تئاتر پیش برد و استحکامش را شخصیت منحصر به فرد و اخلاق و نظم حرفه‌ایِ این شخصیتِ بی‌نظیر.

از آن زمان تا امروز و از امروز تا پایان، پرویز پورحسینی برای من نمونه‌ی کامل نظم، اخلاق، وجدان حرفه‌ای و عشق به بازی کردن بوده و خواهد ماند.

بعد از نخستین اجرای صحنه‌ای‌ام- «آنتیگونه»- با دانشجویان تئاتر دانشگاه تهران، تا بروز انقلاب، من در تئاترشهر مستقر شدم و «گروه بازیگران شهر» را با بهترین بازیگران جوان و حرفه‌ای تشکیل دادم. در سه نمایش حرفه‌ای و پی در پی، پرویز پور حسینی- که بازیگر ارشد آن گروه بود- در سه نقش مهم نقش‌آفرینی کرد.

بعد از انقلاب، به محض این‌که فرصت به صحنه رفتن یافتم، باز هم از موهبت حضورش برخوردار شدم. پرویز یکی از نقش‌های اصلیِ «یادگار سال‌های شن» را بازی کرد.

او از نادر هنرپیشه‌هایی‌ است که هم کارگردان از همکاری‌اش لذت می‌برد و بهره می‌گیرد و هم امنیت و دلگرمی وافری نصیب سایر بازیگران گروه می‌کند.

کم هستند هنرپیشه‌هایی که در طول ماه‌ها تمرین، شوق و اشتیاقی که پرویز در منِ کارگردان ایجاد می‌کرد، ایجاد کنند؛ و کم هستند هنرپیشه‌هایی که پس از ماه‌ها تمرین و خستگی، شور و اشتیاقی که پرویز هنگامِ بازی در برابر تماشاگران داشت، همچنان داشته باشد.

و با این پیشینه، پای ایستادن از من رفت، وقتی خبر را شنیدم؛ تکیه بر دیوار، از غم نشستم، تنها، و گریستم... و هنوز می‌گِریَم...

او یکی از سرمایه‌های بزرگ هنرهای نمایشیِ ما بود و فقدانش ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر برای صحنه‌های ما.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها