گفتوگوی «اعتمادآنلاین» با الهام پاوهنژاد درباره کتاب صوتی و تئاترهای آنلاین:
الان بهترین زمان برای بازگشت به عصر طلایی تلهتئاتر است / ولع خواندن ندارم، کیفیت متنی که میخوانم خیلی مهم است
الهام پاوهنژاد در روزهای شیوع کرونا هم تئاتر اجرا کرد، این بار اما به شکل آنلاین. او البته میگوید به غیر از این تئاتر آنلاین، طی مدتی که کرونا آمده اجرای دیگری نداشته است و به شرایط اقتصادیای که این روزها گریبانگیر اهالی تئاتر شده اشاره میکند. پاوهنژاد همچنین تجربه خوانش کتاب صوتی نیز دارد که یکی از تازهترین آنها کتابی درباره زندگی مریلین مونرو است.
اعتمادآنلاین| سحر آزاد- الهام پاوهنژاد در ایام کرونا نمایش «مرجان» به نویسندگی و کارگردانی آریان رضایی را به صورت آنلاین اجرا کرد. یک اجرای آنها برای ساکنان ملبورن استرالیا هم به نمایش درآمد.
او ضمن بازگو کردن تجربهای که در این زمینه داشته است به وضعیت تئاتر این روزها اشاره میکند و میگوید هیچ صنفی به اندازه تئاتر دچار خسارت نشده و بسیاری از همکاران و دوستان او در تئاتر ماههاست که بیکار هستند.
پاوهنژاد همچنین در زمینه کتاب صوتی نیز فعالیت کرده و کتاب «ماهی سیاه کوچولو»، «اولدوز و کلاغها»، «یک هلو هزار هلو» از صمد بهرنگی، کتاب «قصه زندگی من» از مریلین مونرو و... را خوانش کرده است. همینها بهانهای شد تا علاوه بر پروندهای که درباره کتاب صوتی در اعتمادآنلاین منتشر میکنیم، درباره تئاترهای آنلاین نیز با او صحبت کنیم:
***
*تا پیش از شیوع کرونا به صورت جدی یا متمرکز برای اجرای آنلاین برنامهای وجود نداشت. با توجه به این موضوع تجربه تئاترهای آنلاینی که اجرا کردید چطور بود؟
این تئاترها سه شب بیشتر اجرا نشد و خیلی طولانی نبود چون ادامه آن نیاز به حمایت مالی اسپانسر (حامی مالی) داشت. کار، سنگین بود مثل دوربین، تجهیزات، پرده آبی، امکانات فنی، صدا و... که اینها بدون حمایت شدنی نیستند.
اینکه تا پیش از این تئاتر آنلاین نبوده هم به هر حال طبیعت ماجراست. همیشه خلاقیت از محدودیت و نیاز میآید. به ضرس قاطع میتوانم بگویم هیچ صنفی به اندازه تئاتر دچار خسارت و مشکلات شدید اقتصادی نشده و کسی هم به فکر نیست. همه هم توپ را به زمین فرد دیگری میاندازند.
خود من شخصاً از بهمنماه بیکارم. پیشنهادها را رد میکنم. سال گذشته 2 بار قرار بود اجراهایم را دوباره شروع کنم، هر 2 بار هم کلی هزینه کردیم، کار کردیم، اما به دلیل شیوع کرونا اجرای عمومی منطقی نبود. طبیعتاً در همین اجراهای آنلاین نیز بیشتر از هر چیزی بحث روانی ماجرا به لحاظ روحی پیش آمد؛ یعنی فکر کردیم چه کنیم که از این سکون و رکود مرگآور کمی فاصله بگیریم که آریان رضایی از دوستان و همکاران قدیمیام- که چند بار هم تمایل به همکاری داشتیم اما شرایطش پیش نیامده بود- پیشنهاد تئاتر آنلاین را داد و من هم دوست داشتم این تجربه را داشته باشم.
او پیش از این 2 تئاتر آنلاین دیگر با افشین هاشمی و نسیم ادبی در موج اول شیوع کرونا اجرا کرده بود و این بار با استفاده از تجارب آن 2 اجرا میخواست یک کار سنگینتر و پرملاتتر را شروع کند. متن و نگاه قصه را خیلی دوست داشتم. اتفاقاً به دلیل روز جهانی خشونت علیه زنها، بخشهایی از آن را در صفحه «تئاتربازها» منتشر کرده بودند.
2 ماه هم تمرین کردیم. تمرینها آنلاین بود؛ یعنی روی اپلیکیشن واتساپ یا اتاقهای مجازی سایت «تیوال» تمرین میکردیم. به جز 2 جلسه که تمرین فنی داشتیم و باید حضوری تمرین میکردیم، بقیه جلسات آنلاین بود. بعد از آن استقبال شد و ظاهراً تماشاگر کار را دوست داشت.
*یک اجرا هم برای افراد ساکن ملبورن داشتید.
بله. اختلاف زمانی ما با ملبورن بسیار زیاد است و به همین دلیل اجرا را ضبط کرده بودیم. تهیهکنندهای که سال گذشته ما را به ملبورن دعوت کرده بود اعلام آمادگی کرد که دوست دارد یک شب این کار را با وقت مناسب در استرالیا اجرا کنیم. اجرای ما شنبه ظهر به وقت ایران و هفت عصر شنبه به وقت ملبورن نمایش داده شد.
*برای کسانی که در استرالیا زندگی میکردند اجرای آنلاین تئاتر چطور بود؟ آیا برای آنها هم این شیوه تازگی دارد؟
برای آنها هم هنوز مانند ما جا نیفتاده است. کسانی که کار را دیده بودند دوست داشتند؛ واقعیت این است که آن اندازهای که خود ما منتظر بودیم با استقبال شدید مواجه نشد اما بد هم نبود. به هر حال این شیوه هنوز جا نیفتاده است. خیلیها نسبت به این شیوه گارد دارند و نتوانستهاند با آن ارتباط برقرار کنند، اما به نظر میرسد برای کسانی که به دل ماجرا آمدهاند بد نبوده است.
*شما به این نکته اشاره کردید که تئاتر آنلاین نیاز به امکانات و حامی مالی دارد. فکر میکنید الان با توجه به اینکه مشخص نیست چه زمانی به شرایط عادی برگردیم، آیا میتوان حامیان مالی جذب کرد که بتوان تئاتر آنلاین را طی مدتی که کرونا شیوع دارد رواج داد؟
اتفاقاً بعد از این اجراها درباره این موضوع مفصل صحبت کردم. آریان رضایی یک کارگردان جوان خوشفکر است که کارش را هم بلد است، اما ورود حامیان مالی و سرمایهگذاران نیاز به نامهایی دارد که سرمایهگذار هم بتواند اعتماد کند. طبیعتاً اتفاق خوبی خواهد افتاد اگر بزرگان این حیطه وارد این حوزه شوند.
حتی الان بهترین زمان برای این است که به عصر طلایی تلهتئاتر برگردیم. این همه بودجهای که تلویزیون صرف سریال میکند و متاسفانه با این حجم خسارت جسمی و سلامتی که میان همکارانمان وجود دارد چون گروه و تعداد افراد زیاد است و امکان رعایت پروتکلها شوخی است، میتواند به سمت تلهتئاتر هم برود.
تلهتئاتر کمجمعیتتر است و در فضاهایی مانند استودیو انجام میشود که میتوان آن را ضدعفونی کرد، شرایط بهداشتی رعایت شود و بازیگران نیز با معاینه و چکاپ حضور پیدا کنند. الان زمان تلهتئاتر است چون خانواده تئاتر و هنرمندان به شدت تحت فشار هستند.
متاسفانه یک تصور عوامانه وجود دارد و مردم فکر میکنند همه مانند چند بازیگر چهره، سوپراستار هستند در صورتی که به جرات میتوانم بگویم شاید 60 درصد همکارانم چه جلوی دوربین چه پشت دوربین ماههاست که بیکارند.
خیلی از آنها به دلایل خانوادگی جرات نمیکنند کار کنند؛ مثلاً سن مادر خود من بالاست و به همین دلیل ترجیح میدهم با بد و خوب شرایط بسازم اما خطر نکنم. چنین شرایطی برای خیلی از ما وجود دارد، اما اگر راهکارهایی اندیشیده شود تا حداقل کارهایی کم و بیش اجرا شود، به اصطلاح خونی در رگ همکاران و دوستان جاری خواهد شد.
*اگر از بحث تئاتر آنلاین بگذریم، خود شما کتاب شعر نیز منتشر کردهاید و در حوزه ادبیات هم فعالیت کردهاید. تجربه کتاب صوتی چطور بود؟ وقتی بخواهید خوانش یک کتاب را انجام دهید، خودتان پیشنهاد میدهید یا اینکه پیشنهادها تا الان از سوی ناشر بوده است؟
تا به حال پیشنهادهایم از سمت ناشر بوده است. تعداد کتابهایی که صوتی کردهام محدود بوده و بیشترشان چند کتاب کودک و نوجوان مربوط به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودند که مدیریت و برنامهریزی آن با دوست خوبم منصور ضابطیان بود؛ از جمله کتاب «مادر». بعد از آن کتاب جدی و خیلی خوبی که خوانش کردم ولی متاسفانه رونماییاش با اوج شیوع کرونا مصادف شد و از این رو خیلی مهجور ماند و فقط به لحاظ مجازی توانستیم روی آن مانور دهیم «قصه زندگی من» داستان زندگی مریلین مونرو بود.
این روزها خیلی از افراد خانه هستند و حتی اگر بیرون باشند زمان بیشتری برای شنیدن دارند تا برای خواندن. اصولاً یکی از جاذبههای کار صوتی این است که آدمها زمان طولانیای صرف مسیر رفتوآمد، پیادهروی یا ورزش میکنند.
خود من امروز هنگام ورزش کردن یک پادکست خیلی خوب درباره چهلم استاد شجریان گوش کردم. بنابراین میتوان از این قابلیت استفاده کرد تا بهروزتر ماند و از اطلاعات بیشتری استفاده کرد چون وضعیت جوری است که تمرکز کردن کمی سخت شده. حتی از هنرجویان و دوستانم میشنوم که میگویند آنقدر اضطراب بالاست که تمرکز برای خواندن کمتر است. شاید شنیدن و ترفندهای صوتی کمک کند اضطرابها کمتر شود و کار فرهنگی ادامه یابد.
*برای اینکه به فضای کتاب برسید، چه شیوهای را پیش میگیرد؟ یا اینکه برای نوع شیوه بیانی که روخوانی باشد یا نمایشی تجربه شما چگونه بوده است؟
از نظر من نوع کتاب به شما میگوید که چگونه آن را بخوانید. وقتی بیوگرافی میخوانید، اگر بتوانید زبان را بشکنید، به شکل محاوره درآورید و خودتان را به جای اولشخص یا متکلم کتاب قرار دهید، شنونده ارتباط بهتری برقرار میکند.
اما اگر مثلاً قرار باشد کتابی از استاد دولتآبادی بخوانم، قطعاً اجازه ندارم ادبیات آن را تغییر دهم و باید خوانش صحیح را انجام دهم. به خاطر اینکه نوع ادبیات ویژه است و طبیعتاً باید به آن وفادار ماند. نوع کتاب میگوید که با من چگونه برخورد کن.
*یک کتاب باید چه ویژگیهایی داشته باشد که خوانش آن را انجام دهید؟
مثل فیلمنامه و نمایشنامه است. طبیعتاً باید جذاب باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد؛ مثلاً وقتی کتاب «مادر» را میخواندم، چون خودم دختر نوجوان دارم برایم خیلی جذاب بود که این گروه سنی بتوانند داستانهای خوب را بشنوند یا داستانهای صمد بهرنگی که برای خود من بسیار نوستالژیک است.
زندگی مریلین مونرو هم، به عنوان بازیگری که زندگی پرچالشی داشته، خیلی هیجانانگیز بود. پس طبیعی است نام نویسنده و آثار آنقدر جذاب هست که آن را بپذیرم. من ولع خواندن ندارم. دقیقاً شبیه بازیگری تصویر یا صحنهام است، برایم کیفیت متنی که میخوانم خیلی اهمیت دارد.
دیدگاه تان را بنویسید