علی اعطا، معمار و عضو شورای شهر تهران، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
شورای شهر سازمان زیباسازی را مکلف به حسن انجام ساخت و نصب مجسمه در فضای شهری خواهد کرد / در ساخت و سازهای جدید در حال عزیمت به سوی آینده بهتری هستیم
علی اعطا ضمن اینکه در رشته معماری تحصیل کرده، کارنامهاش در شورای شهر تهران طی همین چند سال نیز نشان میدهد به دور از دغدغههای فرهنگی نبوده و چه در شورای شهر و چه در شبکههای اجتماعی راجع به برخی از مسائل فرهنگی و هنری نظرش را مطرح کرده است. تازهترین انتقاد او از سردیسهای نصبشده در محوطه خانه هنرمندان بهانه همین گفتوگو شد.
اعتمادآنلاین| سحر آزاد- علی اعطا معمار، عضو هیاترئیسه و سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران، عضو کمیسیون شهرسازی و معماری و عضو کمیسیون نظارت و حقوقی شوراست.
او یکی از مسئولانی است که به صورت رسمی انتقادش را نسبت به وضعیت سردیسهای نصبشده در محوطه پارک خانه هنرمندان که واکنشهای زیادی را برانگیخت مطرح کرد و در صفحه توییتر خود نوشت: «از محوطه پارک هنرمندان رد میشدم. توجهم به سردیسهای نصبشده از بزرگان هنر در محوطه این پارک جلب شد. سردیسهایی که غالباً شباهتی به چهرههاى واقعى نداشت! رسمی زیبا و ایدهای اصیل، قربانی طراحی نامناسب و اجرای غلط شده است.»
اعطا البته در موارد دیگری نیز دغدغهها و انتقادهای خود را نسبت به مسائل فرهنگی و هنری ابراز داشته است. از آنجا که او در رشته معماری تحصیل کرده، با هنر بیگانه نیست و از سوی دیگر به دلیل اینکه سالهاست بسیاری از هنرمندان، انجمنهای هنری و رسانهها از وضعیت بصری شهر گلهمندند به سراغ او رفتیم تا بیشتر نظرش را درباره چهره بصری شهر و گرافیک شهری بپرسیم:
***
*چرا با وجود اینکه سالهاست معماران، هنرمندان، طراحان گرافیک، مجسمهسازان و... به آلودگی و آشفتگی بصری شهر اشاره کردهاند همچنان شاهد این نابسامانی در فضای بصری و گرافیک شهری هستیم؟
به گمان من شیوه توسعه کالبدی شهر تهران بیشترین سهم را در نابسامانی بصری تهران دارد. تهران دائماً پوست انداخته است، اما اینطور نبوده که مثلاً لایههای مختلف تاریخی آن هر کدام هویت خاص خود را حفظ کرده باشند. هسته اولیه تاریخی شهر و توسعههای بعدی همه مشمول ساختوسازهای ناهماهنگی بودهاند و کیفیت عمومی آنها حفظ نشده است. بنابرین شما حالا مجموعهای از عوامل ناهماهنگ را در کنار یکدیگر مشاهده میکنید که هر کدام از دری سخن میگویند.
بافت تاریخی تهران و نیز بافت مرکزی میانی شهر که شکلگیری آن مربوط به گذشته نزدیک است هنوز کیفیت قابل قبولی دارد. در دورهای هرجومرج زیادی حاکم میشود؛ اما به نظرم میتوان مدعی شد که الان دوباره در ساخت و سازهای جدید در حال عزیمت به سوی آینده بهتری هستیم، هرچند اشکالات زیادی وجود دارد.
من فکر میکنم در بعد از یک دوره غلبه کمیت در ساخت و ساز، حدود دو دهه است که جامعه کیفیت را مطالبه میکند. نسل جدید معماران نیز پرتعدادند و از میان این تعداد فراوان دانشآموختگان معماری، طراحان خوبی توانستهاند آثار خود را عرضه و در بازار کار طراحی معماری جایی برای خود پیدا کنند، و در نتیجه، آثار خود را به محضر شهر عرضه کنند.
اثر معماری بدین گونه است که بر محیط اطراف و بر سلیقه عمومی تاثیر میگذارد، حالا ممکن است برخی آثار دامنه تاثیرگذاری و الگوسازی بیشتر داشته باشند برخی کمتر. اما میخواهم بگویم آثار طراحی باکیفیت قابل قبول، خوب و خیلی خوب، در شهر زیاد شده است و به گمانم در دهه آینده به درخت تنومندتری تبدیل خواهد شد.
معماری یک جنبه پررنگ حقوق شهروندی
البته بالاخره باید گفت که ما با حجم عمدهای از ساخت و سازهای نابسامان مواجهایم. معماری اینگونه نیست که به سرعت تغییر کند. یک ساختمان زشت سالها و دههها میماند. از این حیث است که من در تمامی این سه سال همواره در شورا گفتهام که معماری یک جنبه پررنگ مربوط به حقوق شهروندی دارد.
همه یک اثر معماری سهم مالک آن نیست. اثر معماری در برابر شهر هم مسئول است و چون ما با حجم عمدهای از ناهنجاری و نابسامانیهایی در ساخت و ساز مواجهیم که دههها ماندگارند پوستاندازی شهر به سمت یک شهر زیباتر به سرعت اتفاق نمیافتد، اما وقتی اتفاق افتاد تدریجاً تثبیت میشود.
اما این نابسامانی فقط مربوط به ساختمانها نیست. منظر طبیعی تهران یک عامل وحدتبخش و البته هویتبخش است. در چند دهه گذشته آن را به شدت مخدوش کردهایم و هنوز هم متاسفانه آن را مخدوشتر میکنیم. چشمانداز کوههای البرز یک پسزمینه وحدتبخش برای کل تهران بوده است، نباید مخدوش میشد اما شد؛ یعنی ما به واسطه نوع توسعه کالبدی شهر در حوزه ساخت و ساز، آن ارزش طبیعی را به این امر فروختهایم.
این اشکال بزرگی در تهران بوده است و البته مختص تهران نیست. در شهرهای مختلف ایران میتوان مصادیقی مطرح کرد. در تهران بیشتر به چشم میآید چون گستردهتر است. تحلیل چرایی آن بحث دامنهداری است.
در حوزه گرافیک شهری، من فکر میکنم ما بیش از قبل نیاز به حضور خلاقه هنرمندان در سطح شهر داریم. تهران ظرفیتهای خوبی برای تحقق این هنر دارد.
در حوزه مجسمهسازی در سالهای اخیر کارهای خوبی انجام شده است. من همیشه سمپوزیومهای مجسمههای شهری را به دقت دنبال کردهام. بسیاری مواقع به محل کار هنرمندان که معمولاً یک منطقه باز را در جایی از شهر در نظر میگرفتند میرفتم و برخی آثار را از مراحل ساخت تا زمان نصب دنبال میکردم.
من دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبا بودهام و هفت سال در این دانشکده درس خواندهام و این موضوع بخشی از علاقهام بوده است. به نظرم در یکی 2 دهه اخیر کارهای خوب و ارزشمندی انجام شده است. مجسمههای شهری به بخشی از هویت نقاطی از شهر تبدیل شدهاند. هنوز هم ظرفیت هست. باید فضا را برای هنرمندان فراهم کرد. مدیران هم کمتر باید اعمال سلیقه کنند. هنر به عنوان یک امر خلاقه، نیاز به آزادی دارد.
در مورد نماهای ساختمانی باید گفت به رغم اینکه سهم بسزایی در ساخت چهره شهر دارند، شیوه برخورد با آنها اصلاً کار آسانی نیست. سهل و ممتنع است. نمیتوان به سادگی ضابطه و قاعده وضع و محدود کرد. البته نمیتوان آزادی مطلق قائل شد، اما باور من بیشتر این است که تدریجاً سلیقهها باید صیقل بخورد و نوعی سلیقه همگانی شکل گیرد. سلیقه همگانی با قاعده و ضابطه شکل نمیگیرد.
*آیا معماری و گرافیک شهری ما دارای نظامنامه یا آییننامههای بهروزی هست که بتواند پاسخگوی نظمدهی به وضعیت بصری شهر باشد و اگر اینطور است، چه نهاد یا ارگانهایی باید آن را اجرا و چه نهادها و ارگانهایی باید بر آن نظارت کنند؟
ما طرح جامع بصری برای شهر نداریم. شاید البته چنین طرحی کارآمد هم نباشد. ما باید ضوابط و قواعد کلی و حداقلی داشته باشیم که بیشتر در حوزه فنی باشد یا راهبردها و خطوط کلی را مشخص کند.
من فکر میکنم در کنار طرحهایی به عنوان مشخصکننده راهبردها و خطوط کلی، باید زمینه حضور معماری و طراحی حرفهایتری در شهر را فراهم کرد. از طریق قاعده و ضابطه کیفیت به دست نمیآید.
هرچند ما در حال حاضر کمیتههایی تحت عنوان «کمیتههای نما» در مناطق 22گانه شهرداری داریم. کار این کمیتهها این است که حداقل کیفیت از طریق آنها تضمین شود. البته جلسات آنها با طراحان منجر به ارتقای طرحها شده است. به گمانم کار خوب و موثری میکنند.
گرچه ممکن است کسانی اصل کارکرد این کمیتهها را زیر سوال ببرند اما موثر بودهاند. من به عنوان عضو نهاد سیاستگذار و البته کارشناس این حوزه، مجموعاً کارکرد این کمیتهها را مثبت میدانم. بخش مهمی از گرافیک بصری شهر به واقع همین جدارهها هستند.
*در سالهای اخیر تعامل انجمنها و تشکلهای معماری، طراحان گرافیک، مجسمهسازان، نقاشان و هنرمندان با شورای شهر چگونه بوده است؟
دیدگاه عمومی ما در شورا این است که شنیدن صدای هنرمندان، انتظارها و خواستههایشان و کسب نظر از آنان درباره فضای هنری شهر به یک معنا توجه به عصاره و جوهره مترقی جامعه شهروندی است. اعضای شورا وظیفه نمایندگی مردم را دارند و از این رو مردم شهر انتظار دارند که شورا بتواند خواستهها و انتظاراتشان را در حوزههای مختلف برآورده کند.
کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا در این سه سال که از عمر شورای پنجم میگذرد تلاش کرده در چنین مسیری حرکت کند. برای اینکه بتوانیم با خواست عموم جامعه آشنا شویم جایی بهتر از مراکزی که نمایندگی اصحاب فرهنگ و هنر را به طور خودجوش بر عهده دارند و در ساختار کاملاً دموکراتیک در کنار هم قرار گرفتهاند و سالیان سال است در این حوزهها نمایندگی میکنند سراغ نداریم.
اگر در خصوص منظر و مبلمان و گرافیک شهری باید نظر اهالی فرهنگ و هنر و مردم اخذ شود، کجا بهتر از نهادهایی مانند انجمن نقاشان، عکاسان، مجسمهسازان، خوشنوسیان و طراحان گرافیک که هم در بطن جامعه هستند و هم به صورت تخصصی به این موضوعات میپردازند؟
بسیاری از انجمنهای هنری و فرهنگی تا پیش از این تعاملی اندک با شورا و مدیریت شهری داشته یا اصلاً نداشتند. اما امروز میتوان گفت برای بسیاری از آنان شورا تبدیل به محل رفتوآمد و گفتوگو شده است. هرچند ممکن است به دلیل برخی دشواریها و کمبود منابع و امکانات بخشی از نظرات تحقق نیابد.
اما جهتگیری کلی، توجه به نظرات نخبگان جامعه فرهنگی و هنری است. به طور کلی شورا کوشیده است فضا را به سمت بازگشایی باب گفتوگوهای فرهنگی ببرد.
تاکنون برگزاری نشستهای مشورتی با هیاتمدیرههای انجمنهای هنری نظیر خانه سینما، خانه موسیقی، خانه تئاتر، انجمن خوشنویسان ایران، انجمن مجسمهسازان، انجمن عکاسان ایران، انجمن تصویرگران، انجمن هنرمندان نقاش ایران، انجمن طراحان گرافیک، انجمن شاعران، انجمن مهندسان معمار، انجمن هنرمندان سفال و سرامیک از سوی کمیسیون فرهنگی شورا صورت گرفته که با استقبال اهالی فرهنگ و هنر هم روبهرو شده است. البته این تعاملها باید هرچه بیشتر بسط و فضا به سمت مطالبهگری سوق پیدا کند.
*با وجود اینکه حدوداً در مهرماه امسال اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در متنی که برای خبرگزاریها فرستاد بر لزوم مشورت گرفتن برای نصب مجسمههای شهری تاکید کرد و گفت چهار آییننامه در این زمینه وجود دارد، شاهد نصب سردیسهایی در محوطه خانه هنرمندان بودیم که موجی از انتقادها را برانگیخت. به دلیل تداخل فعالیتهای سازمان زیباسازی و وزارت ارشاد که هر 2 در زمینه هنرهای تجسمی همچون مجسمهسازی متولی هستند، به نظر میرسد در مسائلی مانند مجسمههای شهری یا حتی گرافیک شهری تعاملی میان این سازمانها برقرار نیست. آیا شورای شهر برنامهای برای نظارت در این زمینه یا ایجاد بستری برای تعامل میان این 2 سازمان دارد؟
همانطور که اشاره کردید، طبق «آییننامه نحوه نظارت بر انتخاب، ساخت و نصب مجسمهها و یادمانها در میادین و اماکن عمومی» که در تاریخ 4 خرداد 1378 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، شوراهای نظارت بر نصب مجسمههای شهری در استانها مسئولیت ساخت، اجرا و نصب هرگونه مجسمه، دیوارنگاره و نقش برجسته در فضای شهری را دارند.
در شورای نظارت بر انتخاب، ساخت و نصب مجسمههای شهری، شهردار شهری که نصب مجسمه در آن پیشنهاد شده هم عضویت خواهد داشت. اما در این شورا صحبتی از عضویت اعضای شورای شهر نشده. البته با توجه به حضور شهردار میتوان امیدوار بود که انتظارات، نگرانیها و دغدغههای اعضای شورای شهر از طریق او در این شوراهای نظارتی مورد توجه و اهتمام جدی قرار گیرد.
فراموش نکنیم که ما از حدود 60 سال پیش تاکنون چهار آییننامه مبنی بر نحوه نظارت بر انتخاب، ساخت و نصب مجسمهها و یادمانها در میدانها و اماکن عمومی داشتهایم که همگی به عنوان قانون الزامآور است.
شورای شهر از بعد نظارتی و قانونگذاری شهری طبیعتاً سازمان زیباسازی را مکلف به حسن انجام ساخت و نصب مجسمهها و سردیسها در فضاهای شهری خواهد کرد. نباید اجازه داد رسمی زیبا و ایدهای اصیل قربانی طراحی نامناسب و اجرای غلط شود.
ضمن احترام به اصل تلاشها در شهرداری، باید توجه کرد برخی کاستیها در ساخت سردیس و تندیس برای ما که خاطره امثال ابوالحسن خان صدیقی را در ساخت تندیسهای فردوسی و سعدی و ابن سینا در ذهن داریم، موجب رنجش اهل نظر نشود.
من نه تنها به سردیسهای محوطه پارک هنرمندان که به تندیسهای سردار سلیمانی در انزلی، اهواز و شیراز هم انتقاد داشته و دارم که بعضاً مشابهت سهل است، برخی تناسبهای لازم انسانی را نداشتند.
*یکی از گلایههای هنرمندان تجسمی به خصوص طراحان گرافیک این است که محلهایی برای نصب آثار هنری باکیفیت و مناسب همچون پوسترهای تئاتر، سینما یا عکسهای هنری در سطح شهر تعبیه نشده یا اگر باشد در گذرگاههایی که محل توقف و تماشای مردم باشد نیست. با توجه به اینکه خود شما در رشته معماری تحصیل کردهاید، تهران چقدر نیازمند چنین مکانهایی است و اینکه چرا چنین مکانهایی به ندرت در شهر بزرگی مانند تهران ایجاد شده است؟
در ضرورت انتخاب و تعیین محلهایی برای نصب آثار هنریِ باکیفیت و مناسب همچون پوسترهای تئاتر، سینما یا عکسهای هنری تردیدی وجود ندارد. همانطور که میدانید، نصب هرگونه پوستر روی بیلبوردها با مجوز سازمان زیباسازی شهر تهران امکانپذیر است.
پیشتر شهرداری تهران در پروژهای با عنوان «نگارخانهای به وسعت یک شهر» اقدام به نصب پوسترهایی از آثار فاخر هنری ایران و جهان کرد که تحسینها و نقدهای بسیاری را هم به دنبال داشت. نفس اختصاص بیلبوردهای تبلیغاتی شهر به نمایش آثار هنری یا پوسترهای سینمایی میتواند اقدامی مثبت و فرهنگی برای مردم شهر قلمداد شود.
روز ملی سینما در سال 96 هم شاهد نصب پوسترها و بیلبوردهایی از فیلمهای سینمایی بودیم که حرکت خوب شهرداری بود. این پوسترها برای بسیاری از کسانی که این فیلمها را دیده بودند جنبهای نوستالژیک داشت و یادآور یک خاطره سینمایی و در عین حال نشانه یک فقدان بود.
متاسفانه چند صباحی است که در سینما و تئاتر ما پوستر اولویت خود را از دست داده. در نظام تولید سینما، اول خود سینما مهم است که چرخهاش باید درست شود. این چرخه وقتی میافتد بر دور ستارهسازی و پرداختن مطبوعات به آن ستارهها و در نتیجه گران شدن آنها، گرافیک نمیتواند کاری کند و جایگاه آخر را میگیرد.
ما سالهاست که در تمام شهرهای ایران مخصوصاً تهران که بیشترین تعداد سینما را داراست مکان نصب پوستر نداریم. ما بیلبورد در سطح شهر میبینیم اما پوستر نمیبینیم. امروز اگر پوستر فیلم میبینیم، تنها جلوی شیشه سینماست و آن هنگامی است که دیگر داریم بلیت میخریم و فرقی ندارد آن را ببینیم یا نبینیم.
وضعیت پوستر تئاتر از این هم بسیار غمانگیزتر است. در سینما عمده کار طراح کنار هم قرار دادن چهره هنرپیشگان است. اما نحوه کار در تئاتر متفاوت است، زیرا طراح باید در طرح خود خط کلی نمایش را به اجرا بگذارد. مخاطب پوستر باید با دیدن آن متوجه شود با یک نمایش تراژیک مواجه است یا کمدی یا اجتماعی.
هنر طراحی پوستر، به عنوان بخش مهجوری از پروسه ساخت تئاتر، بسیار موثر است. قبول دارم که پوستر تئاتر در تهران جایگاهی ویژه برای نصب ندارد. این بسیار غیرحرفهای است که دوستداران تئاتر تنها بعد از شنیدن خبر یک اجرا و مراجعه به سالن نمایش بتوانند پوستر تئاتر مورد نظرشان را از نزدیک ببینند.
دیدگاه تان را بنویسید