باید و نبایدهای سبک زندگی اسلامی در دوران مدرن
تبیین سبک زندگی در گرو فهمی واقعبینانه از الزامات این نوع سبک زندگی است، در غیر این صورت اگر فهم و برداشت از این نوع سبک زندگی جنبهای افراطی و تعصبگونه پیدا کند، نه تنها در دوران جدید امکان تحقق پیدا نمیکند، بلکه به سبب نوع خوانش و فهمهای ناصواب از آن، خود دین نیز تحتالشعاع قرار میگیرد.
اعتمادآنلاین| سبک زندگی اسلامی از مهمترین موضوعات بحثبرانگیز و چالشی در چند دهه اخیر بوده که درباره آن نظرات و دیدگاههای مختلف و بعضاً متناقضی مطرح شده است.
به نقل اعتمادآنلاین، هواداران و تئوریپردازان سبک زندگی، این نوع از سبک زندگی را مبتنی بر فهم آیات و روایات دینی و همچنین الگوگیری از سیره و روش زندگی ائمه معصومین(ع) میدانند و معتقدند این نوع سبک زندگی، برای همه عصرها و نسلها و حتی در دوره مدرن نیز امکان تحقق دارد، ولی در این میان برخی نیز با این ادله که در دوره جهانی شدن به سر میبریم و جامعه ایرانی در حال گذار از سنت به تجدد است، امکان تحقق سبک زندگی اسلامی را آن هم در شکل عمومی و گسترده ناممکن میدانند و معتقدند سبکزندگی باید مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و مبتنی بر عقل و تجربیات بشری باشد.
خبرگزاری ایکنا در اصفهان در سلسله گفتوگوهای تفصیلی به بررسی دیدگاههای مختلف پرداخته و در همین زمینه، گفتوگویی با برخی از پژوهشگران اجتماعی و اساتید حوزه و دانشگاه داشته است که اهم اینگفتوگوها را در ادامه میخوانید:
سبک زندگی اسلامی امکان تحقق ندارد
امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه سبک زندگی براساس شرایط اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و پرورشی، باورها و اعتقادات ریشهای و کهن یک جامعه، تبلیغات برونمرزی، رسانههای بیگانه و... متفاوت است، گفت: حتی در یک شهر، سبک زندگی در ناحیهای که مردم متمولاند، تحصیلات بالا دارند و در خانوادههای اصیل و معتبر بزرگ شدهاند، با سبک زندگی در نواحی دیگر متفاوت است و هر کس میتواند این موضوع را درک کند، ولی این نکته را باید خاطرنشان کرد که یک سبک زندگی کلی بر جامعه ما به نام «سبک زندگی مردم ایران یا فرهنگ ایرانی» حاکم است.
وی با بیان این پرسش که در مورد فرهنگ و تاریخ ایران در مدارس چه چیزی به فرزندان خود آموزش دادهایم، افزود: واقعیت این است که تاریخ کشور را از بین بردهایم، یعنی فرزندان ما مفاخر فرهنگی و هنری ایران را نمیشناسند.
ژاپنیها در 1949 گفتند ژاپنی بمانیم، ولی از تمدن غرب عقب نمانیم. من هم براساس این تئوری نوشتم، «ایرانی بمانیم» ولی از تمدن غرب عقب نمانیم. اگر کره جنوبی این فیلمها و سریالها را میسازد، برای این است که اصالت فرهنگی خود را حفظ کند، ولی ما در این خصوص چه کردهایم؟
آیا تاکنون راجع به مفاخر کشور خود فیلم یا سریالی ساختهایم؟ همه کشورها حتی عربستان که در آن زنان هیچ حقی ندارند، تغییر خواهند کرد. باید گفت دورانی که بتوان با سلطه و اجبار و بگیر و ببند، جامعهای را اسلامی کرد، گذشته است. در چنین شرایطی نمیتوانیم به زندگی اسلامی برگردیم، چون تحت سلطه نیروی برتر از خودمان قرار داریم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان سبک زندگی اسلامی را به صورت جزء جزء یا بخش بخش در جامعه محقق کرد، گفت: لازمه این کار این است که آنچه را خطاب به مردم میگوییم، خود نیز رعایت کنیم. از امام علی(ع) سخن میگوییم، ولی مثل زندگی ایشان را نداریم. مردم اینها را میبینند و بعد مثل ما عمل میکنند.
فرهنگ یعنی تمام ساختهها، پرداختهها، اندوختهها، آداب، رسوم، اعتقادات، هنرها، تکنولوژی و دانستنیهای عامه. با وضعیتی که من مشاهده میکنم، نمیتوان سبک زندگی اسلامی را در جامعه محقق ساخت، زیرا ما قافیه را باختهایم و متأسفانه روزی که باید کاری انجام میدادیم، انجام ندادیم.
قراییمقدم تصریح کرد: هیچ کشوری نمیتواند سبک زندگی اسلامی را به معنای واقعی آن محقق کند، چون زندگی دائماً در حال تغییر است و هیچ چیز مثل قبل نیست. شتاب تغییر عوض شده و سرعت گرفته است. زمانی شاید صد سال طول میکشید تا رسمی عوض میشد، ولی در حال حاضر، این تغییرات در ظرف ده یا پنج سال به وجود میآید. اکنون زمان تغییر در ایران، شتاب متغیر تندشونده است، یعنی حرکت تغییر دارد تند میشود و دیگر نمیتوان به عقب برگشت.
سبک زندگی اسلامی تضادی با علوم جدید ندارد
مجید ابهری، جامعهشناس و از موافقان سبک زندگی اسلامی نیز اظهار کرد: الزامات سبک زندگی اسلامی تماما حول محور قرآن و سیره پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) قرار دارد، حتی انعقاد نطفه نیز باید براساس باورها و دستورات اسلامی باشد، چون دین اسلام و مکتب تشیع برای تمام رفتارهای انسانی، از جزء تا کل دستورات لازم را دادهاند. بنابراین، میتوانم با شجاعت بگویم که سبک زندگی اسلامی کاملترین، متقنترین و منطقیترین روش زندگی از قبل از تولد تا زمان مرگ و بعد از آن محسوب میشود.
وی افزود: سبک زندگی هیچ ارتباطی با شرایط روزگار ندارد، چون روشهایی از زندگی است که فرد براساس باورها، ارزشها، معیارها، سلیقه و دانش خود انتخاب میکند.
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «فرزند زمان خویشتن باش» یعنی فرزندان خود را بر اساس معیارهای منطقی و قابل قبول روز تربیت کنید، مثلا اگر ما در زمان طفولیت خود با گِل بازی میکردیم یا اسباببازیهای ساده داشتیم، کودکان امروز باید با وسایل جدید بازی کنند. در واقع باورهای مبتنی بر سبک زندگی اسلامی در پذیرش معیارهای جدید هیچ مشکلی ندارد، ولی اگر بخواهیم بگوییم سبک زندگی غربی برهنگی و روابط حیوانی را توصیه میکند، ما این سبک زندگی را نه قبول داریم و نه به طرفداران خود توصیه میکنیم.
ابهری گفت: با کمال عذرخواهی باید عرض کنم کارشناسانی که میگویند سبک زندگی اسلامی امروز کاربردی نیست، سواد و دانش علوم اجتماعی اسلامی را ندارند، یعنی سبک زندگی اسلامی را نمیشناسند.
سبک زندگی اسلامی مجموعهای از رفتارهاست که به دیروز و امروز ربطی ندارد، مثل احترام به بزرگترها که در غرب نیز اینگونه است، یا جستجوی علم و دانش و دریافت آنها که ربطی به زمان ندارد. سبک زندگی اسلامی درباره نحوه غذا خوردن، ازدواج کردن، روابط زناشویی، نامگذاری فرزند، ارتباطات اجتماعی، صله رحم، روابط با دوستان و اقوام و .. گفتوگو میکند و اینها مسائلی نیست که به زمان تعلق پیدا کند، یعنی کهنه و فرسوده شود، یا نیاز به تجدیدنظر در آنها باشد. در مسائلی که به ابزار و فناوری مرتبط است، سبک زندگی اسلامی توصیه اکید دارد که از علوم روز استفاده شود.
این جامعهشناس ادامه داد: برای تحقق سبک زندگی اسلامی، نیازی به مسائل دیگر نداریم، فقط باید فرهنگ و آموزش ما از نظر الگوهای رفتاری از دبستان تا دانشگاه براساس علوم اجتماعی اسلامی باشد، مثل روانشناسی اسلامی که اصول بسیار دقیقی در این زمینه از نهجالبلاغه و قرآن وجود دارد، چنانچه در خصوص نحوه تربیت فرزندان، روابط با همسر، پدر و مادر، همسایگان، همسفران و...، دستورات اساسی و کاربردی در اسلام آمده و همانطور که عرض کردم، هیچ ربطی به زمان ندارد.
وی ادامه داد: فرصتسوزی در این زمینهها ربطی به باورها و سبک زندگی ندارد، بلکه به سلیقه فردی و اجتماعی اشخاص مربوط است. اینکه بخواهیم سبک زندگی اسلامی را در جامعه پیادهسازی کنیم، تا حدودی موفق بودهایم، ولی نتوانستهایم بهطور کامل این کار را انجام دهیم، چراکه همواره چالشهایی بین باورهای اسلامی و غربی وجود داشته است و عدهای نمیخواهند قبول کنند که برای هر دردی از روانشناسی و علوم رفتاری، در اسلام نسخه وجود دارد و بدشان میآید که بگویند اسلام برای تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی دستورالعمل ارائه میدهد.
وی در خصوص چالشهای پیش روی سبک زندگی اسلامی، گفت: نمیخواهیم بهطور کامل از استحاله فرهنگی خارج شویم، برخی از افراد میخواهند باورهای اسلامی را در ظروف غربی بریزند و این امکانپذیر نیست. وقتی شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی تا این اندازه در زندگی ما رسوخ کرده است، نمیتوانیم و قدرت آن را نداریم سبک زندگی اسلامی را که براساس پاکی، پاکدامنی و صداقت استوار است، در زندگی خود پیاده کنیم.
ابهری افزود: اگر ما نتوانستهایم سبک زندگی اسلامی را در زندگی فردی و اجتماعی محقق کنیم، قصور از خودمان بوده است.
آموزش و پرورش، رسانهها و صداوسیما در مسیر سبک زندگی اسلامی حرکت نکردهاند، چراکه میترسیم با انگ اُمل بودن، از جامعه کنار گذاشته شویم، ولی اگر به یکباره تصمیم بگیریم براساس باورهای اسلامی که هیچ تضادی با علوم جدید ندارد، حرکت کنیم، آن وقت سلبریتیها، الگوهای رفتاری، دولتمردان، اساتید و نخبگان براساس سبک زندگی اسلامی حرکت کرده و تغییر میکنند و میبینیم چقدر ساده است که سبک زندگی اسلامی در جامعه محقق شود.
سبک زندگی اسلامی منافاتی با نقاط قوت مدرنیته ندارد
حجتالاسلام مهدی گرجی، استاد حوزه و دانشگاه نیز گفت: سبک زندگی اسلامی مبحث وسیع و گستردهای را شامل میشود و در ابعاد مختلف قابل بحث و گفتوگوست. در حوزه فردی، این نوع سبک زندگی بهطور کلی قائل به عزت، کرامت، تقوا، علم، تواضع و بندگی خداست. در حوزه خانوادگی، سبک زندگی اسلامی بر آرامش، محبت، مودت، رحمت و پاسخگویی به نیازهای عاطفی، روحی و جسمی تأکید میکند و در حوزه اجتماعی، قائل به برقراری عدل، کرامت، گذشت، انصاف، وجدان، ادب و احترام به حقوق دیگران است.
این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سؤال که سبک زندگی اسلامی در شرایط امروز چقدر قابل تحقق است، گفت: برخی از جوانان تحصیلکرده این اشکال را وارد میکنند که چگونه سبک و روشی که 1400 سال پیش مطرح بوده است، امروز میتواند بهعنوان روش زندگی ما مطرح باشد؟ ما در خصوص سبک یا متد، بهدنبال اصول ثابت زندگی اسلامی هستیم. شاید در 1400 سال پیش، نظافت و حملونقل و... با یکسری وسایل ابتدایی انجام میشد، ولی منظور ما از سبک زندگی اسلامی، استفاده از آن وسایل ابتدایی نیست، بلکه اصول ثابتی را مدنظر داریم که اسلام برای یک زندگی موفق، شاداب و توأم با آرامش و امنیت مطرح میکند و این اصول کهنه نخواهد شد؛ مثلا در حوزه فردی، به تمیز کردن دندانها توصیه شده است، ولی نگفتهاند از همان وسیله 1400 سال پیش برای این کار استفاده کنید، اصل بر شستوشوی دهان و دندان است.
حجتالاسلام گرجی بیان کرد: عدهای قائل به این موضوع هستند که در اداره جامعه لازم نیست سبک اسلامی مدنظر باشد و یک دولت سکولار با پلورالیسم فلسفی باید حاکم شود و مسلمانان نیز میتوانند در زندگی فردی خود از دستورات اسلام تبعیت کنند، مثل دولت ترکیه و بسیاری دولتهای مسلمان دیگر، ولی ما در جمهوری اسلامی قائل به این هستیم که مدیریت جامعه و همچنین زندگی فردی و خانوادگی البته با عشق و آگاهی باید بر اساس اندیشههای اسلامی باشد.
مردم ما این راه را انتخاب کردهاند، البته منکر این نیستم که امروز جمعیت قابل توجهی وجود دارند که ممکن است در عین متدین بودن و رعایت اصول دینی، قائل به مدیریت اسلامی نباشند، ولی اندیشه راهبردی بنیانگذار جمهوری اسلامی(ره) که مورد قبول مردم قرار گرفت، این بود که بر اساس قوانین اسلام زندگی کنیم، البته با دنیا تعامل داشته باشیم و از نقاط قوت مدرنیته استفاده کنیم، ولی در روابط انسانی، اخلاقی، تربیتی و اجتماعی، قوانین اسلام را مدنظر قرار دهیم.
تحقق سبک زندگی اسلامی در گرو انتخاب مردم است
سیدمحمود نجاتی حسینی(خراسانی)، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران نیز معتقد است: در مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی فرهنگی که بهعنوان یک دانش تخصصی موضوع سبک زندگی را مورد توجه قرار میدهد، این موضوع برجسته میشود که چیزی به نام سبکهای زندگی متمایز از هم وجود دارد و از منظر پُست مدرنیستی باید همه این سبکها به رسمیت شناخته شود و اصلا بهدلیل تفاوت و تمایز، اینها شکل گرفتهاند و انسانها برای اینکه تفاوت و تمایز خودشان را با دیگران نشان دهند، سبک زندگی خاص خودشان را انتخاب کردهاند.
وی با بیان اینکه سبکها وجود دارد و باید آنها را به رسمیت شناخت، گفت: از منظر جامعهشناسی که با فکتها و واقعیتها سروکار دارد و نیز مطالعات فرهنگی که رشته تخصصی و خاص مطالعه سبک زندگی است، این سبکها وجود دارد، نمیتوان منکر آنها شد و این سبکها باید به رسمیت شناخته شود و هر کس هر گونه که دوست دارد زندگی کند، جامعه باید آن را به رسمیت بشناسد. در واقع انتخاب نوع سبک زندگی، پروژه زندگی و سیاست تصمیمگیری ماست.
حسینی ادامه داد: نمیتوان با این گزاره موافق بود که جهانی شدن به یکدست شدن سبک زندگی منجر شده است، منتها به این گزاره نیز باید با دید انتقادی نگاه کرد. درست است که جهانی شدن تا اندازهای به یکدست شدن منجر شده که البته یکدست شدن را هم باید تعریف کرد؛ گاهی فرم یکدست است و محتوا متنوع و گاهی هم فرم و هم محتوا یکدست میشود که در اینجا، من بحثی انتقادی دارم. شخصا معتقدم که گاهی مواقع فرمها یکدست شده، ولی محتواها یکدست نیست. بله، جهانی شدن تا اندازهای به یکدست شدن سبک زندگی منجر شده، یعنی فرمها را یکدست کرده، ولی به نظر میرسد محتواها چندان یکدست نشده است.
وی ادامه داد: در یک معنای دیگر، جهانی شدن یعنی غربی شدن، چون نقطه انتشار آن که این پدیده را مدیریت و تدبیر میکند، البته اگر به سمت تئوری توطئه حرکت نکنیم، غرب محسوب میشود. بنابراین، یکدست شدن سبکهای زندگی نوعی غربی شدن است و این را هم باید پذیرفت.
در عین حال با استناد به نظرات جامعهشناسان فرهنگی، معتقد هستم و میپذیرم که نوعی واکنش نیز به یکدست شدن سبکهای زندگی شکل گرفته که میتوان با عنوان محلی شدن و محلیسازی سبکهای زندگی از آن نام برد؛ یعنی اقتضائات محلی هر گروه، خرده فرهنگ، تمدن و کشور منجر به این شده است که اعضای آنها سبک زندگی خاص خودشان را داشته باشند، برای نمونه وقتی سبک زندگی ایرانی اسلامی یا سنتی یا شرقی یا معنوی در مقابل مادی و دینی در مقابل سکولار مطرح میشود، ردپا و رگههایی از محلی شدن را میتوان دید که آن را مقاومت در برابر جهانی شدن مینامیم.
حسینی افزود: اتفاق سومی نیز بهصورت بینابین رخ داده و آن این است که چون محلی شدن به جزیرهای و منزوی شدن افراد، فرهنگها و اجتماعات منجر میشود، امکان آن بسیار کم است که بتوان با روندها، فرایندها، اثرات و فشارهای جهانی شدن مقابله و در برابر آنها مقاومت کرد، به همین دلیل برخی انسانشناسان پیشنهاد جهانی ــ محلی شدن را ارائه دادهاند که بر سبک زندگی نیز تأثیرگذار است، یعنی نه صد در صد جهانی و نه صد در صد محلی، بلکه بهصورت بینابین، نیمی جهانی و نیمی محلی. تعریفی که از جهانی ــ محلی شدن ارائه دادهاند، پیوند زدن شرایط جهانی به اقتضائات محلی و پیوند زدن اقتضائات جهانی به شرایط محلی است، یعنی آنچه را در سطح جهان اتفاق میافتد، با شرایط محلی خود تطبیق دهیم، چیزی که زمانی شعار سازمان ملل نیز بود و میگفت، جهانی بیندیشید، محلی عمل کنید، یا محلی بیندیشید، جهانی عمل کنید.
این جامعهشناس بیان کرد: در واقع جهانی شدن شوی متنوعی در معرض دید جهانیان قرار داده که هم سبکهای جهانی شده در آن وجود دارد، هم سبکهای محلی شده و هم سبکهای جهانی ــ محلی. به عبارت دیگر، نمیتوان گفت سبک زندگی صرفاً یکدست و جهانی شده و سبک زندگی دیگری وجود ندارد و در عین حال نیز نمیتوان گفت سبک زندگی ما محلی است، با دیگران کاری نداریم و مقاومت میکنیم.
وی ادامه داد: گاهی بحث بر سر این است که در چنین فضایی تا چه اندازه میتوانیم سبک زندگی خاص خودمان را با هر عنوانی پیش ببریم.
در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک کمیسیون به سبک زندگی ایرانی اسلامی اختصاص یافته، الگو و مطالعات مربوط به آن تدوین و انجام و تعدادی کتاب و پایاننامه در این خصوص نوشته شده است و دائم درباره آن کار میشود.
من برآورد دقیقی از سبک زندگی اسلامی ندارم، ولی دادهها نشان میدهد که به لحاظ فشارهای جهانی شدن در عرصه واقعی و مجازی و سبکهای زندگی که در ایران رواج دارد، زیاد نمیتوان از تحقق سبک زندگی ایرانی اسلامی سخن گفت.
حسینی اظهار کرد: الگوی سبک زندگی ایرانی اسلامی تحت تأثیر الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، الگوی تمدن نوین ایران اسلامی، سند مهندسی فرهنگی کشور و اسنادی قرار دارد که در 20 سال گذشته در شورای عالی انقلاب فرهنگی، ساعات زیادی صرف تدوین آنها شده است و مبنای تبلیغات و اقدامات قرار گرفتهاند.
این اسناد بیشتر اسلامی است و چیزی از ایران به معنای ایران باستان و ایران قبل از اسلام در آنها دیده نمیشود. در واقع به نظر میرسد فقط لفظ ایرانی در این اسناد وجود دارد و بهتر است بگوییم سبک زندگی اسلامی و پای ایران را وسط نکشیم.
وی تصریح کرد: ظاهرا سبک زندگی اسلامی روی کاغذ است، یعنی مورد نظر نهادهای خاصی قرار دارد که متولی سیاست فرهنگی هستند، ولی آنچه در زندگی اجتماعی مردم ایران در اینجا و اکنون رواج دارد، به نظر نمیرسد با آن سبک زندگی که در این اسناد آمده است، انطباق داشته باشد، اینکه تضاد یا مغایرت داشته باشد، بحث دیگری است، ولی اینکه منطبق باشد، یا حتی به آن نزدیک شده باشد، بعید میدانم. ممکن است بخشی از علل این مسئله به آرمانپردازیهای دور از واقعیت این نوع سندسازیها مربوط باشد، ولی واقعیت این است که بخش اعظمی از آن به قدرت فرهنگی و حتی قدرت سیاسی و قدرت قانع کردن جهانی شدن برمیگردد.
این جامعهشناس گفت: جهانی شدن همه انسانها را قانع و مجاب کرده که از سبک زندگی این پدیده پیروی کنند و این اتفاق در ایران نیز رخ داده است. نباید از این نکته غفلت کرد که به هر جامعهای این حق را باید داد که سبک زندگی خاص خودش را طبق معیارهای تاریخی، تمدنی و فرهنگیاش داشته باشد، منتها باید اقتضائات جهانی شدن را هم رعایت کند، برای اینکه بتواند تعامل داشته باشد. شما نمیتوانید جزیره باشید. سبک زندگی محلی میتواند شما را به یک جزیره منزوی تبدیل کند، ولی سبک زندگیای که به جهانی شدن پیوند خورده است، شما را به اقیانوسی از سبکهای زندگی دیگر پیوند میدهد و پویا و پایا نگهتان میدارد.
حسینی بیان کرد: ما در جهانی زندگی میکنیم که فشارهای جهانی شدن در آن وجود دارد، در عین حال مقاومت محلی نیز وجود دارد. اگر بخواهم از ادبیات فوکویی استفاده کنم که مبتنی بر قدرت و مقاومت است، باید گفت هر جا قدرت اعمال شود، مقاومت نیز در برابر آن صورت میگیرد. جهانی شدن، آمریکایی شدن و غربی شدن جهان، فشار مضاعفی را به شرق و جهانهای غیرغربی وارد کرده است، ولی به این معنا نیست که آنها تسلیم شده باشند. ممکن است خوب و شدید مقاومت نکرده باشند، ولی طبق همان قانون علوم اجتماعی که هر جا قدرت اعمال شود، مقاومت نیز بروز پیدا میکند، مقاومتهایی نیز صورت گرفته و همچنان ادامه دارد.
وی افزود: معتقدم مقاومت فرهنگی حق همه ملتهاست که در برابر غربی شدن، جهانی شدن و هر گونه هجوم فرهنگی مقاومت کنند، ولی این پروژه آنها باید به استراتژی و اقدام منجر شود و ایدئولوژیک به معنای تخیلی نباشد. در اینجا بحث بیپایانی وجود دارد که ما هنوز در آغاز آن هستیم و خاتمه پیدا نکرده است.
این جامعهشناس اضافه کرد: باید با استفاده از زبان، ادبیات و تجربیات مدرن، آموزههای معنوی و اخلاقی ادیان به ویژه اسلام را در قالب پروژه و استراتژی مدرن به جامعه عرضه کرد و متقابلا به جامعه اجازه انتخاب داد، زیرا با تحمیل کردن مشکلی حل نمیشود و در طول تاریخ تحمیل کردن پروژه معنوی و اخلاقی جواب نداده است.کانت میگفت هر چه به جامعه فشار بیاورید و افکار را سانسور کنید، افکار بهصورت زیرزمینی شکل میگیرند. در واقع اگر به لحاظ سیاسی بخواهیم پروژه سبک زندگی اسلامی را تحمیل کنیم، در برابر آن مقاومت صورت میگیرد.
در درون جامعه ایرانی و یا جامعه اسلامی، ممکن است در کلیت آن مقاومتی در برابر فرهنگ غرب وجود داشته باشد، ولی اگر حکومت و حاکمیت بخواهد فرهنگ و ایدئولوژی خودش را به جامعه غالب کند، مقاومت از سمت گروهها و خرده فرهنگها نیز وجود دارد.
وی ادامه داد: امروز فرزندان ما در مدرسه یک چیز میآموزند و در خانواده خود چیز دیگری یاد میگیرند و متقابلاً در رسانهها و شبکههای اجتماعی با چیزهای دیگری مواجه میشوند و اینها سبکهای زندگی متفاوت هستند، یعنی نه تنها متفاوت، بلکه متضاد هستند. با تفاوت و تنوع میتوان کنار آمد، ولی با تضاد و تخالف نمیتوان کنار آمد و متأسفانه این وضعیت در جامعه اتفاق افتاده است و بدسلیقگیهایی در طرح مسائل و مدیریت جامعه ایجاد و این باعث شده در سطح جامعه مقاومتی در برابر سبک زندگی دینی صورت گیرد.
بنابراین، باید هوشمندانه و با ظرافت آموزههای دینی را با زبان مدرن به جامعه عرضه کرد و متقابلا به جامعه اجازه انتخاب داد. به اعتقاد من جامعه آنقدر هوشمند است که در بین سبکهای زندگی سکولار و سبکهای معنوی و اخلاقی که در معرض دیدش قرار دارد، به سمت سبک زندگی اخلاقی و معنوی ادیان و بهویژه اسلام که مدرن و کارآمد شده باشد، پیش رود.
سبک زندگی اسلامی دستنیافتنی و خیالی نیست
حسین مطیع، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان نیز گفت: سبک زندگی به مجموعه رفتار، اعمال، اخلاق، سلایق و شیوه زندگی مسلمانان در دورههای مختلف اطلاق میشود که حالت دستهجمعی، آگاهانه و نیمه آگاهانه دارد. سبک زندگی اسلامی حتما باید هشت شاخه داشته باشد که عبارتند از فردی، جمعی، دنیوی، اخروی، مادی، معنوی، کوتاهمدت و درازمدت. اگر این هشت شاخه را پوشش ندهد، سبک زندگی اسلامی نیست.
وی افزود: تحقق سبک زندگی اسلامی نه تنها محال نیست، بلکه ممکن نیز هست و فقط تلاش جهادگونه و کار علمی و عملی پیوسته و شبانهروزی میطلبد.
کسانی که معتقدند سبک زندگی اسلامی قابل تحقق نیست، البته در شناسایی سبک زندگی موجود موفق بودهاند، ولی سبک زندگی مطلوب را شناسایی نکردهاند. این نوع سبک زندگی یک امر دستنیافتنی و خیالی نیست، اتفاقاً با شرایط جدید، تعامل با جهان و استفاده از فناوری نیز دستیافتنی است و دلیل آن نیز به جامعیت دین اسلام برمیگردد.
در اسلام، عناصر مترقی و پیشرفتهای مثل عقلانیت و اجتهاد وجود دارد که میتواند پویایی و روزآمدی با حفظ اصول را به همراه داشته باشد. ما میتوانیم اصول را حفظ کنیم، در عین حال با جهان تعامل درست و سازنده و منطقی داشته و بهروز باشیم.
ما نمیخواهیم با اقتضائات جهان جدید بجنگیم یا در برابر آن منفعل باشیم، بلکه میخواهیم آن را درک کرده و سپس بومیاش کنیم. بومی کردن در چهار مرحله روزآمدی، کارآمدی، اسلامیسازی و ایرانیسازی اتفاق میافتد و این کار شدنی، ولی زمانبر است.
مطیع ادامه داد: برخی دوستان چون گام دوم و سوم را بلد نیستند، تسلیم شدهاند. شاید گام اول را درک کرده باشند که در این خصوص نیز مطمئن نیستم، چون اگر سبک زندگی غربی را درک کرده بودند، متوجه بنبستهای انسان غربی شده بودند.
غرب از لحاظ تمدنی، به بنبست رسیده و دچار بحران شده است. در این سبک زندگی، پارادوکسها و تناقضهایی وجود دارد که در حال پس زدن است و پست مدرنیسم چیزی نیست جز بحران و بنبست مدرنیته و این، در سبک زندگی غربی خودش را نشان میدهد. در واقع انسان غربی نیز دنبال مفرّ و روزنی میگردد، چون افول تمدنی شروع شده است.
در اینجا ما معتقدیم باید با عقلانیت و منطق و معیارهای درست، سبک زندگی اسلامی را در قرن جدید تعریف کنیم. اگر سه گام مذکور را درست انجام دهیم، این کار شدنی است. یعنی نه تنها محال نیست، بلکه حتی میتوانیم تولید تمدنی داشته باشیم و تمدن غرب را تحتالشعاع قرار دهیم.
درست است که سبک زندگی غربی جهانی و فراگیر شده، ولی دارد به انحطاط میرسد و این انحطاط، به راه و مفرّ نو نیاز دارد و این مفرّ نو را در اسلام یافته است. از این لحاظ، ما فرصتی پیش رو داریم که با توجه به این بحران، تمدن خود را به آنها عرضه کنیم.
سبک زندگی اسلامی مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و باورهای دینی و هدف غایی آن سعادت و رستگاری انسانها است. این نوع سبک زندگی نه تنها ناقی عقلانیت و تجربههای بشری نیست، بلکه برای عقل و تجربههای بشری نیز ارزش قائل میشود.
تبیین سبک زندگی در گرو فهمی واقعبینانه از الزامات این نوع سبک زندگی است، در غیر این صورت اگر فهم و برداشت از این نوع سبک زندگی جنبهای افراطی و تعصبگونه پیدا کند، نه تنها در دوران جدید امکان تحقق پیدا نمیکند، بلکه به سبب نوع خوانش و فهمهای ناصواب از آن، خود دین نیز تحتالشعاع قرار میگیرد و این عامل میتواند بدفهمی نسبت به ساحت دین را در پی داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید