«اعتمادآنلاین» از آنچه تا به حال در «حراج تهران» گذشته گزارش میدهد:
تردید در کپی بودن گرانترین اثر، گریبان سیزدهمین دوره حراج تهران را گرفت / از اعتراض به حضور تا انتقاد از 12 میلیاردی شدن یک تابلو / شفافیت در هنرهای تجسمی چقدر تحقق مییابد؟
حراج تهران به دور از شایعه نبوده؛ حرف و حدیثهایی درباره ارزشگذاری و نحوه بالا بردن قیمت آثار یک هنرمند، کپی و جعلی بودن برخی آثار، رانت و مافیایی از سوی سرمایهداران، توجه صرف به قیمت اثر هنری و... از جمله این شایعات بوده است اما گرانترین اثر سیزدهمین دوره حراج تهران به واسطه حواشیای که نقاش آن طی چند ماه گذشته به وجود آورده سیزدهمین حراج را خبرسازترین دوره این رویداد کرد.
اعتمادآنلاین| سحر آزاد- سیزدهمین حراج تهران بالاخره پس از یک سال و با چندین بار وقفه در 26 دیماه 99 برگزار شد. دوازدهمین دوره این حراج درست یک سال قبل 27 دیماه با رویکرد هنر معاصر برگزار شد.
طبق روال، معمولاً در نیمه اول سال حراج آثار هنری کلاسیک و مدرن را برپا میشد بنابراین انتظار میرفت نیمه ابتدایی امسال نیز چنین باشد، اما کرونا برنامهها را به هم ریخت و گمانهزنیهایی درباره زمان برگزاری حراج در نیمه اول امسال صورت گرفت که یکی از جدیترین آنها برگزاری حراج تهران در شهریورماه بود.
با این حال شیوع کرونا در بازههای زمانی متفاوت زمان دقیق این رویداد را نامعلوم باقی گذاشت تا اینکه 26 دیماه امسال حراج با دربرگرفتن هر 2 بخش مدرن و معاصر و ارائه 110 اثر و فروش 87 میلیارد و 942 میلیون تومان برگزار شد.
گرانترین اثر این حراج به قیمت 12 میلیارد تومان متعلق به آیدین آغداشلو بود. از او 2 اثر در حراج ارائه شده بود که گرانترین اثر با کمینه و بیشینه یک میلیارد و 200 میلیون تومان تا یک میلیارد و 600 میلیون تومان ارزیابی شده بود و در نهایت به قیمت بیش از 10 برابر کمینه و به مبلغ 12 میلیارد تومان به فروش رسید تا رکورد فروش اثر در حراج تهران را بزند. همچنین اثر دیگر آغداشلو به قیمت 600 میلیون تومان فروخته شد. این اثر یک نقاشی دولتهای با عنوان «خاطرات امید» از مجموعه «خاطرات انهدام» بود.
مجسمهای از پرویز تناولی نیز با عنوان «استاد و شاگرد» در رتبه دوم قرار گرفت که 6 میلیارد و 700 میلیون تومان فروش رفت. رتبه سوم این حراج به تابلوی «دیجیای- دیجیآ- دی آیو» اثر حسین زندهرودی تعلق گرفت که به قیمت 6 میلیارد و 300 میلیون تومان فروخته شد. تابلوی نقاشیخط محمد احصایی از مجموعه «نجوای عشق» نیز پنج میلیارد و 900 میلیون تومان و اثر آینهکاری منیر شاهرودی فرمانفرمائیان با قیمت سه میلیارد و 600 میلیون تومان در رتبههای چهارم و پنجم قرار گرفتند.
نقاش و تابلو خبرساز شدند
گرانترین اثر این دوره حراج تهران در حالی به آیدین آغداشلو تعلق گرفت که آثار او همواره در حراجها به فروش میرفت و قیمت بالایی داشت، اما هیچگاه عنوان رتبه نخست را کسب نکرده بودند.
در این دوره، حواشی چند ماه اخیر توجهها را به این نقاش جلب کرد. همین مسائل و تجربههایی نسبتاً مشابه در دنیای هنر در ایران باعث شد این انتظار برود که اثر او در این دوره با فروش بالایی روبهرو شود تا پاسخی به ادعاهای مطرحشده باشد، اما عنوان گرانترین اثر خیلی هم قابل پیشبینی نبود.
همین مساله واکنشهای گستردهای را در شبکههای اجتماعی برانگیخت و هنوز مدتی از اتمام حراج نگذشته بود که موجی از واکنشها به خصوص در توییتر به راه افتاد. در بخشی از این واکنشها از موضوع ارائه اثر آغداشلو در حراج تهران انتقاد و عنوان شده است که اساساً چرا اثری از آغداشلو باید در حراج حضور پیدا کند.
در وهله بعد بحث قیمت بالای فروش اثر هنرمندی که ادعایی متوجهاش است و صحت و سقم آن هنوز مشخص نشده مطرح شد و در این میان تصویری نیز در میان کاربران چرخید که گرانترین اثر سیزدهمین حراج تهران را کپی از روی اثر پیرو دلا فراچنسکو با نام «دوک و دوشس» میدانستند.
البته همان حرفهای همیشگی مبنی بر اینکه حراجها همواره به نقع پولداران و سرمایهداران بوده است، توجهی به ارزش هنر ندارند و پول و مافیا حرف اول را میزند نیز بار دیگر به میان آمد.
در مقابل تعدادی از کاربران هم به دفاع از آغداشلو برخاسته و عنوان کردند که ادعاهای مطرحشده درباره او رسمیت ندارد، به اثبات نرسیده و آغداشلو نیز آنها را رد کرده است.
فروشها در دورههای قبل متعلق به چه کسانی بود؟
سیزدهمین دوره این حراج در حالی با مبلغی حدود 88 میلیارد تومان به اتمام رسید که دوازدهمین دوره آن با فروش آثار معاصر 31 میلیارد و 717 میلیون تومان فروش داشت و اثری از حسین زندهرودی با عنوان «قوس آبی نیلگون» به عنوان گرانترین اثر این دوره به قیمت سه میلیارد و 200 میلیون تومان چکش خورد.
یازدهمین دوره حراج هم تیرماه 98 با فروش رکورد 42 میلیارد و چهار میلیون تومان برای 79 اثر مدرن و کلاسیک برگزار شد و مجسمه «سر شاعر» متعلق به پرویز تناولی به مبلغ سه میلیارد و 200 میلیون تومان عنوان گرانترین اثر یازدهمین حراج تهران را از آن خود کرد.
دهمین دوره حراج با آثار مدرن در دیماه 97 و فروش 34 میلیارد برگزار شد و اثری بدون عنوان از منیر فرمانفرمائیان به قیمت چهار میلیارد تومان گرانترین اثر این دوره شد.
از سویی نهمین حراج تهران که به هنر کلاسیک و مدرن ایران اختصاص داشت در تیرماه 97 برگزار شد و فروشی حدود 31 میلیارد تومان داشت و تابلویی از سهراب سپهری به عنوان گرانترین اثر فروش رفت. تا آن زمان سهراب تنها نقاشی بود که در هر دوره رکورد خود را میشکست و هنرمندان دیگری نتوانسته بودند گوی سبقت را از او بربایند.
حواشی دوره دوازدهم
از دوره سیزدهم که بگذریم، دوره قبلی حراج تهران هم بدون ماجرا نبود. مورد اصابت قرار گرفتن بوئینگ 737 خطوط هوایی کشور اوکراین در ساعتهای اولیه صبح روز چهارشنبه، 18 دی و انتشار این خبر در روز شنبه 21 دیماه مبنی براینکه «خطای انسانی» باعث وقوع این حادثه شده است هفته پایانی دیماه 98 را خبرساز و پرالتهاب کرده بود.
جامعه فرهنگی و هنری نیز از این قاعده مستثنی نبود و جشنوارههای هنری تحت تاثیر این جریان قرار گرفتند. دوازدهمین حراج تهران با رویکرد هنر معاصر نیز در همان روزها، یعنی عصر جمعه 27 دیماه، در هتل پارسیان آزادی برپا شد.
گالریهایی که یکشنبه همان هفته همسو با دیگر هنرمندان و رویدادهای هنری در واکنش به موضوع هواپیمای اوکراینی اعلام تعطیلی کردند، جمعه همان هفته دور هم جمع شدند تا در کنار خریداران، دلالان، فروشندگان، کیوریتورها و مجموعهداران، اقتصاد را رونق بخشند.
علاوه بر این، فروش آثار برخی از هنرمندانی هم که انصراف خود را از رویدادهایی که یک سر آنها به وزارت ارشاد مربوط میشد اعلام کرده بودند در این دوره حراج به چشم میخورد؛ البته نمیتوان درباره این هنرمندان مستقیم حکم صادر کرد چراکه مشخص نیست اثر راهیافته آنها به صورت مستقیم وارد این رویداد شده یا طبق روال مرسوم از طریق مجموعهدار یا گالریدار.
با وجود این، صفحات هنرمندان انصرافدهنده از رویدادهایی همچون جشنواره تجسمی فجر یا دوسالانه مجسمهسازی نیز اعلام نکردند که اثر در مالکیت خودشان نبوده و از کانال دلال، گالریدار یا مجموعهدار وارد حراجی شده است.
تنور داغ گمانهزنیها
بازار شایعات محدود به یکی 2 دوره اخیر نمیشود و سالهاست که بحث درباره حراج تهران داغ شده و گاه از شایعه هم فراتر رفته است. بیشتر این شایعهها قبل و بعد از زمان برگزاری هر دوره حراج به وجود میآید، اما معمولاً حرفها شفاف و مستقیم زده نمیشود یا اگر هم گفته شود، بیشتر در فضای مجازی است تا رسانههای رسمی. احتمالاً از این رو که نه گویندگان آنها توان اثبات ادعاهایشان را دارند و نه اراده زیادی برای پاسخگویی دقیق و شفاف به آنها دیده شده است.
از جمله این بحثها نحوه بالا بردن نرخ آثار یک هنرمند و مبادلات و برنامهریزیهایی است که در این زمینه صورت میگیرد و البته در این میان حرفهایی درباره تاثیر منتقدان، خبرنگاران و مسئولان سرویس هنر مطبوعات نیز به میان میآید. بحثهای دیگر هم مربوط به جعل برخی آثار، پولشویی و به تبع آن افزایش شمار گالریها و مجموعهداران طی سالهای اخیر بوده است.
کپی و جعل اثر
یکی از افرادی که در سالهای اخیر و بعد از برپایی چند دوره حراج در میان جامعه هنری به خصوص هنرهای تجسمی شناخته شد، افشین پرورش است. او ساکن آمریکاست و در ابتدا با کنار هم گذاشتن آثار ایرانی کپی و نمونه اصلی خارجی آنها در صفحات مجازی خود، توجهها را به این موضوع بیشتر کرد تا جایی که در دورهای برخی از گالریها برای پیشگیری از نمایش آثار کپی، آثار متقاضیان نمایشگاه را از طریق بانک تصاویر یا در اینترنت مورد بررسی قرار میدادند.
پرورش اما در گام بعدی از اصطلاح «مافیای هنر» نام برد که برای به دست آوردن پول و سود دست به جعل آثار جعلی و فاقد ارزش هنری میزنند و از آیدین آغداشلو به عنوان فردی که در ماجرای تایید اصالت یک اثر هنری دخالت دارد یاد کرد؛ هرچند هیچگاه برای این حرف خود سندی ارائه نکرد و به همین دلیل درستی این ادعا به اثبات نرسید.
از آنجا که یکی از موارد مطرحشده کپی آثار سهراب سپهری بود که اتفاقاً در حراجها به خصوص حراج تهران رکوردهای فروش را در دست داشت، همین موضوع تا مدتها تردیدهایی درباره اصل بودن برخی از آثار سهراب ایجاد کرد.
البته به مرور هنرمندانی هم نظرات خود را به وضوح بیان کردند؛ همچون کامران عدل عکاس شناختهشدهای که به رکگویی معروف است و پس از برگزاری یکی از دورههای حراج تهران در صفحه شخصی فیسبوک خود نوشت: «اگر فکر میکنند میتوانند این نیمسوز حراج تهران را بکنند توی پاچه من، کور خوانندهاند. در کشوری که اگر با کسی دست میدهید، بلافاصله باید انگشتان دست خودتان را بشمارید که کم و کسری نداشته باشد، آیا فکر میکنید کسی حاضر باشد بالای سه میلیارد تومان پول حلال را بدهد و یک تابلوی تقلبی بخرد؟»
بهرام دبیری نقاش بنام نیز که چندین بار نظرات خود را در این زمینه به صراحت بیان کرده بود سال 96 به مجله «شبکه آفتاب» گفت: «دوستی میگفت کسی اثری از سهراب را به من پیشنهاد کرد، آن را نزد استاد کارشناس بردم، بعد از سه روز کارشناس، سندی به من داد که اصالت اثر را تایید میکرد. آن را برای حراج کریستیز به لندن بردم اما آنجا به من گفتند اثر متعلق به سهراب نیست.»
البته علیرضا سمیعآذر مدیر حراج تهران در گفتوگویی که سال 97 با «مهر» انجام داد درباره جعل آثار از سوی آغداشلو گفت: «این صحبت به کلی بیاساس است و آیدین آغداشلو هرگز چنین کاری نکرده و نمیکند. او نیازی به جعل ندارد. در مورد مساله آثار جعلی نیز باید بگویم مراجع دولتی و ناظر باید به این موضوع رسیدگی کنند زیرا ما هم از این بابت خیلی آسیب میبینیم. جعلی بودن آثار هنری هیچ نفعی برای حراج تهران ندارد و حتی اگر به اصل بودن یک اثر صد درصد اطمینان داشته باشیم ولی شایعهای پشت آن باشد، آن اثر در حراج تهران جایی ندارد چون آن شایعه دامن کل حراج را میگیرد.»
پولشویی
یکی از مسائلی که بارها درباره حراج تهران مطرح شده موضوع پولشویی نیز هست. این موضوع البته در رسانههای رسمی بارها به چالش کشیده شده و حتی واکنشهایی را از سوی مدیران حراج برانگیخته است؛ همچنانکه سمیعآذر در همان گفتوگو با خبرگزاری مهر در پاسخ این پرسش که «موضع شما در قبال پولشویی در حراج تهران و مواردی که ناشی از این بحث است چیست» چنین گفت: «رقمهایی که در حراج تهران مبادله میشود به هیچ وجه قابل مقایسه با ارقام پولشویی نیست. رقم فروش در نهمین حراج تهران 31 میلیارد تومان بود که بیش از 63 خریدار آن را پرداخت کردند و بالاترین خرید توسط یک نفر حدود پنج میلیارد تومان بود و این رقمی است که با آن میشود خیلی چیزهای دیگر را خریداری کرد و لازم نیست جلوی چشمان همه اثر هنری بخرد.»
او ادامه داد: «ثانیاً پولشویی مربوط به افرادی است که پول و سرمایه کثیف دارند که از راههایی مثل فروش اسلحه، مواد مخدر و دیگر مصادیق مجرمانه به دست آمده است اما خریداران آثار هنری جزو فرهیختهترین افراد متمول جامعه ما هستند. افرادی که پولشویی میکنند به راحتی و پنهانی میتوانند پول خود را صرف خرید ملک، جواهر، اتومبیل و... کنند و هیچ کسی هم از این خرید چیزی متوجه نمیشود. شما تا به حال شده به آژانسهای املاک مراجعه کنید و در مورد خریداران و فروشندگان ملکهای دهها میلیاردی سوال کنید؟»
خصوصی در تعامل با دولتی
حراج تهران در ظاهر ماهیتی خصوصی دارد، اما برخلاف حراجهای شناختهشده دنیا که معمولاً نشانی از حضور مقامهای دولتی در آنها نیست، این حراج از همان نخستین دوره با حضور مقامهای رسمی دولتی مخصوصاً وزارت ارشاد برگزار میشد؛ از جمله علی مرادخانی معاون هنری وقت وزارت ارشاد، مجید ملانوروزی مدیر وقت مرکز هنرهای تجسمی وزارت ارشاد و البته احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران که معمولاً پای ثابت حراجهای تهران بودهاند.
از دیگر افراد ثابت این حراج مرتضی کاظمی است که در دوره اصلاحات معاون هنری وزارت ارشاد بود و در همان دوره مرادخانی نیز مدیریت دفتر موسیقی ارشاد را بر عهده داشت و در زیرمجموعه زیرین کاظمی فعالیت میکرد. این در حالی است که از کاظمی به عنوان یکی از مشاوران وزارت ارشاد و اقتصاد هنر نیز یاد میشود.
در کنار اینها باید از سید محمد بهشتی نام برد که در سالهای 62 تا 73 مدیرعامل بنیاد فارابی بود و برای اهالی سینما نامی کاملاً آشناست. او در سالهای 71 تا 73 مشاور وزیر ارشاد بوده و البته در حوزه میراث فرهنگی نیز به سبب فعالیتها و سمتهایی که در این ارگان داشته نامی آشناست.
علاوه بر این اسامی که از حاضران حراج تهران بودهاند و در گذشته یا هنگام برگزاری حراج مشاغل دولتی در وزارت ارشاد داشتهاند، باید از علیرضا سمیعآذر مدیر حراج تهران هم نام برد. او از سالهای 76 تا 84 ریاست موزه هنرهای معاصر را بر عهده داشت و شاید بتوان گفت مشهورترین فرد در عرصه فروش آثار هنری و معرفی این آثار به حراجهای خارجی به خصوص کریستیز است.
او دارای مدرک دکتری معماری است و بعد از فارغالتحصیلی که به ایران بازگشت به مدیریت موزه درآمد و توجه او به اقتصاد هنر را میتوان از همان دوران با برپایی اولین اکسپوی هنری دریافت.
به سبب حضور مدیران دولتی و حمایت وزارت ارشاد- آن هم به صورت آشکار- از حراج تهران، هر گاه صحبت از بررسی و نظارت بر شایعات حراج تهران به میان میآید، به دلیل حمایت مدیرانی که باید فارغ از این جریانها باشند و همچنین دوستی مدیران حراج و مدیران دولتی، این قضیه مورد تردید قرار میگیرد و باز هم بازار حرف و حدیثها داغ میشود.
از سوی دیگر دامنه شایعات و حرف و حدیثها درباره حراج تهران طی سالهای گذشته تا آنجا گسترش یافته که سریالهایی همچون «هیولا» به کارگردانی مهران مدیری و «آقازاده» به تهیهکنندگی حامد عنقا به این مسائل پرداختهاند و سوالهایی در ذهن مخاطبان خود که ممکن است تا پیش از این زیاد اهل دنبال کردن بازار هنرهای تجسمی نبودهاند ایجاد کردهاند. البته جالب است که عنقا خود از مجموعهداران آثار هنری است و از خریداران حراج تهران نیز به شمار میرود.
با توجه به اینکه این بار برگزاری سیزدهمین حراج تهران حواشی گستردهتری داشته و مجوز برپایی این حراج از سوی وزارت ارشاد صادر میشود، به نظر میرسد بررسی و نظارت بر مسائل پیشآمده از سوی نهادهای قانونی ناظر میتواند شفافیت را به این حوزه بگرداند و دستکم بازار شایعهها و ادعاها را کمرونق کند.
هرچند تاکنون مقامهای رسمی اظهارنظری درباره حواشی این حراج نکردهاند، اما باید منتظر ماند و دید این بار قرار است واکنش صریح و شفافتری صورت گیرد یا همچنان تنش در دنیای مجازی ادامه خواهد یافت.
دیدگاه تان را بنویسید