گفتوگوی «اعتمادآنلاین» با بهنام ولدوند و لیدا پولکی به مناسبت نمایش نقاشیهایشان در گالری راوی:
دیگر سو معطوف به جهانی فراتر از جهان قابل دیدن است/ مترسک شکل سادهشدهی انسان است
نمایشگاه «جاودانگی در سفر به دیگر سو» اولین نمایشگاه مشترک بهنام ولدوند و لیدا پولکی زوج هنرمند است که از 24 بهمن تا هفتم اسفند در گالری راوی هنر برگزار میشود.
اعتمادآنلاین| تبسم کشاورز- نمایشگاه «جاودانگی در سفر به دیگر سو» اولین نمایشگاه مشترک بهنام ولدوند و لیدا پولکی زوج هنریای است که از 24 بهمن تا اول اسفند در گالری راوی هنر برگزار شد.
«بهنام ولدوند» کارشناس نقاشی، عضو ثابت انجمن نقاشان ایران و استاد دانشگاه است. او علاوه بر نمایشگاههای انفرادی تاکنون در بیش از 50 نمایشگاه گروهی داخلی و خارجی شرکت کرده است.
ولدوند برنده لوح تقدیر بخش تصویرسازی جشنواره فجر، جشنواره هنرهای تجسمی جوانان، برگزیده جشنواره تصویرسازی بینالمللی ادیان توحیدی و همچنین طوبی زرین جشنواره بینالمللی فجر بوده است.
«لیدا پولکی» همسر او کارشناس نقاشی است و تاکنون در جشنواره نقاشان نوگرای البرز، جشنواره طراحی سمنان، جشنواره فجر، نمایشگاههای گروهی خانه هنرمندان کرج، فروش سالانه گالری فرمانفرما و فرهنگسرای ولایت شرکت داشته است.
میتوان گفت نبوغ یکی از ویژگیهای مشترک این 2 هنرمند است که با استاد و شاگردی شروع کردند و حالا دیگر رابطهشان رنگ و بوی همکاری گرفته است.
به همین مناسبت اعتمادآنلاین با این 2 نفر گفتوگویی ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
***
*مجموعه «سودای اوج مترسکهای آقای نقاش» از چه ایدهای خلق شد؟
ولدوند: مترسک شکل سادهشدهی انسان است. انسانی بیگناه در حالت صلیب یا پرواز که میخواهد اوج بگیرد و به جهانی ماورایی و ذهنی پرواز کند. بنابراین بهترین سوژه برای القای مفاهیمی چون انسانی که مورد بیمهری در زندگی قرار گرفته و در انتظار وصال و آغوش است و در عین حال میل رفتن به آسمان دارد را میتوان در مترسک با دستانی باز دید.
*در آثارتان در جستوجوی القای چه مفاهیمی هستید؟
ولدوند: در آثار من به طور کلی مفهوم انسان با احساسات مشترک، افکار و تجربههایی چون عشق، تنهایی، ترس، مرگ، تولد و میل به کمالگرایی وجود دارد و به راحتی نیز میتوان زندگی و تداوم آن را در پوسیدگی، تجزیهشدگی و ازهمپاشیدگی مترسکها حس کرد.
پولکی: هر انسانی برای درک زندگی از حواس پنجگانه خود استفاده میکند، اما همه انسانها چیزی موسوم به رویا دارند که فراتر از این پنج حس است. این رویا برای من به منزله رفتن به جهانهای درونی، ناشناخته و مکاشفهای مستمر است که در آثارم سعی کردهام رویاهای خودم را بازشناسی کنم.
*تکنیک منحصر به فرد شما از چه زمان و بر چه پایهای شکل گرفت؟
ولدوند: بافت اهمیت بیشتری در آثار قبل از مترسکهایم داشت، اما در مجموعه مترسکها نیز تداوم پیدا کرد و به مرور به شکل امروزی درآمد. بافت عنصری است که به شکل معنای جدیتر، واقعیتر و ملموستری میدهد. حس پوسیدگی و کهنگی اشیای چوبی خانه مادربزرگها، ابزار انبارشده و فراموششده ته ذهن و خاطرات کودکیام نقش اصلی در کشف تکنیکهای منحصربهفرد بافتهای آثارم داشتند. مجموعهای از مدیومها و رنگمادهها که خودبهخود ویژگیهای خاصی برای نشان دادن کیفیتهای بصری و بافت داشتند و تجربیات فراوان در این ابزارها منتج به این نوع تکنیکها شدند.
*«خانم پولکی»، چطور شاگرد آقای ولدوند شدید؟ شیفته چه خصوصیتی از ایشان شدید؟
از سه سال پیش بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه هنر تحت آموزش استاد ولدوند قرار گرفتم. با نگاهی جدید پیرامون خود را مورد مطالعه بصری قرار دادم و نهایتاً از سال 97 با تمرکز بر ترکیببندی، بافت و آموزشهای استادم توانستم موضوعات تونل و چالهها را کار کنم. این آثار محصول تجربیات فشردهام در مورد بافت است. من در محضر استادان زیادی شاگردی کردم ولی متاسفانه به آن نتیجه مطلوب نرسیدم. تا اینکه یکی از دوستان دانشگاهم استاد ولدوند را به من معرفی کردند و در کلاسهای محدود و نیمهخصوصی ایشان تحت آموزش پایهای طراحی و مبانی قرار گرفتم. استاد مراحل مختلف آموزشی را به صورت خلاقانه و با برنامههای منحصربهفردشان پیش بردند و ما را هدایت کردند تا به مرحله سوژهیابی رسیدیم. از اینجا به بعد بود که کاوش و تمرکز ما بر دنیای درون و پیرامونمان بیشتر شد. البته این یک موهبت بود که توانستیم سر کلاس استاد حضور داشته باشیم چون ایشان با سختگیری و به صورت گزینشی از خیل متقاضیان ما را با مصاحبه در کلاسشان پذیرفتند.
استاد ولدوند شاگردان محدود خود را با دنیایی لایتناهی آشنا کردند. با وجود اینکه استاد بسیار سختگیری هستند، اما با عشقی بیشائبه تمام دانش و فکر خود را برای پرورش شاگردانشان به کار میبرند و با تعهدی مثالزدنی باعث رشد آنها میشوند.
*ایده «جاودانگی در سفر به دیگر سو» در مجموعه شما بر چه اساسی شکل گرفت؟
پولکی: دیگر سو معطوف به جهانی فراتر از جهان قابل دیدن است. دنیایی که پس از مرگ هم تداوم دارد چراکه از روح، احساس و تفکر انسان ناشی میشود. سفر به دیگر سو همان چیزی است که همه در تلاش برای ارتقای آن هستند. دیگر سو همان رویاست. وقتی به تاریکیها نگاه میکنیم پی به سوالات بیشماری از زندگی و درون خود میبریم. این سوالات ابتدا به صورت چالهها، گودالها و تونلهای مترو پدید آمد و در ادامه خواب، رویا و تفکر را برای کشف ناشناختهها ابزار مناسبی دیدم که انسان را به دنیایی دیگر رهنمون میکند.
این رویاپردازیها هم البته جزئی از آموزشهای استاد ولدوند بود. همین تونلها، تاریکیها و چیستی در پس آن تاریکیها، بهانهای برای شروع این مجموعهام شد و من آنها را به تصویر کشیدم.
*هنر برای شما چه رویکردی دارد؟
ولدوند: هنر بازآفرینی جهان است. تفکری بیانتها و نگاهی دوباره به هستی. هنر برای من یعنی کشف دنیاهای ناشناخته درونی و مدام و مدام پیدا کردن اشکال و نقوش و ترکیبهای جدید که راهی برای نجات یافتن و ایجاد روزنهای در دنیای عظیم ذهن به دست میدهد.
پولکی: هنر به منزله درمان، آرامش ذهن و مکاشفهای درونی برای من است.
*شیفته آثار کدام یک از استادان نامی هنر ایران هستید؟
ولدوند: از دیدن آثار استادانی چون «همایون سلیمی»، «بهمن محصص»، «سهراب سپهری»، «مهدی حسینی» و «ابراهیم جعفری» لذت میبرم.
پولکی: علاقهمند به مجموعه آثار کاهگلی استاد «پرویز کلانتری»، آثار استاد «محسن وزیریمقدم» وهمچنین آثار آینهکاری خانم «منیر فرمانفرمائیان» هستم.
*کسب درآمد از هنر بستگی به چه شرایطی دارد؟
ولدوند: کسب درآمد از راه هنر به عوامل و شرایط متنوعی بستگی دارد؛ ابتدا وجود و خلق یک اثر هنری با استانداردهای معاصر و آثاری گویا که مفاهیم و تکنیکی سطح بالایی دارند حائز اهمیت است.
سپس جا افتادن استفاده از آثار هنری است که خود مستلزم آموزش درست هنر، احساس نیاز به تغذیه فکر، روح و احساس (احساسی که هنرمند میآفریند)، مراحل معرفی و نقد و ارائه آثار هنری است که البته گالریها نقش خاصی در این مورد دارند.
در کل میتوان گفت فرهنگ مطالعه امری ضروری و تاثیرگذار بر فروش آثار هنری به شمار میرود.
پولکی: شاخصهای اقتصادی هنر به وضعیت اقتصادی جوامع، کیفیت آثار، سیاستهای دولت و حمایت حراجیها و متولیان فرهنگی بستگی دارد.
*فعالیت حراجها و گالریهای ایران را چطور میبینید؟
ولدوند: وجود حراجیها و صدالبته گالریهای هنری برای رشد هنرهای تجسمی لازم است به طوری که یک ضلع مثلث ارائه اثر همچون هنرمند و خریدار را گالریها شکل میدهند. البته خریدار بودن، لذت بردن و ایجاد نگاه حرفهای به آثار هنری مستلزم آموزش مجموعهداری است، که به این نکته توجهی نمیشود. یکی از نکات مهمی که میتوان ذکر کرد معرفی نکردن هنرمندان کمتر شناختهشده و ریسک فروش آثار این افراد است به صورتی که حراجیها حاضرند آثار تکراری از هنرمندان برجسته را برای فروش ارائه دهند نه آثار هنرمندان ناشناخته را. متاسفانه همین موضوعات پویایی، رقابت و رشد آثار هنری را از بین میبرد و ذائقه و سلیقهها را محدود میکند.
پولکی: متاسفانه در اکثر فعالیت حراجیها و گالریها به نحو منطقی، شایستهپروری صورت نگرفته و این اطمینان از حاصل سود و برگشت مالی است که برای متولیان هنری بسیار حائز اهمیت است. حقیقتاً حراجیها میتوانند سرنوشت فرهنگی یک جامعه را مشخص کنند و ارتقا بخشند. بنابراین باید با برنامهریزی و صرف زمان به دنبال نتایج مالی باشند تا بدین ترتیب به کشف استعدادها و حمایت از هنرمندان هم کمک شود.
*چه ایدهای برای بهبود اوضاع اقتصادی و فرهنگی هنر در ایران دارید؟
ولدوند: برای رشد اوضاع اقتصادی ایران باید مرزهای اقتصادی را به جهان گشود. تبادل افکار کرد و فرهنگ را در هر زمینهای بالا برد تا کیفیت کلی زندگی ارتقا پیدا کند...
از نگاه من ایدهها و فکرهای پخته باید از جانب دولت و بخش خصوصی استقبال شود و معافیتها و تشویقهای مالی برای خریداران در نظر بگیرند. گویی که مجموعهداری یک شکل و در عین حال کاری لذتبخش شود.
پولکی: برای بهبود اوضاع فرهنگ و هنر و اقتصادمان باید نگاهی باز به این موضوع داشته باشیم. با جهان در حال تبادل و همکاری باشیم. این مساله نیاز به چشمانداز و پیگیری همهجانبه مسئولان دارد. همچنین رسانهها و آموزش و پرورش در رشد سواد بصری و پایهای هنرها نقش بسزایی دارند.
دیدگاه تان را بنویسید