بررسی وضعیت ترانههای موسیقی در گفتوگوی «اعتمادآنلاین» با عبدالجبار کاکایی:
سطح کلام افت شدیدی پیدا کرده و نهادهای نظارتی فقط دنبال این هستند که به خط قرمزها آسیبی نرسد / میخواهند ابتذال را با ابتذال پاسخ دهند / اوضاع ترانه روزبهروز بدتر میشود / موسسات موسیقی هیچ تعهدی به کار هنری ندارند / وزارت ارشاد باید حوزه پژوهش و نظارت ب
عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانهسرا، از وضعیت ترانههایی که در موسیقیهای امروزی استفاده میشود گلهمند است. او با اشاره به افت شدید سطح کلام، بخشی از این موضوع را ناشی از این میداند که نهادهای نظارتی تنها مراقباند که به خط قرمزها آسیبی نرسد و بخش دیگری را برخاسته از رقابت با موسیقی آن طرف مرز تلقی میکنند.
اعتمادآنلاین| عبدالجبار کاکایی یکی از داوران بخش ترانه سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر امسال بود. بخش جایزه ترانه امسال برای دومین بار در جشنواره با هدف تجلیل و تشویق ترانهسرایان برتر، ترویج مفاهیم نو و ارزشمند در ترانه، حمایت و معرفی ترانههای برتر برگزار شد.
کاکایی بر این باور است که ترانه باید بتواند مستقل از موسیقی روی کاغذ هویت داشته باشد و پدیدهای باشد که موسیقی برای آن به وجود بیاید نه ترانهای که روی موسیقی گذاشته شده است. به مناسبت حضور کاکایی به عنوان داور بخش ترانه جشنواره موسیقی فجر درباره وضعیت ترانه با او گفتوگو کردیم:
***
*در افکار عمومی این باور وجود دارد که ترانهها تنزل پیدا کرده است. چقدر موافق هستید و آینده ترانهسرایی و وضعیت آن را چگونه میبینید؟
اگر یک نظرسنجی علمی در افکار عمومی ترتیب دهیم، تقریباً همینگونه است. موسسات موسیقی برای اینکه درآمدشان کفاف هزینهها را بدهد به سراغ کارهایی رفتهاند که عنوانشان سرگرمی و تفنن است. در واقع نوعی از موسیقی که برای پول درآوردن است، خرج زندگی اجتماعی مردم و برای شادی، تفریحات و سفرها از آن استفاده میشود.
متاسفانه موسیقیای که برای ماندگاری و به نیت خلق هنر تولید شود خیلی کم است. در وهله اول آلبوم کم منتشر و موسیقی هنری در قالب آلبوم تولید میشود. این روزها واحد موسیقی تکتِرک شده و واحد عرضه از تولید به مصرف تکترک است.
تکترکها هم در محیطی عرضه میشوند که در آنجا موسیقی ریتمیک طرافدار بیشتری دارد؛ کلامی که کنجکاوی مخاطب را برانگیزد و او را دچار خلسه کند. هدف این ترانهها تامین زیباییشناسی برای مخاطب نیست.
نکته دیگر این است که موسسات موسیقی هیچ تعهدی برای کار هنری ندارند؛ یعنی نه کسی متعهدشان میکند نه مشاوری دارند و نه وزارت ارشاد به موسسات مشاوره میدهد که در کنار امتیازی که ما به شما دادهایم تعدادی کار هنری هم عرضه کنید تا هویت هنریتان را حفظ کنید. درست است که درآمد بیشتری در کار سرگرمی است، اما وزارت ارشاد یا موسسات مالی باید از کار هنری حمایت کنند زیرا برای کارهای اینچنینی باید هزینه کرد.
به این دلایل است که متاسفانه در این چند سال سطح کلام افت شدیدی پیدا کرده و نهادهای نظارتی فقط به دنبال این هستند که به خط قرمزها آسیبی نخورد. از طرف دیگر رقابتی هم با موسیقی آن طرف مرز به وجود آمده است و اگر در همین طرف این نوع موسیقی را گسترش ندهند، موسیقی از آن طرف مرز میآید و گوش مخاطب را پر میکند.
به زبان ساده بگویم، میخواهند ابتذال را با ابتذال پاسخ دهند. استراتژی این است که موسیقی مبتذل تولید شود تا موسیقی مبتذل آن طرف مرز نتواند بازار را بگیرد. ظاهراً این فرمولی است که پیچیدهاند و نهادهای فرهنگی و امنیت فرهنگی همه خوش و خرم و خنداناند.
نه مشاورهای وجود دارد، نه شورای راهبردی موسیقی هست، نه جلسه صنفی که در آن چنین مسائلی بررسی شود و نه نظرسنجی دقیقی که متوجه شوند چه بر سر موسیقی آمده است. به جز همین مصاحبههایی که گذرا اتفاق میافتد و یادداشتهایی که گوشه و کنار میخوانیم، هیچ بررسی و تحلیل دیگری در دست نیست و از همین روست که اوضاع ترانه روزبهروز بدتر میشود.
*یکی از مسائلی که در مورد ترانه وجود داشته ممیزیها و محدودیتهاست. نظر شما چیست و وضعیت این محدودیتها در حال حاضر چطور است؟
به اعتقاد من، وزارت فرهنگ و ارشاد میتواند با تشکیل شوراهای پژوهشی و ارزیابی هنری، موسسات هنری را درجهبندی و بر فعالیتهایشان نظارت کند و مشاوره دهد. اما در حال حاضر میبینیم که تمام همتشان نظارت است؛ نظارت بر کلماتی که قرار است در موسیقی بگنجد و منتشر شود. همت فعلاً متوجه محتوای ترانه و خط قرمزهایی است که کلمات باید رعایت کنند حتی در رابطه با موسیقی هم آنقدر سختگیر نیستند.
وزارت ارشاد باید حوزه پژوهش و نظارت باشد نه صرفاً نظارت، و در بخش پژوهش باید کارهای بنیادی انجام دهد؛ از جمله اینکه بررسی کند دلیل افت ترانه چیست؟ باید یک شورای فنی در وزارت ارشاد وجود داشته باشد تا مشکلات را بررسی کند، نظرسنجی کند و از موسسات هنری و اهالی موسیقی توضیح بخواهد، با آنها جلساتی برگزار کند تا ارزیابی کند که چرا موسیقی افت کرده و چرا پول موسیقی فقط از راه سرگرمی مردم به دست میآید یا اینکه موسیقی هنری ما کجاست؟
این توقع را نمیتوان از صداوسیما داشت چراکه صداوسیما یک ارگان ویژه است و برای تولیدات خودش موسیقی میخواهد و نیازهای خودش را برطرف میکند. از نظر من این وظیفه وزارت ارشاد در غیاب وجود صنف قدرتمند موسیقی است.
*هدف از بخش ترانه در جشنواره موسیقی فجر چه بود؟ معیار داوری ترانهها چیست؟
در داوری ترانه عموماً روی متن تمرکز میشود. متن نوشتاری ترانه باید قابل دفاع باشد؛ قابل دفاع از حیث جملهبندی، به کار بردن صناعات، آرایهها و زیباییهای متن؛ یعنی ترانه باید بتواند مستقل از موسیقی روی کاغذ هویتی داشته باشد تا بتوان به آن نمره داد در غیر این صورت به کلامی که روی موسیقی سوار شده است باید در حوزه دیگری نمره داد.
از نظر من کلام را باید به 2 شیوه داوری کرد: کلامی که با موسیقی تلفیق شده و کلامی که به شکل نوشتاری روی کاغذ است. کلامی که در ترکیب با موسیقی خودش را نشان میدهد و کلامی که بدون موسیقی هم هویت دارد. در حال حاضر داوری روی کلامی است که فارغ از موسیقی نیز هویتش را حفظ میکند. در واقع به پدیدهای نمره میدهند که موسیقی به خاطر آن درست شده، نه ترانهای که روی موسیقی گذاشته شده است.
برای همین این داوریها معمولاً متنمحور و نوشتارمحورند و کسانی در داوریها رتبه میآورند که قلم توانایی در ترانهنویسی داشته باشند. مقصود ترانهای است که هویت ترانه نوشتاری دارد و میتوان آن را به صورت مکتوب عرضه کرد؛ ترانهای که در آن ماده، معنا و تاثیرگذاری وجود دارد.
بعضی ترانهها هستند که ریتم، آنها را بالا میآورد و هیچ تعریف نوشتاری مهمی ندارند. این دست ترانهها در گوش مردم هست و همه آنها را میشنوند. این ترانهها به واسطه ریتم بالا آمدهاند و مردم کلمهها را به خاطر ریتم حفظ هستند نه به علت نفس ترانه. چنین ترانههایی هم باید داوری شوند و گروهی وجود دارند که متخصص این ترانهها هستند؛ البته در حال حاضر داوری جشنواره موسیقی فجر درباره ترانه به ما هو ترانه انجام میشود؛ یعنی به ترانه نوشتاری توجه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید