پلتفرمهای ایرانی نمایش خانگی رقیب یا رفیق
درحالیکه در دوره شیوع بیماری کرونا، تماشای فیلم و سریال از طریق پلتفرمهای اینترنتی نمایش خانگی به یکی از سرگرمیهای کاربران تبدیل شده و بارها نیز مسئولان مربوطه کاربران را به سمت استفاده از پلتفرمهای ایرانی و جایگزینی آنها با شبکههای خارجی دعوت کردهاند، هزینه اشتراک در این فضا باز هم افزایش یافته است.
اعتمادآنلاین| درحالیکه در دوره شیوع بیماری کرونا، تماشای فیلم و سریال از طریق پلتفرمهای اینترنتی نمایش خانگی به یکی از سرگرمیهای کاربران تبدیل شده و بارها نیز مسئولان مربوطه کاربران را به سمت استفاده از پلتفرمهای ایرانی و جایگزینی آنها با شبکههای خارجی دعوت کردهاند، هزینه اشتراک در این فضا باز هم افزایش یافته است.
به گزارش روزنامه شرق، بهطوریکه یکی از این پلتفرمها هزینه اشتراک ششماهه خود را به بیش از 415 هزار تومان رساند درحالیکه هزینه همین اشتراک در پایان سال 98، 110 هزار تومان بود؛ یعنی در عرض یک سال، 277 درصد قیمت خدمات خود را افزایش داده است.
از طرف دیگر برای جلوگیری از انتشار ویروس کرونا چه خوب و چه بد در خانه ماندهایم و تماشای تلویزیون یکی از بهترین تفریحات و روشهای گذران اوقات فراغت در این روزهاست؛ زیرا تلویزیون یکی از رسانههای قدرتمند ارتباطجمعی به شمار میآید.
این ابزار، به دلیل ویژگیهای منحصربهفرد خود در روزهای کرونایی میتواند در بهبود آموزش و تأمین بهینه اوقات فراغت نقش مهمی داشته باشد. تأثیر پیام این ابزار قدرتمند بر افکار عمومی و عملکرد آن را بهویژه از نظر تربیتی و جامعهپذیری نباید از نظر دور داشت.
رسانهها به دلیل قدرت ذاتی برای دسترسی به تعداد زیادی از افراد و همچنین داشتن ویژگی سرعت، فراگیری و... ابزار قدرتمندی برای رساندن پیام به مخاطبان، شکلدهی به افکار عمومی و تهییج آن برای عبور از بحرانهای ملی هستند و این البته بخشی از مسئولیت اجتماعی آنهاست.
رسانه و در اینجا تلویزیون مانند کلاس درسی است که میلیونها نفر در آن مینشینند و در محضر یک معلم آگاه میآموزند و این بهترین ابزار برای نشر آگاهی درباره مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه مدرن به شمار میرود که با انجام این وظیفه میتواند برای رویارویی با همه مسائل مرتبط با زندگی مردم برای آنان فرهنگسازی کند.
«ویلبر شرام» عقیده دارد که یادگیری از طریق تلویزیون، اغلب امری تصادفی است. یعنی فرد هنگام تماشای تلویزیون به منظور سرگرمی و تفریح، بدون آنکه در پی کسب معلومات باشد، مطالبی را ناخودآگاه میآموزد.
اکثر بینندگان معمولا به خاطر کسب آگاهی و معلومات به تماشای تلویزیون نمیپردازند؛ همانطور که درصد کودکانی که منظور آنها از تماشای تلویزیون کسب معلومات باشد، بسیار ناچیز است. زمانی که تلویزیون ابداع شد، سرگرمی هدف اصلی آن نبود؛ اما به مرور زمان نقش اطلاعرسانی آن کمرنگتر شد و در مقابل، افزایش تنوع و جذابیت برنامههای تفریحی، به نقش سرگرمکننده آن دامن زد.
این روزها تلویزیون بخش مهمی از اوقات فراغت افراد را تأمین میکند؛ چراکه دسترسی به آن آسانتر و کمهزینهتر از سایر رسانههاست. در قالب همین برنامههای سرگرمکننده است که بخش مهمی از آموزههای فرهنگی ما شکل میگیرد و نگرش و رفتارها در ما تقویت یا اصلاح میشود.
عادات غذایی، طرز لباسپوشیدن، باورهای ملی و مذهبی، زبان، مراودات و ارتباطات همه از اجزای فرهنگ هستند و البته تحت تأثیر رسانه و مجموع این عناصر میتواند سبک زندگی را برای هر فرد مشخص کند. در گذشته سینما بر سبک زندگی افراد تأثیر بسیاری داشت؛ اما امروزه، صفحه کوچک تلویزیون گوی رقابت را از پرده بزرگ سینما ربوده است.
تیزرهای تلویزیونی، سریالها، جُنگها و امثال آن هستند که به مردم میگویند چه بپوشند، چه بخورند، چه بیاشامند و در یک کلام چگونه زندگی خود را تعریف کنند. از این منظر، تأثیر تلویزیون بر فرایند آموزش اجتماعی انکارناپذیر است.
این تأثیر در فضای کرونایی که مردم فرصت کمی برای ارتباط شفاهی دارند، بیشتر هم میشود و این کارکرد را نمیتوان از تلویزیون جدا کرد؛ البته این کارکردها فینفسه منفی یا مثبت نیستند.
مشکل از آنجا آغاز میشود که اتاق فکر رسانهای چنین قدرتمند نقش مؤثر خود را از یاد ببرد و این توانایی را به رایگان در اختیار سایر رسانهها در این جهان متکثر و متعدد رسانهای قرار دهد. امروزه در بسیاری از کشورهای صاحب صنعت فیلمسازی و سریال، شبکههای نمایش خانگی بهعنوان عضو مکمل و بالنده این صنعت مورد توجه جدی قرار میگیرد.
نقش شبکه نمایش خانگی هم در مواجهه با مخاطب و هم در موضوعات اقتصادی بسیار مهم است و بسیاری از مردم در انتظار تولید و عرضه آثار جدید بهویژه سریالهای مطرح در این شبکه هستند و این امر تا جایی پیش رفته که حتی در فاصله کیلومترها دورتر نیز مردم کشورهای مختلف آثاری را خریداری و تماشا میکنند.
چندسالی است در کشورمان این امر به طور جدی پیگیری میشود و هرچند در ابتدا این آثار با کاستیهایی ازجمله کیفیت پایین عرضه شد اما درحالحاضر با حضور افراد متخصص و تولید آثار فاخر در این حوزه توانسته جایگاه خوبی را در میان مخاطبان پیدا کند و حریفی جدی در مقابل سریالهای بدون محتوای تلویزیونهای ماهوارهای باشد.
شاید به دلیل پیشگفته باشد که چندی است برخی شبکههای ماهوارهای سعی میکنند با تغییر برنامه خود به جای پخش برنامههای معمول اقدام به رویخطبردن برخی سریالهای شبکه نمایش خانگی ایرانی کنند.
اهمیت توسعه شبکه نمایش خانگی وقتی بیشتر به چشم میآید که بدانیم 400 شهر ایران با جمعیت بالای صد هزار نفر از داشتن سینما محروماند.
در این مدت مردم عادت کردهاند برای استفاده از کالای فرهنگی و گذران اوقات فراغت خود هزینه کنند و بخشی از درآمد ماهانه خود را به منظور خرید فیلم کنار بگذارند.
شبکه نمایش خانگی در این مدت، خواسته یا ناخواسته مخاطبان را به سمتی سوق داد که نسبت به فروش فیلمهای قاچاق در کناره پیادهروها، بیاعتنا شوند و کالای مورد علاقه خودشان را از پلتفرمهای مجاز تهیه کنند که دراینمیان به نظر میرسد با بالارفتن جهشی هزینه اشتراک این روند دچار اختلال شود.
سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی (رگولاتوری) وابسته به وزارت ارتباطات و سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا) وابسته به صداوسیما، نظارتی در زمینه تعرفهها بر این موضوع ندارند و بههمیندلیل این دو پلتفرم با توجه به هزینههای جاری خود اقدام به افزایش هزینه اشتراک کردهاند.
البته این در حالی است که بخش اعظمی از محتوای قابل ارائه در این پلتفرمها صرفا محتوای ویدئویی دوبلهشده است که نسخه دوبله بدون سانسور همه آنها در سایتهای مشابه قابل دسترس است یا به دلیل پخش بدون مجوز برخی شبکههای ماهوارهای سریالها و محصولات تولیدی در این پلتفرمها نیز در دسترس برخی کاربران و مخاطبان است که همین امر باید زنگ خطر جدی را برای سیاستگذاران فرهنگی کشور به صدا درآورد؛ زیرا در کنار پخش این برنامهها سایر تولیدات رسانهای آنها نیز دریافت و دیده خواهد شد و این بار مسئولیت دستاندرکاران عرصه فرهنگی را سنگینتر خواهد کرد؛ بهاینصورت که به طور طبیعی بعد و قبل از دیدن همین برنامههای البته جذاب پلتفرمهای خانگی، پیشنهادها و محصولات دیگر رسانهای هم در شبکههای ماهوارهای ارائه میشود.
بنابراین کمک به پلتفرمهای اینترنتی نمایش خانگی از سوی دولت و رسانه ملی به هر نحو چه با تولید محتوا یا با کمکهای مالی و تسهیلات کمبهره برای توسعه پلتفرمها در بلندمدت نهتنها کمک به رقیب نخواهد بود؛ بلکه با همدلی و همراهی انواع رسانههای داخلی فعال میتوان با این امر به نتایج مطلوبی رسید؛ زیرا امروزه پس از دهههای متوالی تحقیق و نظریهپردازی بزرگان عرصه رسانه و علوم ارتباطات دیگر تردیدی نیست که تلویزیون به کاشت مفاهیم در اذهان ما مشغول است و اینک کلید اصلی برای توسعه عرصه رسانههای داخلی در دست سیاستگذاران فرهنگی است تا بخش خصوصی این حوزه را نه رقیب، بلکه رفیق و همراه خود بدانند و با کمک به این بخش موجب کاهش هزینههای حق اشتراک شده و عملا با حمایت خود به جذب مخاطب ایرانی و فارسیزبان در شبکههای داخلی کمک شایانی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید