کد خبر: 519016
|
۱۴۰۰/۰۸/۰۱ ۱۱:۲۵:۱۲
| |

پدیده تتلو و ابتذال/ تالی منطقی و البته با صدافسوسِ سیاستگذاری‌های آمرانه در عرصه فرهنگ

پیامد این همه بی‌نظمی و بی‌قانونی در حوزه سیاستگذاری فرهنگی به ابتذال کشیده شدن امر فرهنگی در یک جامعه است. بنابراین چندان نقدی متوجه افراد جامعه نیست که چرا به موسیقی مبتذل بی‌ارزش گوش می‌دهند یا چرا فیلم‌های فاقد ارزش هنری می‌بینند یا کتاب‌های بی‌محتوا می‌خوانند.

پدیده تتلو و ابتذال/  تالی منطقی و البته با صدافسوسِ سیاستگذاری‌های آمرانه در عرصه فرهنگ
کد خبر: 519016
|
۱۴۰۰/۰۸/۰۱ ۱۱:۲۵:۱۲

اعتمادآنلاین| مصطفی خالق‌پور، دانشجوی دکترای علوم سیاسی- می‌خواستم یادداشتی در مورد سیاستگذاری فرهنگی در حوزه رسانه و نتایج و پیامدهای آن بنویسم که در حین اندیشیدن به آن، ذهنم متوجه ازدحام جمعیتی شد که در صف چندصدمتری برای ورود به سالن محل برگزاری کنسرت تتلو در استانبول از سر و کول هم بالا می‌رفتند، گیت‌های ورودی را با هول و زور باز می‌کردند و شادمانه وارد سالن می‌شدند.

با یکی از دوستانم که اخیرا چند باری به ترکیه سفر داشت یه حساب سرانگشتی از اقتصاد این پدیده انجام دادیم. سالن محل برگزاری کنسرت همان سالنی است که چند وقت پیش ابی، دیگر خواننده ایرانی، کنسرتی در آن برگزار کرد و 6500 نفر ظرفیت دارد. جمعیت بیرون از سالن را اگر فاکتور بگیریم، هر کدام از آن 6500 نفر میانگین 500 هزار تومان عوارض خروج از کشور پرداخت کرده‌اند، 800 تومن تستpcr و چیزی معادل 7 میلیون تومان هم هزینه بلیط رفت و برگشت. با در نظر گرفتن اقامت 3 روزه در ترکیه و هزینه اقامت و خوراک و خرید، کنسرت مورد نظر به طور تقریبی چیزی حدود 18 میلیون تومان برای هر نفر آب خورده که با ضرب آن در جمعیت 6500 نفری چیزی بیش از 900 میلیارد تومان می‌شود. تازه این اقتصاد رسمی چنین پدیده‌ای است و بخش غیررسمی مانند مصرف مشروبات و چیزهایی مشابه آن قطعا چیزی بیشتر از این عدد است.

از پرسش این سوال که چنین پول‌هایی به جیب چه سازمان و نهاد یا افرادی می‌رود، صرف‌نظر می‌کنم. از طرح این انتقاد که با سیاستگذاری عقلانی، چنین پول‌هایی می‌توانند در جایی مناسب هزینه شوند هم چشم‌پوشی می‌کنم. سوال این است که چرا افراد حاضر‌ند این حجم از پول را برای چنین پدیده‌هایی هزینه کنند؟ پاسخ به این سوال را از منظر سیاستگذاری فرهنگی می‌توان ردیابی کرد.

نخستین عامل چنین وضعیتی نگاه دستوری به امر فرهنگی است. فرهنگ و محصولات فرهنگی، در همه حوزه‌ها اعم از موسیقی و سینما و ادبیات و کتاب، ذاتا دستوربردار نیست. خلاقیت و نوآوری و تولید آثار فرهنگی فاخر چیزی نیست که با سیاستگذاری آمرانه حاصل شود. شکوفایی در عرصه فرهنگ، نتیجه مستقیم آزادی فرهنگی است.

دومین عاملی که می‌توان از آن نام برد عدم آشنایی متولیان فرهنگی با پیچیدگی‌های امر فرهنگی است. فرهنگ مقوله‌ای است که شناخت آن نیازمند زیست فرهنگی و تنفس در فضای فرهنگی است. قدرت‌طلبی و زد و بند و انتصاب و پست گرفتن در نهادهای فرهنگی هیچ سنخیتی با روح فرهنگ ندارد. نگاهی به لیست هیات امنای بنیاد سینمایی فارابی که اخیرا توسط وزیر فرهنگ انتخاب شده‌اند، بیندازید تا متوجه بشوید که متولیان امر فرهنگ چقدر از مختصات فرهنگی به دور هستند.

یا نهادهای متولی سیاستگذاری فرهنگی را نگاه کنید. همزمان در یک حوزه فرهنگی چندین شخص حقیقی و حقوقی متولی و مدعی امر فرهنگی هستند. نهادها و سازمان‌هایی که از منابع عمومی ارتزاق می‌کنند تا به ظاهر فعالیت فرهنگی داشته باشند، اما در واقعیت نه تنها فعالیت مثبتی انجام نمی‌دهند، چون از اساس برای چنین کاری به وجود نیامده‌اند، بلکه رگه‌های غیرفرهنگی و ضدفرهنگی در مجموعه فعالیت‌های آن‌ها مشهود است. در این مورد می‌توان به لیست انواع و اقسام اشخاص حقیقی و حقوقی و ردیف‌های بودجه‌ای آنها در لایحه بودجه مراجعه کرد.

پیامد این همه بی‌نظمی و بی‌قانونی در حوزه سیاستگذاری فرهنگی به ابتذال کشیده شدن امر فرهنگی در یک جامعه است. بنابراین چندان نقدی متوجه افراد جامعه نیست که چرا به موسیقی مبتذل بی‌ارزش گوش می‌دهند یا چرا فیلم‌های فاقد ارزش هنری می‌بینند یا کتاب‌های بی‌محتوا می‌خوانند. وقتی فرهنگ احترام نمی‌بیند، آزادی در عرصه فرهنگ نقض می‌شود، نگاه دستوری و آمرانه بر حوزه فرهنگ حاکم می‌شود، امر فرهنگی به ردیف بودجه و ارتزاق از منابع عمومی تقلیل پیدا می‌کند، کسانی که خاک فرهنگ را خورده‌اند، در سیاستگذاری فرهنگی کاره‌ای نیستند و برعکس، آنانی که در فضای فرهنگی تنفس نکرده‌اند بر حوزه فرهنگ سلطه دارند.

تالی منطقی چنین وضعیتی همانا تولید و مصرف آثار فرهنگی مبتذل در جامعه و به ابتذال کشیده شدن عرصه فرهنگ است.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها