کد خبر: 603528
|
۱۴۰۲/۰۱/۰۳ ۱۰:۰۹:۰۳
| |

علیرضا داوودنژاد، نویسنده و کارگردان سینما:

جریانات ارتجاعی و دشمنان پیشرفت مملکت به سینمای ملی اجازه قدرت گرفتن نمی‌دهند

علیرضا داوودنژاد، نویسنده و کارگردان سینما گفت: جریانات ارتجاعی و دشمنان پیشرفت مملکت به سینمای ملی اجازه قدرت گرفتن نمی‌دهند.

جریانات ارتجاعی و دشمنان پیشرفت مملکت به سینمای ملی اجازه قدرت گرفتن نمی‌دهند
کد خبر: 603528
|
۱۴۰۲/۰۱/۰۳ ۱۰:۰۹:۰۳

علیرضا داوودنژاد در سینما در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت سینمای ایران و آنچه در سال ۱۴۰۱ ایران گذشت، گفت: آنچه که در سال گذشته در سینمای ایران اتفاق افتاد ادامه تلاش دشمنان سینمای موفق ایران برای زمین زدن این سینما و آماده کردن بازارهای رسمی برای عرضه و غلبه سینمای خارجی و فیلم‌های امریکایی بود. چنانکه حتما به خاطر دارید سازمان سینمایی وزارت ارشاد با آب و تاب ۱۴۰۲ را سال ورود رسمی فیلم خارجی برای نمایش در بازار رسمی سالن‌های سینمای ایران اعلام کرد که در اصل اعلام رسمی آزادی ورود سینمای امریکا به بازار سینمای ایران محسوب می‌شود.

به گزارش ایلنا، سازنده فیلم «نیاز» تصریح کرد: سینمای ایران در چند سال گذشته و در ادامه کسادی ناشی از کرونا و بعضی همراهی‌ها با جنبش‌های اعتراضی؛ بیش از گذشته گرفتار سانسور و سرکوب و ناامنی شغلی شد و به دشمنان سینمای ایران این فرصت را داد تا چرخه تولید و توزیع و نمایش حرفه‌ای آن را به گل بنشانند و فضا را برای ورود و خودنمایی هرچه بیشتر فیلم‌ها و سریال‌های خارجی فراهم کنند. در واقع جریان نفوذی در مدیریت سینما از یک طرف با سانسور بین سینما و زندگی فاصله می‌اندازند تا فیلم‌ها نتوانند به مطالبات مردم پاسخ بدهند و از طرف دیگر با دامن زدن به ناامنی بازار، زمینه ورشکستگی جریان تولید حرفه‌ای و مستقل فیلم‌های سینمایی را در ایران فراهم می‌کنند. سینمایی که در تولید با سانسور مواجه باشد و در توزیع از پتانسیل ده‌ها میلیون مخاطب در شبکه نمایش خانگی محروم شود و بازارسازی مناسب و فراهم کردن زیرساخت‌ها نیز با تعمد در آن نادیده گرفته شود ‌پیداست که به سوی کسادی و ورشکستگی رانده خواهد شد. 

وی افزود: وقتی آمریکایی‌ها می‌توانند با سینما و تلویزیون در هر خانه ایرانی نفوذ داشته باشند چرا باید به هزینه‌های جانی و مالی نظامی تن بدهند؟ در واقع آنها چشم‌ها،‌ گوش‌ها، مغزها و قلب‌ها را در اختیار می‌گیرند و ما هر چقدر هم نیروهای نظامی و دفاعی قوی داشته باشیم در مقابل این هجوم بی‌فایده است؛ ما با قوای نظامی و مراقبت از مرزها و تامین امنیت کشور و به موازات آن با نادیده گرفتن الزامات در عرصه مدیریت فرهنگی در واقع از مملکتی منفعل، مقلد و مصرف‌کننده دفاع می‌کنیم که نیروهای خوش قریحه و متخصص و خلاق حرفه‌ای خود را به امان خود رها کرده و نسل‌های کودک و پیر جوان مملکت را به بازارهای سیاه ماهواره‌ای و اینترنتی هالیوودی و بالیوودی سپرده است.

این کارگردان در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: هیچ کشوری نمی‌تواند بدون داشتن یک منظومه هنری رسانه‌ای قدرتمند برای ملت خود یا در منطقه و جهان تأثیرگذار باشد و امروزه به رسانه دیداری شنیداری فراگیر و اثرگذار نمی‌توان دست پیدا کرد مگر با داشتن سینمایی محبوب و به رونق به منزله نرم‌افزار برای منظومه دیداری شنیداری است؛ یعنی فوت و فن‌ها و شگردهای صوتی تصویری اثر گذار از دانایی سینمایی و هنر فیلمسازی استحصال و استخراج می‌شود؛ یعنی از نور و دکور و آکساسوار و چیدمان و لباس و چهره‌پردازی و رفتار و گفتار و لحن و نحوه حضور مجری در یک برنامه ساده تلویزیونی گرفته تا انتخاب موضوع و ترکیب عوامل سازنده و میزانسن و بازیگری و کارگردانی و قب‌بندی و تدوین و ریتم و ساختار و صداگذاری یک سریال تلویزیونی و میزان باورپذیری آن تحت تأثیر سطح دانایی سینمایی آن سرزمین و هنر سینما و کم و کیف تولید فیلم در آن مرز و بوم است و بهتر است اضافه کنم که حتی زمان‌بندی و توالی و نحوه اتصال برنامه‌های یک کانال تلویزیونی بدون بهره بردن از دانایی سینمایی نمی‌تواند به فراگیری و اثرگذاری دست پیدا کند.

وی افزود: در دوران گوتنبرگ مردم در جهان حواس پنج‌گانه زندگی می‌کردند و در دنیای دیجیتال عمده وقت‌ها در جهانی دو حسی می‌گذرد، یعنی ما سایر حواس خود را در پرانتز قرار می‌دهیم و بیش از هر چیز از حواس شنوایی و دیداری‌مان استفاده می‌کنیم؛ یعنی در جهانی که از نور و صدا ساخته شده و همه در معرض هجوم سیلی افزاینده از انواع بسته‌بندی‌های صوتی تصویری هستیم که اصرار دارند اوقات ما را اشغال کنند و نهایتا بر افکار عمومی تاثیر بگذارند و تصمیم ساز شوند؛ در چنین جهانی که عرصه جنگ روایت‌های رویت پذیر است پیروزی متعلق به منظومه‌های دیداری شنیداری متکی به دانایی سینمایی است، تضعیف پژوهش و آموزش و تولید سینمای حرفه‌ای آسیب بزرگی به ملک و ملت است چرا که تنها نرم‌افزاری که روایت‌های صوتی و تصویری هنرها و رسانه‌ها را باورپذیر و اثرگذار می‌کند چیزی جز دانایی سینمایی نیست. دیگر نمی‌توان بدون سینما منظومه هنری رسانه‌ای قدرتمند، فراگیر و اثرگذار داشت. اینکه در دوران رویت‌پذیری دیجیتالی ما کاری کنیم که سینمای ملی‌مان منفعل، تکراری، خنثی و کم‌رمق شود خیانتی بزرگ و بخشش ناپذیر در حق کشورمان مرتکب شده‌ایم.

کارگردان فیلم سینمایی «کلاس هنرپیشگی» در پایان تأکید کرد: کشوری که توانست با انقلاب سینمای منقرض‌شده و سیاه و سفید خود را که در تولید انبوه ناچار از اتکا به خشونت و جاذبه‌های جنسی بود، نجات بدهد و بدون بهره گرفتن از این کلیشه‌ها در بازارهای داخلی موفق شود و به عرصه‌های جهانی راه پیدا کند و بالاترین جوایز جشنواره‌های دنیا را به دست بیاورد نباید به هیچ عنوان چنین دارایی و دانایی ارزشمندی را که کم از دانایی غنی‌سازی اورانیوم نیست از دست بدهد. در دنیایی که با خشونت و جاذبه‌های جنسی بازارهای تجاری و حتی جشنواره‌ای را در اختیار خود گرفته باید از کسانی چون اصغر فرهادی و دیگر سینماگرانی که توانسته‌اند بدون این کلیشه‌ها نام سینمای ایران را به عنوان یک سینمای اخلاقی، انسانی و به دور از درنده خویی و بهره‌برداری کالایی از وجود زن چه در داخل و چه در خارج پرطرفدار و پر آوازه کنند قدردانی کرد و پیرامون آنها حلقه‌های پژوهشی و آموزشی راه انداخت و آموزه‌های آن‌ها را در حفظ و رونق و اعتلا سینمای ملی به کار گرفت؛ نه آنکه به عکس با توهین و تحقیر و نفی و انکار آنها را زیر فشار قرار داد و با تهدید و طرد و انزوا از دل و دماغ انداخت و با ممنوع الکاری و ممنوع‌الخروجی و ممنوع‌المعامله‌ای به تنگنا انداخت و عاصی و خسته و ناتوان یا منزوی کرد و یا فراری داد! این نحوه برخورد با یک سینمای موفق ملی و هنرمندان خلاق آن را جز با گرایشات ارتجاعی یعنی گرایش به استبداد سیاسی و ترجیح وابستگی و جابه‌جایی تولید با واردات با چه انگیزه و مقصد و مقصود دیگری می توان توجیه کرد و فهمید؟

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها