کد خبر: 604513
|
۱۴۰۲/۰۱/۱۰ ۱۳:۲۰:۱۲
| |

محمود دولت آبادی در گفت‌وگو با سالنامه اعتماد:

حاکمان ما نیازی به حافظه تاریخی و تجربه‌اندوزی از آن احساس نمی‌کنند

محمود دولت آبادی گفت: یک بار بهرام بیضایی گفت «مردم حافظه تاریخی ندارند» بسیار قابل تامل بود این سخن او برای من در همان حدود نیم قرن پیش. اکنون لازم است بیفزایم حاکمان بر ما هم نیازی به حافظه تاریخی و تجربه‌اندوزی از آن احساس نمیکنند.

حاکمان ما نیازی به حافظه تاریخی و تجربه‌اندوزی از آن احساس نمی‌کنند
کد خبر: 604513
|
۱۴۰۲/۰۱/۱۰ ۱۳:۲۰:۱۲

بخشی از یادداشت محمود دولت‌آبادی درباره «روشنفکری ادبی» در ایران که در سالنامه «اعتماد» منتشر شد  را در ادامه می خوانید:

  • واقعیت امر این است که در کشور ما تا در یاد است مجال بالیدن اندیشه به اشخاص داده نشده و در هر برهه‌ای به بهانه‌ا‌ی اهل فکر و نظر منکوب و پراکنده یا حتی حذف شده‌اند. شما در خیال‌تان همین قرن سیزدهم خودمان را که پشت سر گذاشته‌ایم لحظاتی ورق بزنید. خواهید دید که قربانیان نخست هر دوره تاریخی اشخاص –شخصیت‌هایی بوده‌اند که پیش از بالیدن اندیشه‌شان یا حذف شده‌اند یا حبس یا متواری یا منزوی.
  • بالیدن فکر به آزادی فکر نیاز دارد؛ در فضایی که فکر قادر به بیان باشد؛ و در جامعه ما بعد از انقلاب مشروطیت تا اکنون چند صباح این جامعه رنگ آزادی را دیده است؟ شما بگویید.
  •  در چنین جامعه‌ای توان گفت‌وگوی سالم نزول می کند و فرو می افتد و برآیند آن جاهلیت است در جامعه با ریخت‌های گوناگون که وجه غالب اجتماعی را رقم می زند. چنین جامعه‌ای بسیار مستعد می نماید برای فرو کشیده شدن و تقلیل مسائل مهم به سطح سادگی و پایین آوردن آن مسائل تا سطح شعوری که برآیند شده است و معمولا حکام مربوطه هم سود خود را در آن می بینند. غافل از این‌که آن سودمندی زمانمند است و در مسیر به ضد خودش بدل می شود؛ و آن ضدیت فقط متوجه نظام حاکم نیست و فکر در فرایند سرکوب به ضدیت اجتماعی هم منجر تواند شد.
  • نظام حاکم بر جامعه ما چنان که افتاد و دانید، از همان روز نخست آشکار کرد که تمام حقیقت در نزد اوست و مجالی باقی نگذاشت تا دیگران درباره «واقعیت» با خود و با ایشان بحث و گفت‌وگو کنند. به جایش هر صدای دیگری را یا خاموش کرد یا کوشید خاموش و منزوی کند. در حالی که می دانیم جدل و گفت‌وگو خود می تواند بستر زایش اندیشه باشد. نتیجه آن‌که هر از چندی صداهای اعتراض بلند می‌شود و البته سرکوب هم؛ چون پیشینه‌ای از تبادل نظر و مشارکت جمعی در سرنوشت خود وجود نداشته و همیشه غایب بوده است.
  •  در وقایع اخیر هم چنانچه مشاهده شد برخورد از نوع بسیار سخت بود که هیچ تناسبی با هنجار اعتراضات نداشت و ندارد هم؛ یک اعتراض مدنی به مواجهه مدنی نیاز دارد نه به کشتن و چنین و چنان کردن و... باری... جای تامل است که از پدیده خشونت‌های اخیر اندیشه‌ورانی در عرصه‌های گوناگون علوم اجتماعی پدید آمده‌اند که روش‌های ناخونباری را پیشنهاد و با کمال حسن نیت و میهن‌دوستی توصیه میکنند اگر گوش‌های شنوا وجود داشته باشد!
  • امتناع نظام حاکم از کمترین میزان انعطاف لازم جامعه را به جایی رسانیده است که بار دیگر جز دو رنگ سیاه و سفید، هیچ رنگ دیگری را نه ببیند و نه به پندار آورد. یک بار بهرام بیضایی گفت «مردم حافظه تاریخی ندارند» بسیار قابل تامل بود این سخن او برای من در همان حدود نیم قرن پیش. اکنون لازم است بیفزایم حاکمان بر ما هم نیازی به حافظه تاریخی و تجربه‌اندوزی از آن احساس نمیکنند! دیگر توان گفت بیش‌تر؟!

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها