کد خبر: 610123
|
۱۴۰۲/۰۲/۱۰ ۱۵:۴۴:۲۲
| |

​بهروز بهزادی، مطرح کرد:

موانع عظیم پیش‌پای رسانه‌ها برای انجام وظیفه

​بهروز بهزادی نوشت: اهالی رسانه در مقاطعی کوشیده‌اند، به وظیفه اجتماعی خود در نقد کارکردهای دولت‌ها بپردازند و بسیاری از فسادها و کژراهه‌ها را نمایان کنند ولی در این راه با موانعی بس عظیم از ممانعت گروه‌هایی روبه‌رویند که کارکرد توام با آزادی بیان را دشمن رفتارهای خود می‌دانند.

موانع عظیم پیش‌پای رسانه‌ها برای انجام وظیفه
کد خبر: 610123
|
۱۴۰۲/۰۲/۱۰ ۱۵:۴۴:۲۲

«قصه پرغصه رسانه‌ها» عنوان یادداشت بهروز بهزادی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: با کمال تاسف باید بگویم ملت ایران بین دو نوع رسانه گرفتار است. نوع اول رسانه‌های داخلی است که با انواع مشکلات به حیات خود ادامه می‌دهند و در برزخ بنویسید و ننویسید، گرفتارند و نوع دوم رسانه‌هایی است که از بالای مرزهای رسمی کشور عبور می‌کنند و از آزادی کامل برخوردارند و مسائلی را که ما در داخل نمی‌توانیم بنویسیم آنان با منویات خود مخلوط  و به خواننده ایرانی عرضه می‌کنند و در این جدال، رسانه‌ها در داخل روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شوند و طرف خارجی چاق‌تر و فربه‌تر.

در این میان متاسفانه مرجعیت از دست روزنامه‌نگاران ایرانی گریخته است. اما رسانه‌های داخل کشور حبل‌المتینی دارند که می‌تواند دوران شکوه‌شان را زنده کند، قانون اساسی کشور با تمام نقدهایی که به سویش روان است حداقل درباره مطبوعات سرراست و روراست است و با قاطعیت سند مصوب آزادی بیان را به اهالی رسانه هدیه کرده است.

می‌ماند که در کشور مدیران دولت‌ها از یک‌سو و مدیران رسانه‌ها از سوی دیگر با این سند گرانبها چه کرده‌اند، آیا تمامی ابواب جمعی رسانه‌ها به سهم خود از این آزادی بیان دفاع کرده‌اند، در نوشته‌ها و گفته‌های‌شان اعتقاد عمیق خود را به این سند ابراز داشته‌اند؟ آیا مسوولان دولت به وظایف ذاتی خود در حمایت از این سند گرانبها عمل می‌کنند؟ آیا در این میان قوه قضاییه به عنوان یک داور بی‌همتا از این اصل قانون اساسی در جهت حمایت از کاربردی کردن آن حفاظت کرده است؟

در پاسخ به این سه پرسش باید گفت که اهالی رسانه در مقاطعی کوشیده‌اند این اصل را سرلوحه کار خود قرار دهند و با توجه به خطوط قرمز امنیت ملی و منافع ملی، به وظیفه اجتماعی خود در نقد کارکردهای دولت‌ها بپردازند و بسیاری از فسادها و کژراهه‌ها را نمایان کنند ولی در این راه با موانعی بس عظیم از ممانعت همان گروه‌هایی روبه‌رویند که کارکرد توام با آزادی بیان را دشمن رفتارهای خود می‌دانند و در مقابل آن می‌ایستند. 

چنین گروه‌هایی در میان خیل عظیم دیوانسالاری کشور از هر جهت شناخته شده‌اند و حتی دولت‌ها نیز از وجود آنان رنج می‌برند.

این قلم در پی آن نیست که برای سترون شدن اصل آزادی بیان قانون اساسی متهم پیدا کند ـ گرچه همه ما به نوعی متهم هستیم ـ بلکه می‌خواهد بپرسد که چه وقت اهالی رسانه در این کشور می‌توانند به وظایف ذاتی خود بپردازند؟ آیا استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاران حرف لغوی است؟ آیا به اندازه‌ای که روزنامه و روزنامه‌نگاران را محکوم می‌کنیم، قوانین حمایتی از آنان تصویب کرده‌ایم؟ آیا برای روزنامه‌نگاران که سینه سپر می‌کنند تا فساد و بی‌قانونی از کشور رخت بربندد و بر استقلال حرفه‌ای خود تکیه کرده‌اند، مصونیت حقوقی تعریف کرده‌ایم؟

این پرسش‌ها را به این دلیل مطرح می‌کنم که همه طرفدار مرجعیت رسانه‌های داخل کشوریم. این مرجعیت را نصیب رسانه‌های بیرون مرزها کرده‌ایم و خود در داخل به اختلاف‌ها دامن می‌زنیم.

اما بعد از تحریر:

در کتابی خواندم در بحبوحه جنگ‌های بین مسلمانان و مسیحیان که در تاریخ اروپا به جنگ‌های صلیبی معروف است، پادشاه فرانسه بعد از شنیدن صحبت‌های جاسوس‌هایی که به قسطنطنیه فرستاده بود، فرمان حمله به عثمانیان را صادر کرد.

جاسوسان گفته بودند دولت عثمانی به دو گروه تقسیم شده است و این دو گروه در مساجد بر سر لاهوت و ناسوت با یکدیگر بحث می‌کنند.

پادشاه فرانسه هم گفته بود، بهترین فرصت به دست ما آمده است و تا آنان مشغول مباحثه بودند به قسطنطنیه حمله کرد و آنچه نباید بر حکومت عثمانی ‌رفت.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها