کد خبر: 617914
|
۱۴۰۲/۰۳/۲۶ ۲۰:۴۰:۳۰
| |

سریال پرحاشیه‌ای که روحانی در زمان سرپرستی صداوسیما اجازه پخش آن را داد!

جالب است بدانیم حسن روحانی خود تجربه سرپرستی کوتاه مدت صدا وسیما (پس از صادق قطب زاده) را در اوایل جمهوری اسلامی دارد و پخش سریال‌هایی چون میشل استروگوف به رغم فضای به شدت ایدیولوژی‌زده محصول همان دوره است

سریال پرحاشیه‌ای که روحانی در زمان سرپرستی صداوسیما اجازه پخش آن را داد!
کد خبر: 617914
|
۱۴۰۲/۰۳/۲۶ ۲۰:۴۰:۳۰

رییس جمهوری پیشین ایران خواستار «ملی شدن صدا‌و‌سیما» شده است. با این طعنه که «ملت ایران 3 تا 5 میلیون نفر نیستند، 85 میلیون نفرند».

به گزارش عصرایران،  جالب است بدانیم حسن روحانی خود تجربه سرپرستی کوتاه مدت صدا وسیما یا ریاست شورای سرپرستی این سازمان (پس از صادق قطب‌زاده) را در اوایل جمهوری اسلامی و در 32 سالگی دارد و اتفاقا در آن دوره کوتاه عملکرد مثبتی هم داشت کما این که پخش سریال‌هایی چون میشل استروگوف در فضای به شدت ایدیولوژی‌زده و ضدسرگرمی آن سال‌ها محصول همان دوره است؛ سریالی که موسیقی آن ته ذهن مخاطبان نشسته و خوانندۀ این سطور اگر در این زمره باشد چه‌بسا اکنون و بعد از بیش از 40 سال به یاد آورد.

 روحانی همچنین در جایگاه ریاست جمهوری زخم خورده و بهتان شنیده این سازمان است تا جایی که علیه وزیر خارجه او سریال ساختند (گاندو) و هنوز رییس جمهور بود که در شبکه افق از او انتقاد کردند وقتی ولادیمیر پوتین به لاذقیه رفته چرا او نرفته در حالی که روسیه در سوریه پایگاه نظامی دارد و پوتین عالی‌ترین مقام نظامی روسیه است و تنها اولین رییس جمهوری (بنی‌صدر) فرمانده کل قوا بود و ارتباط بعدی‌ها با قوای نظامی تنها از طریق وزارت دفاع است و ریاست شورای عالی امنیت ملی. اولی بیشتر نقش پشتیبانی دارد و دومی هم هماهنگ‌کننده و توازن‌بخش نه فرماندهی.

رییس جمهوری سابق ایران خواستار ملی شدن رسانه‌ای شده که اتفاقا خود را رسانه ملی توصیف می‌کند (و انگار انواع و اقسام رسانه‌های رسمی دیگر ضد ملی‌اند) حال آن که در دهه اول جمهوری اسلامی کلمه «ملی» مطرود و معضوب بود و به همین خاطر همفکران غیر نهضتی مرحوم مهندس بازرگان برای آن که مانند سران جبهه ملی با انگ مرتد و کافر رو بهر و نشوند خود را با عنوان «ملی – مذهبی» توصیف می‌کردند.

 در آن زمان حتی از گزارشگران فوتبال هم خواسته می‌شد به عبارت تیم ملی فوتبال بسنده نکنند و بگویند تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران تا بعد از ملی، اسلامی هم به خاطر جمهوری اسلامی بیاید و کفریت‌(!) کلمه ملی را بزدایند.

  کلمه ملی در نام و عنوان بانک ملی ایران هم بود و اگرچه نام‌ آن عوض نشد اما آرم جمهوری اسلامی ایران به جای آرم قبلی نشست تا واژۀ قبح ملی را بزداید.  دانشگاه ملی ایران هم شد دانشگاه شهید بهشتی. نام سازمان ملی انتقال خون ایران هم به سازمان انتقال خون ایران (بدون ملی) تغییر یافت و همین طور شرکت ملی پست و شرکت ملی کشتی‌رانی همه بی‌ملی شدند! جالب‌تر از همه هواپیمایی ملی ایران بود که سرواژه آن (هما) از سه کلمه هواپیمایی و ملی و ایران ساخته شده بود و بسیار بر دل‌ها می‌نشست و آرم هم بر این اساس طراحی شد. هواپیمایی ملی ایران به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران تغییر نام داد در حالی که سرواژه و لوگوی هما حفظ شد حال آن‌که هما یک ایرلاین یا خط هوایی است و سازمان هواپیمایی کشوری خود به خود زیر مجموعه جمهوری اسلامی ایران قرار داشت و دارد.

 منظور از واژۀ «ملی» در نام‌گذاری‌های اولیه در دهه‌های اول قرن پیش هجری این بود که دیگر شریک خارجی ندارند و متعلق به ایران است. به خاطر همین بانک ملی یعنی دیگر انگلیسی‌ها نقش ندارند در حالی که قبل‌تر بانک ایران و انگلیس بود و منظور از شرکت ملی نفت ایران هم این بود که دوران شرکت نفت ایران و انگلستان تمام شده است.

  در اینجا ملی در واقع به معنی خلع ید از انگلیسی‌ها بود هر چند در سال‌های اخیر باب شده که عده‌ای این ساز را کوک می‌کنند که نفت ایران ملی نشد، بلکه دولتی شد! حال آن که عنوان هیأت اعزامی دکتر مصدق به ریاست مهندس بازرگان هم خلع‌ید بود یعنی در ادبیات آن زمان خلع‌ید مساوی با ملی شدن بود کما این که جمال عبدالناصر هم با همین نگاه کانال سوئز را ملی کرد.

   در نظام آموزشی هم ملی به معنی آن است که بودجه دولتی به ان تعلق نمی گیرد و باید با شهریه محصلین یا دانشجویان خود را اداره کنند و عنوان دانشگاه ملی ایران در اواخر دهه ۳۰ به همین خاطر انتخاب شد. 

 با این اوصاف مشخص است که منظور از ملی‌کردن صدا وسیما طبعا این نیست که شریک خارجی دارد و خلع شود که اتفاقا یکی از مهم‌ترین کارهایی که صدا وسیما از صبح تا شب انجام می‌دهد فحش به خارجی‌ها به استثنای تحریم شده‌های آمریکا مثل روسیه و سوریه و کوبا و ونزوئلاست و ایضا چین. روح تمام برنامه‌های صدا و سیما دمیدن در تنور غیریت است و این که دیگران (غیرها) با استثناهایی بدند و تنها ما خوبیم و از ما هم فقط مایی که ماتریم خوب‌ایم! یا به این معنی که شهریه بگیرد چون مدرسه یا دانشگاه نیست.

  طبعا به مفهوم دولتی شدن هم نیست. ملی یعنی این که اختصاصی نباشید. دنیا را از چشمی های تنگ خودتان نگاه نکنید. به این معنی است که مخاطب خود را از 85 میلیون ایرانی به شماری بسیار‌بسیار کمتر تقلیل داده‌اند که در بهترین حالت 15 درصد مردم‌اند البته ما فراتر از ۳ تا ۵ میلیون نفر در نظر گرفته ایم. 

 مثال روشن هم این که وقتی مجری مورد علاقه آقای وحید جلیلی ابایی ندارد از فیروز نادری با لفظ کافر یاد کند یعنی مخاطب خود را همان 3 تا 5 میلیون نفر دانسته است. البته تلویزیون ایران را همچنان خیلی‌ها و قطعا بیش از ۳ تا ۵ میلیون نفر می‌بینند و حتما تعداد بینندگان تنها وسیله سرگرمی رایگان بسیار بیشتر است اما  منظور از سه تا 5 میلیون هم‌فکران و تأیید‌کنندگان خط فکری مدیران و برنامه سازان جدید و تیم آقای وحید جلیلی است که افکار اخوی را هنریزه! می‌کنند یعنی مخاطبانی که به لطیفه های آقای شهبازی می‌خندند و می گویند آفرین پسر! گل گفتی.

نکته جالب درباره صدا و سیما این است که ملی به معنی دولتی هم نبود چون در دوران دولت موقت (۵۸) و خاتمی (۷۶ تا ۸۴) و روحانی (۹۲ تا ۱۴۰۰) علیه دولت بودند.  ولی فرادولتی هم به معنی این هم  نیست که اختصاصی است. لفظ اختصاصی را جایگاه‌داران بنزین به جای خصوصی به کار می‌برند و وقتی می‌نویسند جایگاه اختصاصی یعنی دولتی نیست اما خصوصی هم نمی‌نویسند.

 دست آخر این که‌: نوبت پیش که روحانی از همه‌پرسی مطابق اصل ۵۹ قانون‌اساسی گفت پاسخ شنید که راه پیمایی 22 بهمن و روز قدس به منزله رفراندوم بود و آن بحث را دیگر ادامه نداد. حالا که می‌گوید صدا وسیما را ملی کنید اما راهکار ساده است. خود صدا وسیما  می‌تواند نظر سنجی کند و از مردم بپرسد چند درصد آن را  صدا و سیمای همه مردم ایران می‌دانند. البته همه مردم ایران یعنی 85 میلیون ایرانی. یعنی همه کسانی که شناسنامه ایرانی دارند نه  فقط جمعیتی که  لحن آقای شهبازی را می‌پسندند. منتها صدا و سیما دو کار می‌کند. از یک سو مفهوم مردم را به همان هواداران تقلیل می‌دهد و از جانب دیگر همه مخاطبان و بینندگان را به حساب موافقان می‌گذارد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها