چکیدهای از گفتوگوی ویدئویی کیوان با کثیریان با مهدی گنجی و مجتبی میرطهماسب مطرح شد:
جامعهمان جامعهای نیست که بتوانی از قِبَل حرفهات و اعتبار حرفهات زیست کنی؛ چون ممکن است در خطر قرار بگیری+ ویدئو
مجتبی میرطهماسب می گوید: تعبیر من این است که سالهاست و نه یکی دو سال اخیر، زیست در بحران، زیست در اورژانس و در خطر را همهمان تجربه میکنیم. جامعهمان جامعهای نیست که با هر حرفهای از قِبَل حرفهات، اعتبار حرفهات و حقی که حرفهات به تو میدهد اگر بخواهی زیست کنی ممکن است که در خطر قرار بگیری.
در برنامه این هفته خط فرضی، کیوان کثیریان کارشناس با مجتبی میرطهماسب و مهدی گنجی دو مستندساز، ماهیت سینمای مستند و اهمیت آن را بررسی میکنند.
به گزارش اعتمادآنلاین در بخشی از این گفت وگو مجتبی میرطهماسب درباره مسئولیت مستند ساز و شرایط سخت کاری آنها توضیحاتی ارائه می دهد:
حاکمیت دلش میخواهد روایت خودش را از اتفاقات بگوید در نتیجه اولین کاری که میکند حذف ثبت این اتفاقات است
* در وقایعی که مربوط به سال 96 یا 98، یکسری محدودیتهای عظیمی برای ثبت کردن این اتفاقات وجود دارد که دیگر این اتفاقات شاید تکرارپذیر و قابل برگشت هم نیست که کار مستندساز را هم سخت میکند. در این بزنگاههای تاریخی ، مستندساز و سینمای مستند چه کار میکند؟
میرطهماسب: در شکل واقعیش مستند ساز حسرت میخورد ، چیزی که الان اتفاق میافتد. از شوخی گذشته مهمترین نکته این است که وقتی درون اتفاق هستیم مسئله ثبت است همانطور که گفتم بحث جنگ روایتهاست چون حاکمیت دلش میخواهد روایت خودش را از اتفاقات بگوید. اولین کاری که میکند حذف ثبت این اتفاقات است. نکته حسرتبرانگیزش برای مای مستندساز است. فرض کنیم جامعه مستندساز ایران چه به صورت حرفهای یا نیمه حرفهای و حتی آماتور ولی پیگیر، تعداد محدودی وجود دارد ولی نکته مهمی که اتفاق میافتد، ابزار جهان مدرن، گوشیهای هوشمندی که تصاویر با کیفیت بسیار خوب ضبط میکند، درواقع وظایف اولیه ثبت را بر همگان و آحاد مردم تقسیم میکند که اتفاقاً شاید ضعف سینمای مستند و مستندساز است . چون مستندسازها همه جا که نیستند و پی هر اتفاق نیستند ولی همانطور که دیدید هر اتفاق مهمی که افتاده دوربینهای بسیاری آن واقعه را نه تنها ثبت کرده بلکه همان تصاویر را پخش کرده و در اختیار عموم قرار داده است و این تا حدی حسرت مستندسازها را از باب ثبت این اتفاق جبران میکند و طبیعتاً همه اینها آرشیو قابل دسترسی است.
جامعهمان جامعهای نیست که بتوانی از قِبَل حرفهات و اعتبار حرفهات زیست کنی / چون ممکن است که در خطر قرار بگیری
*تعبیر من این است که سالهاست و نه یکی دو سال اخیر، زیست در بحران، زیست در اورژانس و در خطر را همهمان تجربه میکنیم. جامعهمان جامعهای نیست که با هر حرفهای از قِبَل حرفهات، اعتبار حرفهات و حقی که حرفهات به تو میدهد اگر بخواهی زیست کنی ممکن است که در خطر قرار بگیری. این خطر از خطرات محیط زیستی و پیرامونی همه جور خطری را در این جامعه زیست میکنید و طبیعتاً به عنوان شغل مستندسازی ممکن است که این خطر بیشتر هم باشد. یعنی با این شرایط خطر و زیست در اورژانس و بحران است که به نظرم میتوان به امکانات حداقلی که دوربینهای دیگر ثبت میکنند بسنده کرد.
در مورد اتفاقی که مثلاً برای مهسا یا نیکا افتاده، اگر بخواهیم بلافاصله به آن فاجعه اشاره کنیم، انگار کوچکش میکنیم
*در مورد اتفاقی که مثلاً برای مهسا یا نیکا افتاده، اگر بخواهیم بلافاصله به آن فاجعه اشاره کنیم، انگار کوچکش میکنیم و باید ابتدا در موردش سکوت کنیم، تامل کنیم و اجازه دهیم این روایت حداقل حتی خبرش در ذهنمان تهنشین شود و بعد عکسالعمل نشان دهیم.
دیدگاه تان را بنویسید