حکایت های خواندنی گلستان سعدی
با اینکه در حال حاضر کتابهای داستانی و رمان زیادی با انواع موضوعات عاشقانه، معنوی، درام، جنایی، تاریخی، انگیزشی و غیره تهیه، چاپ و توزیع شدهاند اما همچنان برخی از کتابهای قدیمی مانند گلستان سعدی از جایگاه ویژهای برخوردار هستند.
پکتابهای قدیمی طرفداران زیادی دارند و یکی از بهترین یا سرگرمکنندهترین کتابهای داستانی عصر فعلی، دوره قدیم و روزهای آتی محسوب میشوند. در صورتی که به داستانهای خاص و پر از پند علاقه دارید، میتوانید کتاب گلستان سعدی را بخرید که سرشار از این داستانها و حکایات پندآموز است.
اگر دوست دارید قبل از تکمیل روند خرید گلستان سعدی اطلاعات بیشتری در مورد این کتاب کسب کنید یا برخی از حکایتهای خواندنی آن را بخوانید، میتوانید مطلب زیر را تا انتها دنبال کنید. در این راهنما ما برخی از حکایتهای خواندنی گلستان سعدی را برای شما شرح میدهیم.
معرفی کتاب گلستان سعدی
قبل از اینکه با برخی از حکایات این کتاب خاص آشنا شوید، توصیه میکنیم اطلاعات دقیقی در مورد کتاب گلستان سعدی به دست آورید. این کتاب یکی از آثار هنری و خاص سعدی شیرازی شاعر گرانقدر ایرانی محسوب میشود که طرفداران زیادی دارد. با اینکه از نگارش اولیه این کتاب سالها میگذرد اما مردم و افراد بافرهنگ همچنان به کتاب گلستان سعدی علاقه دارند و آن را میخرند.
این کتاب در واقع اثری ماندگار از شاعر ایرانی سعدی شیرازی است که برای اولین بار در سال 656 هجری قمری نگارش شد. این کتاب در واقع یک سال بعد از نگارش کتاب بوستان سعدی نوشته شد. گلستان سعدی نه تنها دارای اشعار و نظم است بلکه متون و نثر را نیز شامل میشود.
بسیاری از داستانهای اخلاقی را در این کتاب عرفانی و خاص میتوان مطالعه کرد. به عبارت دیگر کتاب گلستان سعدی در واقع کتابی پر از داستانهای پندآموز است که همین امر باعث جذابیت بیشتر آن شده و خوانندگان بیشتری را به سمت خود جذب میکند. شما حتی میتوانید برخی از ابیات یا تک بیتهای این کتاب را به صورت ضرب المثل در جایگاههای مختلف به کار برید.
نثر مسجع شیوهای است که سعدی برای نگارش کتاب گلستان خود از آن استفاده کرده؛ زیرا این کتاب شامل کلمات آهنگدار و همقافیه میشود. ساختار و فرم اصلی کتاب سعدی تشکیل شده از یک دیباچه و 8 باب است. گلستان سعدی سراسر از حکایتهای پندآموزی تشکیل شده که در بخشهای بعدی بیشتر به این حکایات اشاره میکنیم.
حکایات پندآموز باب اول (سیرت پادشاهان)
-
روزی درویشی به بغداد سفر میکند و به ملاقات یوسف میرود. سپس از حضرت یوسف میخواهد برای او دعای خیری کند. یوسف پیامبر نیز گفت خدایا جان این درویش را از او بگیر. درویش شگفتزده شد و پرسید این چه دعای خیری است ای پیامبر؟ یوسف گفت این دعای خیری برای تو و برای همه مسلمانان است.
ای زبردستِ زیردستآزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری؟
مردنت بِهْ که مردمآزاری
-
روزی یکی از پسران هارون الرشید نزد پدر میرود و معترض است که فلان فرد به من فحش داده و من نمیدانم با او چه کنم؟ هارون الرشید از افراد حاضر در دولت خود پرسید که سزای چنین فردی چیست؟ عدهای گفتند باید او را اعلام کنید، عدهای گفتند بهتر است زبان او را ببرید و غیره. در واقع هر کسی نظری منفی را اعلام داشت اما هارون گفت بهترین کار بخشیدن آن مرد است. در صورتی که نمیتوانی او را ببخشی بهتر است تو نیز به او فحش مادر بدهی. این بهترین انتقام است و نباید به خاطر جایگاهی که داری، غضب و انتقام خود را بیش از حد شعلهور کنی.
نه مرد است آن به نزدیکِ خردمند
که با پیلِ دمان پیکار جوید
بلی مرد آن کس است از رویِ تحقیق
که چون خشم آیدش، باطل نگوید
-
روزی فردی مردمآزار به شخص صالحی سنگ زد. از آنجایی که شخص صالح نتوانست انتقام خود را بگیرد، مدتها منتظر ماند. بعد از چندین سال زمانی که سایر افراد این آدم مردم آزار را در بند کردند و به چاه انداختند، فرد صالح نیز سنگی بر سر او کوفت. شخص مردم آزار از او پرسید تو چه کسی هستی و چرا به من سنگ میزنی؟ فرد صالح نیز قضیه را برای او تعریف کرد و گفت در گذشته زمان مناسبی برای انتقام گرفتن پیدا نکردم اما در حال حاضر فرصت را غنیمت شمردم.
حکایتهای کوتاه حاضر در گلستان سعدی
علاوه بر حکایاتی که در بخش قبلی به صورت خلاصه ذکر شد، در این کتاب عظیم و پربار انواع مختلفی از حکایتهای کوتاه و پندآموز وجود دارند با خواندن این حکایتها شما میتوانید اطلاعات خود را افزایش دهید و زندگی بهتری برای خود یا اطرافیانتان رقم بزنید. در ادامه خبر از این حکایتها را به طور خلاصه شرح میدهیم:
-
از شخص دانایی پرسیدند که سخاوت بهتر است یا شجاعت؟ او در پاسخ گفت کسی که سخاوت دارد به شجاعت نیازی نخواهد داشت.
نماند حاتم طایی ولیک تا به ابد
بماند نام بلندش به نیکویی مشهور
زکات مال به در کن که فضله رز را
چو باغبان بزند بیشتر دهد انگور
نبشته است بر گور بهرام گور
که دست کرم به ز بازوی زور
-
عدهای در راه مکه بودند که فردی به دلیل خواب فراوان تقاضای استراحت کرد. شتربان نیز در جواب درخواست او گفت حرم در پیش روی ما قرار دارد و راهزنان در پشت سر ما هستند. اگر برویم که بردیم و زودتر میرسیم اما اگر اینجا بخوابی به طور حتم ما را میکشند.
خوش است زیرِ مُغیلان به راه بادیه خُفت
شبِ رَحیل ولی ترکِ جان بباید گفت
-
فردی به به یکی از مشایخ بزرگ گفت فلان فرد پشت سر من بد گفته و به من تهمت زده است. شیخ بزرگ گفت بهتر است به نفع آن فرد و برای حفظ آبرویش خود را خجالتزده نشان دهی.
تو نیکو روِش باش تا بَدسگال
به نقصِ تو گفتن نیابد مَجال
چو آهنگِ بربَط بود مستقیم
کی از دستِ مطرب خورد گوشمال؟
و در انتها...
با توجه به حکایتهایی که در این راهنما ذکر کردیم، شما متوجه میشوید که در کتاب گلستان سعدی پندها و داستانهای نهفته زیادی وجود دارد که شاید هر کسی مفهوم و معنای آنها را درک نکند. به طور کلی این کتاب نظم و نثر قوی از بهترین داستانها و حکایاتی تشکیل شده که بهترین پندها را در اختیار خوانندگان قرار میدهند.
اگر شما نیز به دنبال کتابی هستید که از حکایات و پندهای آن نهایت بهره را ببرید، توصیه میکنیم کتاب گلستان سعدی را بخرید. بدون شک از خواندن ابیات، اشعار و داستانهای این کتاب نهایت لذت را میبرید.
دیدگاه تان را بنویسید