داستان دنبالهدار اعتراض بازیکنان به داور
اعتراض به داور در فوتبال ما ریشه دوانده است و به نظر فرهنگی است که اصلاح نمیشود.
اعتمادآنلاین| خشم، خشم، خشم؛ این کلیدواژه بیپایان فوتبال ایران طی ماهها و هفتههای اخیر بوده است. اینجا البته مراد از خشم، وقوع خشونت روی سکوها نیست که البته آن نیز خود قصه پررنج دیگری دارد. مقصود این مطلب، اعتراضهای دیوانهوار و دنبالهدار به داور مسابقه است که از یک بازی به بازی دیگر و از یک رده به رده بعدی منتقل میشود. این اخبار و این بحثها انگار نقطه پایان ندارند. شاید اولین بار که مذمت اعتراضهای شدید به داور مسابقه بهطور جدی در دستور کار رسانهها و کارشناسان قرار گرفت، زمانی بود که تیم ملی ایران در نیمهنهایی جام ملتهای آسیا با سه گل برابر ژاپن شکست خورد. آن بازی تا میانههای نیمه دوم، با تساوی بدون گل در جریان بود که چهار بازیکن ایرانی با تصور غلط اعلام خطا به سود ژاپن داور را احاطه کردند اما ژاپنیها کار را ادامه دادند و به گل اول رسیدند.
بعد هم فروپاشی روحی و فنی تیم ملی ایران اتفاق افتاد و گلهای دوم و سوم کابوس را کامل کرد. آن روزها بسیار در این مورد نوشته شد و انتظار میرفت نقدها مختصر تاثیری در کاهش این سوءرفتار داشته باشد، اما نشد که نشد؛ چه این که اتفاقات اخیر به وضوح نشان میدهد خانه از پایبست ویران است.
تازهترین تراژدیها
در حوزه ملی، در مسابقه اخیر برابر بحرین در مقدماتی جام جهانی اتفاق زشت و مشابهی رخ داد که خاطره بازی با ژاپن را زنده کرد. اواسط نیمه دوم این بازی، احسان حاجصفی مرتکب خطای شدیدی شد که سزاوار دریافت یک کارت زرد بود و اخطار را هم گرفت اما پس از آن، احسان با بیش از صد بازی ملی و بازوبند کاپیتانی که بر دستش سنگینی میکرد به داور یورش برد و به تندی با او سخن گفت. در فضای سنگین استادیوم منامه، این اشتباه حاجصفی بهطور همزمان تمرکز خود او و سایر همبازیانش را به هم ریخت تا با اشتباه همین بازیکن و سپس مجید حسینی یک پنالتی تقدیم بحرین شود؛ یک پنالتی منجر به گل که شاید سرنوشت صعود ایران از مرحله پیشمقدماتی جام جهانی را هم تحت تاثیر قرار بدهد. اواخر همین مسابقه هم در شرایطی که حتی ثانیهها برای تیم ما مهم بود، سردار آزمون بهخاطر دریافت یک کارت زرد به وحشتناکترین شکل ممکن به جدل با داور پرداخت و وقت را کشت؛ چنان که کارشناسان داوری داخلی هم اعتراف کردند قاضی میدان در اخراج نکردن او بسیار بردباری کرده است.
شاید حواستان نباشد، اما اگر آزمون کارت دوم را میگرفت از بازی مهم بعدی در زمین عراق محروم میشد و این یعنی قوز بالای قوز. این یعنی ما هنوز در حال تاوان دادن هستیم و قرار هم نیست درس بگیریم. طبعا وضع فوتبال باشگاهیمان هم از این بهتر نیست. در همین مسابقه حذفی اخیر بین استقلال و فجرسپاسی، نگاه کنید که بازیکنان استقلال با اعتقاد به وقوع پنالتی در صحنهای که بعید هم به نظر میرسد حق با آنها بوده باشد، چطور داور را محاصره کردند و آزار دادند. در بازی لیگی پرسپولیس و سپاهان هم علیرضا بیرانوند همین قصه را تکرار کرد و باعث شد در شرایطی که سرخپوشان دست بالا را داشتند، تمرکز تیم به هم بریزد و رقیب اصفهانی با دو گل برنده شود. به راستی آیا مرزی برای توقف این رفتارهای پر از خسارت وجود دارد؟
شبیه رانندگی است
امسال فدراسیون فوتبال تصمیم گرفته با خاطیان اخلاقی و از جمله معترضان به داور برخوردهای سفت و سختی انجام دهد، به این امید که جلوی این سوءرفتار گرفته شود. قطعا نمیشود گفت این سختگیری بیفایده است اما کار را باید درست و ریشهای انجام داد. در این سالها با گسترش شبکههای اجتماعی فیلمهای حیرتانگیزی از بدرفتاری با داوران و حتی ضربوشتم آنها در مسابقات زیرگروه و ردههای سنی منتشر شده که حیرتآور بوده است. شاید آخرین ویدئو از این دست، از درگیریهای زمین فوتبال در اندیمشک منتشر شد؛ مسابقهای که سطح و ردهاش معلوم نیست، اما تماشاگران از فنس پایین میپریدند و داور را که لباس رسمی به تن داشت زیر رگبار مشت و لگد میگرفتند. بدیهی است که تا وقتی احترام به داور «نهادینه» نشود و بازیکنان از پایه در معرض آموزش این اصل قرار نگیرند، فرهنگ مورد نظر بهبود پیدا نخواهد کرد و اصلاحات گلخانهای هم جواب نمیدهد؛ شاید شبیه رانندگی کردن شهروندان که وقتی آموزش اولیه کافی و درست نیست، افزایش مبلغ و میزان جرایم هم فایده چندانی ندارد و موجب بازدارندگی نمیشود.»
منبع: دنیای اقتصاد
دیدگاه تان را بنویسید