«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
آیا خدای فوتبال بار دیگر به عراق ناآرام لبخند خواهد زد؟
عراقىها از پى سالها فشار و سرکوب داخلى و حمله خارجى مقاومت را به خوبى آموخته بودند، چیزى مشابه پیام وینستون چرچیل به مردم انگلستان در جنگ دوم جهانى: «آرامش خود را حفظ کنید و به زندگى عادى ادامه دهید.»
اعتمادآنلاین| منیژه موذن - این تصویر را در ذهن تجسم کنید: ما در آغاز قرن بیست و یکم قرار داریم، چنین به نظر میرسد که سوداى جهانى امن و به دور از جنگ بر باد رفته است.
جرج دابلیو بوش و تونى بلر براى مبارزه با آنچه «محور شرارت مینامند» بر طبل جنگ میکوبند و اسلحه را به سمت صدام حسین دیکتاتور عراق گرفتهاند.
به رغم حمایت محدود و مدارک لازم براى اعلان جنگ نیروهاى ائتلاف، از مرز کویت و عراق در حالى عبور میکردند که چند شهر به صورت همزمان آماج بمبهاى پیشرفتهاى بود که هیچکس حتى از وجودشان خبر نداشت.
به جولاى 2007 مىرویم. خبر انتقال دیوید بکام به لسآنجلس گلکسى خبر فورى تمام رسانههاست. او ستارهاى است که میتواند با اتکا به مهارت خود در فوتبال، چهره جذاب و تاثیرش در جذب حامیان مالى همزمان باعث برانگیختن اتحاد یا تفرقه شود. منتقدانش معتقدند بکام این قرارداد پنجساله را تنها به دلایل مالى امضا کرده است، اما با نگاه خوشبینانه این فرصتى استثنایى است که مشهورترین بازیکن جهان رقم زده تا باعث پیشرفت و ایجاد علاقه به فوتبال در کشورى شود که لیگهاى مطرحى چون NHL,NFL,NBA و MLB مانعى براى محبوبیت این ورزش هستند.
فوتبال و مهاجران عراقی
اما در همان زمان فوتبال میان مهاجران آمریکا در حال شکوفایى بود. در جوامعى که بیگانههراسى و تعصب میتوانست به سادگى منجر به آشوب شود، فوتبال راهى بود براى شکستن حصارها.
از هیوستون تا شیکاگو و از دالاس تا لسآنجلس عراقىها از طبقات اجتماعى متفاوت که بعد از جنگ آمریکا را به عنوان خانه خود برگزیده بودند به جمع هواداران تیمهایى همچون لسآنجلس گلکسى و هیوستون دینامو مىپیوستند، اما در حالى که مهاجران عراقى میکوشیدند زندگى عادى را از سر بگیرند آنچه در عراق میگذشت قلبشان را به درد مىآورد.
برخى از عراقىها تلاش میکردند فرهنگ خود را فراموش کنند و شبیه آمریکاییها شوند، بعضى سعى داشتند فرهنگ 2 کشور را ادغام کنند، گروهى دیگر اما در مقابل هر تغییرى مقاومت میکردند و میکوشیدند با زنده نگه داشتن سنتها خانهاى دور از خانه بسازند.
فوتبال اما فضایى براى مرد به وجود میآورد تا این جدال درونى را فراموش کنند و با زبان جهانى این ورزش محبوب همراه شوند.
در گوشهاى دیگر از دنیا و در تابستان سوزان عراق درگیرىها به نقطه اوج رسیده بود، تلفات جنگ و حملات انتحارى هرروزه در صدر اخبار بود، اما با وجود هرجومرج و در شرایطى که کشور درگیر جنگ و بىنظمى بود مردم تلاش میکردند زندگى عادى را از سر بگیرند.
عراقىها از پى سالها فشار و سرکوب داخلى و حمله خارجى مقاومت را به خوبى آموخته بودند، چیزى مشابه پیام وینستون چرچیل به مردم انگلستان در جنگ دوم جهانى: «آرامش خود را حفظ کنید و به زندگى عادى ادامه دهید.»
قهرمانی در جام ملتهای آسیا 2007
فینال جام ملتهای آسیا و صدای گزارشگر بازی عراق و عربستان پس از گل یونس محمود شاید تعریف دقیقی بود از آنچه بر مردم و فوتبال عراق گذشته: «رهبر تیم، رهبر یک ملت، این گل را به ثمر رساند و داستان پریان به حقیقت پیوست. تیمی بدون زمین تمرین، تیمی که تا 2 ماه قبل مربی نداشت، تیمی که ساعتها در لابی هتل منتظر می ماند تا اجازه اقامت بگیرد، تیمی که به دلیل مشکل پاسپورت و ویزا به سختی قادر به سفر کردن و برگزاری اردو بود، تیمی بدون امید، حالا لذت را به ملت زخمخوردهاش بازگردانده است؛ فوتبال در جایی که سیاست شکست خورده موفق شده است.»
به سال 2019 بیاییم؛ زمان حال و عراقی که باز هم درگیر ناآرامی است. این بار این مردم عراق هستند که در پی زندگی بهتر به خیابانها آمدهاند. عراقیها با وجود ناآرامی و جنگ سالها کوشیده بودند تا با ساختن ورزشگاههای مجهز و درخواست کمک از نهادهای بینالمللی فوتبال، ممنوعیت میزبانی در مسابقات بینالمللی را لغو کنند، اما ناآرامی و سیاست باز هم آرامش را از فوتبال گرفت. ورزشگاههای مجهز عراق حالا خالی مانده، لیگ فوتبال این کشور تا اطلاع ثانوی تعطیل است و تیم ملی اجازه میزبانی در خاک عراق را ندارد. با همه اینها اما عراق یک بار ثابت کرده میتواند با قدرت فوتبال، با وجود همه اختلافات سیاسی، لذت را به مردمش تقدیم کند. باید منتظر ماند و دید آیا خدای فوتبال بار دیگر به عراق ناآرام لبخند خواهد زد؟
دیدگاه تان را بنویسید