در گزارش ویدئویی «اعتمادآنلاین» ببینید:
مرگ تختی؛ خودکشی یا قتل؟
در اسفند 1397 بابک تختی، تنها فرزند غلامرضا تختی، تأیید کرد پدرش کشته نشده بلکه خودکشی کرده و مدعی شد بحث پیرامون شهیدسازی تختی را جلال آلاحمد آغاز کرده است.
اعتمادآنلاین| مهرداد آلادین- تختی در 17 دی 1346 در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران درگذشت. او 2 روز پیش از مرگش، وصیتنامهاش را در دفترخانه اسناد رسمی تنظیم کرده و با تعیین کاظم حسیبی به عنوان سرپرست فرزندش بابک (که تنها 4 ماه داشت) به ثبت رسانده بود.
همواره درباره دلایل مرگ تختی اختلاف نظرهای زیادی وجود داشته است. بر اساس اخبار منتشره در روزنامههای اطلاعات و کیهان در 18 دی 1346 غلامرضا تختی به خاطر وجود اختلافات خانوادگی با همسرش شهلا توکلی خودکشی کرده و برای انگیزههای این خودکشی، مواردی چون ناکامیهای تختی در مسابقات پایان عمر ورزشیاش نام برده میشود.
با این حال عدهای مرگ او را مشکوک میدانند و بر همین اساس، نظریه دیگری که ساواک او را به دلیل محبوبیت زیاد و عدم وفاداری به نظام وقت ایران به قتل رسانده است، در بین مردم وجود دارد.
در این میان نه خودکشی تختی و نه قتلش هیچگاه با دلیل ثابت نشده و همین کار را سخت کرده است.
غلامرضا تختی از سال 1342 بارها به ساواک احضار شد. اطرافیان شاه با ناکامی از نزدیک کردن او به دربار و حکومت، فشارها را بر تختی افزایش دادند. حتی در مواردی تختی از ورود به ورزشگاهها منع میشد. او پس از دوری 2ساله از رقابتهای ورزشی برای چهارمینبار در بازیهای المپیک شرکت کرد و برای نخستین بار در این بازیها مدالی کسب نکرد.
تختی در سال 1345 هم در بازیهای جهانی شرکت کرد و بار دیگر دست خالی به ایران بازگشت. جلال آلاحمد درباره مرگ او مینویسد: «از آن همه جماعت هیچکس، حتی برای یک لحظه، به احتمال خودکشی فکر نمیکرد.»
عدهای معتقدند تختی اگر خودکشی هم کرده باشد مسئولیت آن با حکومت شاه است که با فشارها و تنگناهایی که برایش به وجود آورد او را به این سمت سوق داد.
در فروردین 1398، علیرضا زاکانی نماینده مجلس، خودکشی تختی را شایعه خواند و گفت تختی را به «شهادت» رساندهاند. او گفت: «من شنیدم که عزیزی اینجا گفتهبود که مرحوم تختی خودکشی کردهاست. من از پدرم که هم از نزدیک مرحوم تختی را میشناختند و هم در مراسم تشییع و در غسالخانه بودند شنیدم که ایشان را شهید کردند. پدرم پس از انقلاب نزدیک به سه دهه مسئول برگزارکننده مراسم مرحوم تختی بود. من این را از پدرم میگویم.»
اما به گفته «پرویز عرب»- از دوستان تختی- او خودکشی کرده است. او میگوید: «قرص آسپرین و تریاک را با هم مخلوط کرده بود و پس از ریختن در لیوان آب، آن را خورده بود. فجوری، رئیس پزشک قانونی وقت، پس از معاینه تختی گفته بود بازوی راست تختی کبود بوده که دلیل آن هم این بود که او هنگام جان دادن با دندان بازوی خود را گاز گرفته بود.»
در اسفند 1397 بابک تختی، تنها فرزند غلامرضا تختی، تأیید کرد پدرش کشته نشده بلکه خودکشی کرده و مدعی شد بحث پیرامون شهیدسازی تختی را جلال آلاحمد آغاز کرده است.
فرزند تختی درباره مرگ پدرش و حواشی آن در بحبوحه انقلاب 57 گفته است: «تختی را نکشتند. من تصور میکنم تختی رفته بود هتل به این امید که شاید یکی سراغش بیاید و نجاتش بدهد. وگرنه میتوانست برود باغ خودش. تختی آگاهانه دست به این انتخاب زد. نمیتوانست پیشبینی کند که 11 سال بعد انقلاب خواهد شد و آقای ساعد (مدیر هتل) دچار گرفتاری میشود وگرنه در هتل این کار را نمیکرد.»
شاید در نهایت باید حرفهای پسر تختی را بپذیریم که گفته: «درباره هیچ کدام از احتمالات مرگ تختی یعنی خودکشی یا قتل به نتیجه قطعی نرسیدهایم، اما آنچه مهم بود زندگی تختی بود نه مرگش.»
خدا نبخشد جلال آل احمد توده ای را که خودکشی این لزرگمرد را به گردن ساواک انداخت