فریاد مباهات ویارئال با پلنهای فرمانده ۴۹ ساله
پوکر «امری» در امتداد سایهها
زیر بارانی که خواب را از چشمها شست او به سرخوشترین موجود دنیا بدل شد و پس از یک ماراتن کشنده، طعم قلمدوش شدن را چشید و روی شانه شاگردانش بارها به هوا پرتاب شد. همو که پس از نود و هشت سال زیردریایی زردِ ساخت کاستلیون را به ساحل رستگاری رساند تا برای یک شب هم که شده شهر کوچکی به وسعت 55 کیلومترمربع پایتخت اروپا شود و ویارئال تا صبح بیدار بماند.
اعتمادآنلاین| پوکر اونای امری انتقام او را از تمام منتقدانی که با قلمهای تیزشده سالها نوازشش کردند، گرفت و سکاندار دیپورت شده از پیاسجی و آرسنال با فتح لیگ اروپا به بهترین شکل از خود اعاده حیثیت کرد.
به گزارش اعتماد، شاید کمتر کسی پیشبینی میکرد چهارشنبه شب اوله گنار سولسشر برابر پلن کارساز امری تسلیم شود و پس از مقهور شدن شیاطین سرخ در ضیافت پنالتیها با کمری شکسته و خم شده به سمت نیمکت رقیب برود و به سرمربی پیروز شادباش بگوید. اما این اتفاق افتاد تا در آن اتمسفر دم کرده کابوسهای غمافزا سراغ من یونایتد را بگیرد و خواب دیرینه زردهای ویارئال تعبیر شود. فوتبال جامه سُربی رنگ ناکامی را اینبار بر تن یونایتدیها پرو کرد تا اونای امری و یارانش فریاد عشق و مباهات را به گوش قاره برسانند.
او را باید فوق تخصص تسخیر لیگ اروپا لقب داد. چه اینکه پیش از این سه بار سویا با رهبری امری فینالیستها را مجازات کرده بود. ترکتازی در لیگ اروپا برای چهارمین بار نام امری را در سیاهه رکوردشکنان قرار داد و مرد 49 سالهای که رنجور کوچ مداوم، دل به سرودی شاد بسته بود را به ورطه زندگی بازگرداند. او یک تنه شهر مغمومِ آن سوی مدیترانه را سیراب کرد تا کلیدهای اعتماد دوباره در دستهایش قرار گیرد و از دالان تردید خارج شود.
از رئال سوسیداد تا ویارئال دقیقا سی و یک سال راه بود. راهی ناهموار که سوزنبان سرد و گرم چشیده پیمود و هرگز در برابر تندبادها سراسیمه نشد تا مزد ایستادگیاش را بگیرد و قلبش در دستهای دوآتشههایی که پرچمهای زرد را ورزشگاه چشمنواز میسکی میرقصاندند جا بماند. امری حالا در امتداد سایههای مبهم به قهرمان یک شهر بدل شده و شورچشمها را به پستوی خرافه و افسانه و فریب فرستاده است. او علاوه بر قهرمانی، چهارشنبه شب جواز حضور ویارئال در چمپیونز لیگ را هم گرفت تا سایه رقصان پسرانش روی دیوارهای کاهگلی بلغزد. کسب پنجمین سهمیه به لطف برپایی جشن در لهستان کادوی نفیسی از سوی امری به لالیگای پر افتخار بود.
اگر جزیرهنشینان با چلسی و منسیتی چمپیونزلیگ را تحت سیطره انگلیسیها درآوردند و پتکی محکم بر سر دیگر ساکنان اروپا کوبیدند در عوض اسپانیا با آوای قهرمانی ویارئال به هوش آمد و شمهای از قدرت فوتبال باشگاهی خود را در دیدرس قرار داد. اینبار نه رئال و نه بارسا بلکه ویارئالِ بیادعا با نقشههای بکر اونای امری سر به آسمان سایید و آرامش را از شب بیانتها گرفت... و این همه مدیون مردی است که صد و بیست دقیقه زیر بارش شدید باران قدم زد و هرگز از تیمی که سرالکس فرگوسن را برای حضور در یک جشن محتمل به ورشو دعوت کرده بود، نهراسید. فوتبال بازی ترسوها نیست و این را عالیجناب امری در انحنای شکوه نور ثابت کرد.
فرمانده ویارئال البته باید بیش از همه مرهون خرنیمو رویی قفسبان جوان تیمش باشد که وقتی همه چیز در هم تنیده شد با مهار پنالتی داوید دخیا واژههای غلتان را بر لبان زردها نشاند. گاهی یک سنگربان در تنگنای ستیزی مرگبار به نجاتدهندهای بزرگ تبدیل میشود. رویی جوان پاسخ اعتماد سرمربی را به بهترین شکل داد و با سرانگشتان چسبناکش کارزار ملتهب را به گذرگاهی شیرین بدل کرد.
دیدگاه تان را بنویسید