کد خبر: 503293
|
۱۴۰۰/۰۴/۱۹ ۱۵:۴۰:۰۰
| |

عاشق سپاهان، اصفهان و مردمش هستم

جانباز: روزی که گفتم پرسپولیس، از من متنفر شدند

راضیه جانباز یک چهره نام‌آشنا در هندبال زنان است؛چهره‌ای که ناگهان تبدیل به یکی از مطرح‌ترین ورزشکاران زن شد.

جانباز: روزی که گفتم پرسپولیس، از من متنفر شدند
کد خبر: 503293
|
۱۴۰۰/۰۴/۱۹ ۱۵:۴۰:۰۰

اعتمادآنلاین| اگر داستانهای مربوط به فوتبال را دنبال کرده باشید حتما نام راضیه جانباز را شنیده‌اید.یک هندبالیست پرانرژی و به قول خودش بیش‌فعال که در بطن یک ماجرای هواداری قرار گرفت و درحالیکه پیراهن طلایی به تن داشت،نان ممنوعه‌ای را به زبان آورد ... اعلام هواداری از پرسپولیس همان چیزی بود که زندگی ورزشی او را تغییر داد و راضیه تبدیل به یکی از پربازدیدترین اسامی در صفحات مجازی شد درحالیکه بعنوان یک هندبالیست ممتاز هرگز چنین مورد توجه قرار نگرفته بود.


به گزارش ورزش سه، او را قبل‌تر در مصاحبه‌ای که با لیندا کیانی داشت می‌شناختیم و حالا در آن سمت گفت‌وگو درباره جنجالی که یک دختر کرمانی را تبدیل به جالبترین سوژه فضای مجازی کرد.


او پرانرژِی و صریح به سئوالات ما پاسخ داد درحالیکه هرگز کلامی جز احترام به باشگاه سپاهان به زبان نیاورد.این همان ورزشکاری مورد نظر ماست؛ متعصب اما صادق.


*اول فوتبال . چقدر فوتبالی هستی؟ دقیقا از کی فوتبال را دنبال می کنی و بازیکن مورد علاقه ات کی بوده؟

من واقعا به شدت فوتبالی بودم تا وقتی که تصمیم گرفتم هندبال را جدی دنبال کنم .می‌توانم بگویم از سال 2012 تا مثلا 2018 هر چقدر فوتبال بود را می‌دیدم در همه لیگ ها. پیگیرترین بودم و عاشق لیگ جزیره بودم . به شدت رئال مادریدی بودم و منچستر یونایتدی و البته در هر کشوری عاشق یک تیم بودم، اینترمیلان در ایتالیا و دورتموند در آلمان .خیلی زیاد پیگیر فوتبال بودم تا اینکه خیلی به سمت سوی کار کردن رفتم در کنار هندبال و از آن موقع هرچقدر که مسئله کاری ام بیشتر شد، داستان فوتبال کمتر شد.


*فوتبال زنان چطور؟

در فوتبال زنان هم که فقط الکس مورگان می‌شناسم و بعضی هایلایت‌ هایی که می‌بینم ولی اینطور نیست که خیلی پیگیر باشم و دنبال کنم فقط در حدی که می‌دانم آلمان خیلی تیم خفنی است.

*ماجرای تو و سپاهان از کجا شروع شد؟ یک دفعه یک اتفاقهایی افتاد و ما شنیدیم دیانی سرپرست سپاهان مدعی شده تو در طول فصل بی انضباط بودی ودر تمرینها منظم شرکت نداشتی.


من رابطه خیلی بی نظیری با سرپرست تیم‌مان دارم و می‌خواهم این را بگویم که خانم دیانی ممکن است که یک جاهایی بر اساس احساسات و صلاح باشگاه صحبت کرده باشد . اما اصل قضیه . چون روال همیشه اینطور بود که ما سی درصد می‌گرفتیم، سی درصد پول می‌گرفتیم و چهل درصد پایانی همیشه باقی می‌ماند ‌. در سپاهان طی پرس و جوهایی که کردم متوجه شدم چهل درصد مانده و البته یک بخش خیلی زیادی از پاداش ها که آن پاداش ها خودش یک مبلغ قابل توجه است . همیشه وعده‌اش به ما داده شده بود که بعد از این بازی پاداش می‌دهیم، این بازی پاداشش فلان است اما انجام نشد.برای شخص من این مسئله فقط در سپاهان اینطور بود و ما در تیم های دیگر اگر صحبت پاداش بود همیشه قانون باشگاه این بود که تا عرق بازیکن خشک نشده باید پاداشش در حسابش باشد که این داستان در سپاهان اعمال نشد و من سی درصد قراردادم را نگرفتم... و حالا چیزی که خانم دیانی درمورد بی انضباط بودن من گفته: من با یک شرایط خاص وارد تیم سپاهان شدم و اول که داشتم با سپاهان قرارداد می‌بستم گفتم که شرایط من معمولی نیست و نمی‌توانم طی هفته در تمرینات حضور داشته باشم و اگر صلاح می‌دانید من چهارشنبه تا جمعه باشم و تیم اصرار شدیدی داشت که حتما باش و ما این مسئله را حل می‌کنیم. این اتفاقات افتاد و من طی فصل فراتر از چیزی که قول داده بودم برای تمرینات حاضر می‌شدم و دیگر قضیه من چهارشنبه تا جمعه نبود .حتی ممکن بود من دو هفته در تمرینات باشم برای بازی‌های حساس لیگ و بی انضباطی اصلا وجود نداشته است.


*باشگاه سپاهان ادعا کرده تو با انتشار کلیپ در فضای مجازی و شعر خواندن و حرکات غیر عرفی شان این باشگاه را زیر سوال برده ای . آیا تذکری از آن‌ها دریافت کردی؟

یک داستان خیلی واقعی می‌خواهم بگویم که همیشه در مورد من وجود داشته اینکه انرژی من کنترل ناپذیر است. من یک آدم بسیار شاد هستم و همیشه اکت‌ها و فعالیت‌هایم این مدلی است و مخاطب من را به همین دلایل دنبال کرده. حالا اگر بحث فضای مجازی نباشد و در زندگی شخصی هم راضیه جانباز یک آدم به شدت بیش فعال است و هیچ جوره شما نمیتوانید من را کنترل کنید‌! ببینید من بازیکنی هستم که در هر تیمی قرار گرفتم بالاخره تمام انرژی و حدم را در آن تیم گذاشتم تا به بهترین نتیجه‌ها برسیم و مثلا شد که یک بازی بزرگ را توانستیم با اختلاف ببریم . من هم آدمی هستم که آن آدرنالینی که در بدنم ترشح شده را یک جور دیگری نشان می‌دهم، شاد.این کلیپی که از سمت باشگاه سپاهان به بی انضباطی محکوم شده و حالا می‌گویند در شان باشگاه سپاهان نبوده را برای شما می‌فرستم . همان زمان این کلیپ در باشگاه سپاهان ترند شده بود که "شادی منحصر به فرد بازیکنان سپاهان" وجالبتر اینکه در همان دوره ما سی یا سی و پنج درصد از بخش بعدی قرادادهایمان را گرفتیم. اگر من بی‌انضباطی کرده باشم مبلغ دومم پرداخت نمی‌شد و به من اعلام می‌شد به این دلیل به کمیته انضباطی احضار شدی. این صحبتی است که انجام شده و خانم دیانی هم من مطمئن هستم که بر اساس صلاحدید باشگاه مجبور شدند این حرف‌ها را بزنند چون رابطه خانم دیانی با من فوق العاده است . اینجا من باید یک حقیقتی را به شما بگویم و آن این است که روزی که پول‌ها به حساب بچه‌ها واریز می‌شد و موقعی که من با خانم دیانی تماس گرفتم درباره پول خانم دیانی به من گفت ممکن است اس ام اس بانکت مشکل داشته باشد. ببینید یعنی اگر سرپرست می‌دانسته مسئله انضباطی برای من پیش آمده، من را به مربی پاس نمی‌داد. من رفتم سمت مربی و گفتم چرا پول برای من واریز نشده و به من گفت پیگیری می‌کنم و بعد از یکی دو ساعت به من گفتند راضیه تو به کمیته انضباطی احضار شدی.

*تو کجا درباره پرسپولیس و علاقه‌ات حرف زدی؟

لیگ ما اواخر بهمن و اوایل اسفند تمام شد و من در مصاحبه‌ای درباره پرسپولیس حرف زدم.البته اصلا در واقع من نگفتم عاشق تیم پرسپولیس هستم. یک سوالی مجری از من پرسید و گفت شما استقلالی هستی یا پرسپولیسی ؟ من پرسپولیسی بودم و گفتم که من پرسپولیسی هستم و گفت خب حالا در مورد باشگاه سپاهان بگو که من شروع کردم و گفتم سپاهان بزرگترین باشگاهی است که من به چشمم دیدم و اگر یک بهشت برای ورزشکاران زن ایرانی وجود داشته باشد آن جایی نیست به جز سپاهان. این بخشی از مصاحبه من بود که بالاخره نخواست دیده بشود و کسی نخواست که این قسمت از حرف‌های من را بشنود.


*بعد از این صحبت چه اتفاقی افتاد؟

من یک کلیپ 15 ثانیه‌ای باحال گذاشته بودم که این تبدیل شد به جرکت غیراخلاقی درحالیکه بعد از یکی از بردهای ما بود. ما یاد گرفتیم نگاه کنیم ببینیم پسرها چه کار می‌کنند بعد از پیروزی‌هایشان یا پسرها چطور خوشحالی می‌کنند. اگرشجاع خلیل زاده سه روز با جامش میگردد و می‌خوابد، جامش را در بغلش می‌گیرد برای ما چیز جذابی است. یا مثلا شادی‌های بعد از گل پسرها که خیلی جالب است و برای ما این قسمت‌های فان است وپربازدید.(پس باید برای ورزشکاران دختر هم همینطور باشد نه غیراخلاقی). چون اصلا نیاز جامعه ما چیست؟ من یک دختر شادم. به ما گفته اند شما باید بر اساس یک سری چارچوب‌ها حرکت کنید. چارچوب ما چیست؟ که حجاب را رعایت کنیم که همین طور هم هست. به ما گفته شده قرار نیست صحبتی علیه باشگاه کنید که من هیچوقت صحبتی علیه باشگاه نکردم جز اینکه سپاهان همیشه برای من بزرگ و مقدس بوده. من آقای ساکت را یک مدیر بزرگ و کامل دیدم و در وصف ایشان یک استوری گذاشتم .


*در واقع مسئله تغییر قضاوتهاست نه بد بودن کارهایی که انجام دادی.

موضوع ساده است .از من سئوال شده بود بین استقلال و پرسپولیس ومن گفتم طرفدار پرسپولیسم و این داستان بولد شد.بعد از این همه آن پیج‌هایی که طرفدار من بودند و همه پیج‌هایی که می‌گفتند راضی جانباز باانرژی است، راضیه جانباز بامزه است، راضیه جانباز قلب تیم است، راضیه جانباز برای سپاهان لیدری می‌کند همه آن‌ها شروع به نفرت پراکنی کردند و گفتند این بازیکن جنجالی است. من جنجالی ام؟ نه اصلا من جنجالی نیستم. من یک آدم با انرژی‌های تمام نشدنی ام و کسی هیچوقت نمی‌تواند منکر این انرژی‌های من بشود. من اصلا نمی‌خواهم این انرژی ها تمام بشود. ببینید ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که من دختر شدم الگوی یک سری نوجوان و جوان و بچه. یک سری‌ ها بخاطر من هندبالیست می‌شوند دلشان می‌خواهد وارد این راه شوند‌. مگر پدر من در صفحات مجازی من نیست؟ مگر برادرهای من در صفحات من نیستند؟ یا مگر من آدمی هستم که نمی‌توانم تشخیص بدهم چه کاری درست است و چه کاری غلط؟ من بعنوان یک زن ایرانی عاشق شاد بودن خودم هستم و نمی‌خواهم در انزوا باشم.من نمی‌خواهم کسی به من بگوید این کار را بکن و من بگویم چشم من این کار را می‌کنم. من روش خودم را دارم. روش راضیه جانباز روش یک دختر شاد است. من ورزشکارم و در یک باشگاه با سابقه کار می‌کنم اما کسی نمی‌تواند منکر شادی من شود. کسی نمی‌تواند با مقنعه‌ای که یک تار موی من معلوم نیست منکر این بشود چرا تیم جمع می‌کنی و چرا خوشحالی می‌کنی. همه این‌ها در تیم ما بامزه و جالب بود، همه بچه‌ها عاشق این کار من بودند تا روزی که من اظهار نظر کردم و گفتم پرسپولیسی هستم... بعد از این همه این‌ها شد بد.

*پس اینکه باشگاه قبلی شما ادعا دارد کسری 40 درصدی قرار داد تو به خاطر عدم رعایت قوانین سپاهان و حرکات و بی انضباطی های شما بوده را رد می‌کنی.

من اگر کار اشتباهی کرده باشم بلند می‌ایستم و می‌گویم کار اشتباهی کردم. همانطور که فدراسیون دو سال پیش به من گفت عکس‌هایی که در پیجت می‌گذاری عکس‌های درستی نیستند و من به کمیته انضباطی رفتم و گفتم بله حق با شماست و عکس‌هایی که من می‌گذارم عکس‌های درستی نیستند چون من آن زمان فکر نمی‌کردم انقدر رصد بشوم. منتها شما به من اولتیماتومش را دادید، اوکی. من از الان به بعد بر اساس چهارچوب‌ها می‌روم‌. من از چهارچوب‌هایی که یک دختر باید رعایت کند پا فراتر نگذاشتم و امکان ندارد زیر بار این بروم که راضیه جانباز جنجالی بوده. خیر؛ راضیه جانباز اصلا جنجالی نیست. راضیه جانباز فوق العاده موجود پر روحیه‌ای است. من آدمی هستم که انرژی‌ام را قطعا خالی می‌کنم و قرار نیست کسی برای من تصمیم بگیرد این حرکت تو درست است یا نه و این قضیه از نظر من کاملا سرپوش گذاشتن روی یک بخش اعظم ناتوانی در مدیریت است که آمد یک قضیه را برای من بولد کردند . من اصلا نمی‌دانم چطور ترند شدم در این قضایا. من یک ماه است می‌دانم جریمه شدم و هیچ حرفی نزدم. ما در اردوی ملی قرار گرفتیم و بچه‌های سپاهان هنوز پول‌شان را نگرفته بودند و داشتند به بچه‌های دیگر می‌گفتند ما پولمان را نگرفتیم و من با ایما و اشاره داشتم به بچه‌ها می‌گفتم چرا باید به تیم‌های دیگر بگوییم ما پول‌مان را نگرفتیم. در باشگاهی که هستیم بزرگ رفتار کنیم. ما یک خانواده هستیم و کسی نباید بفهمد در خانواده ما چه اتفاقی می‌افتد. هیچ آدمی از رییس باشگاه تا کوچکترین عضو باشگاه نمی‌تواند منکر عرق من به این باشگاه بشود و بزرگترین مشکلی که به وجود آمد و اسم من به گوش آقای ساکت رسید،همین فیلم بود. آقای ساکت یک روز در جمع بازیکنان من را دید و وقتی من حرف زدم گفت که تو یک مدیر فوق العاده می‌شوی، تو یک انرژی ناتمام داری و من مطمئنم تو یک مدیر فوق العاده می‌شوی. من همانم آقای ساکت. شما انرژی من را دیده بودید من هنوز همان آدمم. من روزی به مذاق سپاهان خوش نیامدم که اسم پرسپولیس را آوردم.


*از تو کلیپهای زیاید در صفحه اینستاگرامتان هست که درجال شادی با بازیکنان سپاهان هستید آیا از جو این تیم لذت میبردید؟

من عاشق جو سپاهان بودم، عاشق بچه‌های سپاهان بودم. هر چه که در سپاهان بود برای من ایده آل و فوق العاده بود. من نمی‌توانم منکر عشق و علاقه‌ای که بین من، کادر و بازیکنان بود بشوم‌ و همینطور متقابل، بچه‌ها و کادر نسبت به خودم. یعنی شما می‌توانید تک تک از بچه‌ها بپرسید من همیشه انرژی مثبت تیم بودم. کاپیتان تیم بودم اما هیچوقت تیم را اذیت نکردم. من با هشتادی‌ها هم شبیه هشتادی رفتار می‌کردم و کسی از من بزرگتر هم بود مثل خودش رفتار می‌کردم ...


*آیا بهتر نبود باتوجه به حساسیت وجو رقابتی طور دیگری صحبت می‌کردی؟

من پرسپولیس را دوست دارم. چطور منکر علاقه‌ام بشوم؟ این داستان زندگی است. بله، در مقابل سوال مجری می‌توانستم سکوت کنم، می‌توانستم بگویم فوتبالی نیستم چون من چند سال است فوتبال ایران را فقط بازی‌های پرسپولیس را در ورزش سه مثلا هایلایت‌های بازی‌ها را می‌بینم و نتایج را چک می‌کنم . اینکه وقتی مجری از من پرسید می‌توانستم کات بدهم و بگویم این را نپرس ولی وقتی من پاسخ دادم و با آن هجمه شدید روبرو شدم این اصلا درست نبود. من تا بهمن تحت نظر باشگاه سپاهان بودم و از بهمن به این طرف من بازیکن آزاد بودم و می‌توانستم اظهار نظر کنم‌ .البته حتی اگر در مدتی که من بازیکن باشگاه سپاهان بودم این سوال از من پرسیده می‌شد باز هم همین جواب را می‌دادم.


*آیا از طرف هم‌تیمی‌ها حمایت شدی؟چون مثلا یک ورزشکار زن رشته فوتبال سپاهان را دیدم که علیه شما پست گذاشته بود.

من از طرف هم‌تیمی‌هایم مسیج‌های زیادی داشتم که نوشته بودند بسیار متاسفیم که این اتفاق برایت افتاد، متاسفانه اینجا ذهن‌هایی وجود دارد که نمی‌توانند خیلی چیزها را قبول کنند . این‌ها از سمت بچه‌ها بود و من عاشق این بچه‌ها هستم که بی نظیر هستند و نمی‌توانم بگویم چقدر خارق العاده و خاصند. من کاری به این ندارم که کسی من را دیس کرده یا نکرده. هر کسی یک نظری دارد و من اصلا مشکلی با نظر آدم‌ها ندارم. همه آن پیج‌هایی که به من فحش می‌دهند و فحش‌های وحشتناکی هم به من می‌دهند می‌رفتم برایشان می‌نوشتم داداش! این طرز صحبت با یک خانم اصلا درست نیست . من وقتی یک تیم را دوست داشتم نمی‌توانم آن تیم را از قلبم پاک کنم.


*پس قبول نمی‌کنی که اشتباهی انجام دادی.

من تا زمانی که در تیمم هستم با همه عشق و علاقه و تعصب کار می‌کنم. ضمن اینکه من اساسا در رشته دیگری هستم. پرسپولیس فقط فوتبال دارد، اگر هندبال داشت شاید اصلا این داستان را عنوان نمی‌کردم. وقتی طرفدار یک تیم از بچگی هستی آن را نمی‌فروشی . این داستان ساده است مگر اینکه ما بخواهیم پیچیده‌اش کنیم.

*شما گفته بودید کاش کسری قراردادتان صرف خرید کفش برای تیم شود...

روزی که به سپاهان رفتم عاشق سپاهان شدم چون هردفعه قبل از ما و بعد از ما یک سری نونهال و نوجوان در حال هندبال بازی کردن بودند . من می‌دیدم که بعضی‌هایشان کفش‌های خوبی ندارند و همیشه حسم می‌گفت راضیه تو باید یک کاری برای هندبال کنی. الان که اینجایی در سپاهانی و در اصفهانی می‌بینی که یک سری از بچه‌ها با چه سختی از شهرهای دور می‌آیند. رفتم چند کفش خریدم و به مربی دادم و گفتم لطفا این‌ها را به فلان بازیکن‌ها بدهید. رفتم با مربی نونهالان صحبت کردم و گفتم اگر از من قبول می‌کنید من دوست دارم کفش یک سری از از بچه‌ها را بدهم فقط شما سایز پای آنها را بگویید. بیشتر از شش جفت کفش نتوانستم تهیه کنم چون دیگر نتوانستم در اصفهان بمانم . بخاطر همین من آن حرف را زدم که مانده قرارداد صرف این ماجرا بشود.


*آیا اخراجتان کردند یا قراردادتان تمام شد و سال بعد در کدام تیم هستید؟

در هندبال همه قراردادها یک فصل است و تو بعد از یک فصل کارت با تیم تمام می‌شود . من آخر فصل قبل که مربی با ما صحبت می‌کرد گفتم که فکر نکنم شرایطش را داشته باشم دیگر از تهران خارج شوم . سقف آرزوهای هر بازیکن تیم ملی است و من بخاطر شرایطی که در آن قرار دارم آن شرایط بخاطر کار و بیزینس من است و این که ما در برهه‌ای قرار داریم که اگر بیزینس را جدی نگیریم ممکن است عقب بمانیم متاسفانه نتوانستم در اردوهای تیم ملی شرکت کنم . از فدراسیون هم معذرت خواهی کردم و به آنها گفتم من را بخاطر این قضیه ببخشید، من در این برهه اگر نتوانم در کارم از این مرحله بیرون بیایم ممکن است خیلی عقب بمانم و به صلاحم است و در این بخش نمی‌توانم تیم ملی را همراهی کنم.درحالیکه این نهایت ارزوی من است.

*حالا به صورت کلی در کل درباره اتفاقات رخ داده چه نظری داری . آن را مثبت می دانی یا منفی ؟

من وقتی که دیدم این اتفاق در اینستاگرام افتاد هنگ کردم و من در قسمتی از زندگی‌ام بودم که خیلی آرام یک سری از بخش‌های کاری‌ام را جلو می‌بردم و اصلا نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد. این قضیه یک بعد بد دارد و یک بعد خوب دارد. من اصلا دلم نمی‌خواست اصفهان که یکی از بی نظیرترین شهرهای ایران است و من عاشق اصفهان و مردمش هستم .به هرحال آنها هم تماشاگران متعصب خودشان را دارند و الان با تمام وجود از من نفرت دارند در صورتیکه می‌توانم دستشان را بگیرم و بگویم اصلا نیازی به این همه نفرت نیست چون من تا روزی که در این شهر و در این خاک بودم دلی کار کردم و با غیرت ترین بازیکنی بودم که می‌توانستید ببینید.اشکالی هم ندارد که الان اینطور با من تا می‌کنید.


*فالوئرهای اینستاگرام تو بعد از این ماجرا سیر صعودی داشت .چقدر کامنتهای منفی داشتی و چقدر از پیام ها ابراز محبت بود؟

خب این قضیه را خود سپاهانی‌ها ترند کردند آن هم وقتی که من برای دومین بار عنوان کردم پرسپولیس و انگلیس قهرمان می‌شوند.اینجا آنجایی بود که هواداران سپاهان که من را دوست داشتند اولتیماتوم دادند و گفتند خانم جانباز این قضیه برای شما قضیه خوبی نیست و بنظرم این استوری را پاک کنید و من در جواب گفتم من صلاح نمی‌دانم پاک کنم . فردای آن روز دیدم که پیج‌های هوادار سپاهان برای من نوشتند که بازیکنی که عاشق پرسپولیس بود توسط آقای ساکت اخراج شد و از قراردادش هم کم شد. این را خود آنها ترند کردند و نمی‌دانم به گوش پرسپولیسی‌ها چطور رسید. من ساعت 12 ظهر گوشیم را برداشتم و انفجار عظیمی در صفحه مجازی‌ام رخ داده بود. بهرحال من سر آن قضیه که گفتم که بخاطر شغلم خیلی آرام و ساکت کارم را انجام می‌دادم و مجبور شده بودم اعلام کنم نمی‌توانم در اردوی تیم ملی شرکت کنم .این اتفاق افتاد و خیلی بولد و ترند شد و خیلی مورد حمایت هواداران پرسپولیس قرار گرفتم و به معنای واقعی کلمه داستان ارتش سرخ را فهمیدم .از این به بعد هم هرچه پیش آید خوش آید.


*و حرف آخر؟

نمی‌توانم بگویم آدمی هستم که بر موج‌ها سوار می‌شوم ولی الان حالم از این قضیه خیلی خوب است .البته من مسیر زندگی خودم را می‌روم و مسیر زندگی من کاملا تعریف شده است و من آگاهم به کارهایی که در زندگی‌ام می‌کنم و آگاهم به اثرات و افکت‌هایی که قرار است در زندگی خودم و دیگران .مطمئن هستم این اتفاق اگر خوب یا بد بوده و اگر خیریتی یا شری در آن بوده باید در این زمان می‌افتاده و منی که آدمی بودم که وارد این بازی‌ها شدم همه این داستان‌ها را یک بخشی از زندگی‌ام می‌بینم و با آن جریان پیدا می‌کنم و کاملا می‌توانم هضم کنم و اصلا چیز سختی برای من نیست و امیدوارم همه بدانند که تا وقتی که سپاهانی بودم یک سپاهانی به تمام معنا و عیار بودم همانطور که برای مس کرمان یک مس کرمانی تمام عیار بودم و همانطور که پنج سال برای ثامن‌الحجج یک بازیکن تمام عیار بودم. تاسیسات دریایی،اشتادسازه و... قلب من برای تمام تیم‌هایی که در آنها بودم می‌تپیده و حتی بعد از آن هم من به آنها عشق می‌ورزیدم. خلاصه این هم داستان راضیه جانباز!

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها