خداحافظی در پایان یک تورنمنت
حمیدرضا صدر، مفسر سرشناس فوتبال و منتقد سینمای ایران، دیروز در 65 سالگی از دنیا رفت.
اعتمادآنلاین| نزدیک به 3 سال بعد از مهاجرتش به آمریکا، یکی از دوستانش در اینستاگرام فاش کرد که او گرفتار بیماری شده و حالش رو به وخامت گذاشته است. تازه بعد از آن افشاگری بود که همه فهمیدند رفتنش از ایران به اختیار نبوده و اگر پای یک حریف قدر به نام سرطان در میان نبود، چه بسا هیچگاه این گونه از عشقش، فوتبال و تفسیر آن در تلویزیون و رسانهها فاصله نمیگرفت.
به گزارش همشهری، این تراژیکترین پرده از زندگی حمیدرضا صدر بود؛ مردی که سرشار از زندگی به نظر میرسید. بسیاری در ایران، حمیدرضا صدر را با تفسیرهای فوتبالیاش میشناسند. با شور و حرارتش وقتی قرار بود از یک بازی در تاریخ و گره زدنش به زندگی حرف بزند. با علاقهاش به تیمهای کوچک که علیه تیمهای پرستاره طغیان میکردند. منتقدانش که در میان آنها برخی ستارههای سرشناس فوتبال هم دیده میشدند، ایراد میگرفتند که چرا باید او جای یک کارشناس فوتبال بنشیند در حالی که نه هیچگاه فوتبال بازی کرده، نه مربی فوتبال بوده و نه چیزی از تاکتیکهای مرسوم فوتبال مثل 2-4-4 و 2-5-3 میداند. طرفدارانش اما که تعدادشان احتمالا دهها و صدها برابر منتقدان بود، انگار تفسیر فوتبال را همانگونه میخواستند که او انجام میداد.
شاید بسیاری از آنها حتی نمیدانستند مردی که با هفتهنامه تماشاگران معرفی و با برنامه تلویزیونی 90 ستاره شد، پیش از آنکه از فوتبال بنویسد و بگوید، منتقد سینما بوده است.
در یک دهه اخیر به واسطه حضورش در برنامههای مختلف تلویزیونی، شهرتی قابل مقایسه با ستارههای فوتبال و سینما پیدا کرده بود. این شهرت و تاثیرگذاری به جایی رسیده بود که گاهی حتی از او برای حضور در هیاتمدیره باشگاههای ورزشی هم دعوت میکردند. حمیدرضا صدر دیروز در 65 سالگی، هزاران کیلومتر دور از وطن، زندگی را بدرود گفت. مرگش چند روز پس از پایان مسابقات یورو 2020 بود. و این پایان زمانی اهمیت دارد که به یاد بیاوریم جمله معروفش را که:« بدترین زمان مرگ، وسط تورنمنتهاست. وقتی یه تورنمنت تموم میشه آمادهای حتی مرگ هم در آغوش بگیری ...» صدر 30 فروردینماه 1335 در شهر مشهد متولد شد و دانشآموخته رشته برنامهریزی شهری در دانشگاه تهران و لیدز انگلستان بود. در دو سه دهه اخیر علاقه زیادی به نوشتن کتاب نشان داد. «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران»، «پیراهنهای همیشه»، «نیمکت داغ »، «روزی روزگاری فوتبال» «پسری روی سکوها»،
«تو در قاهره خواهی مرد»، «سیصد و بیست و پنج» ترجمه کتابهای «یه چیزی بگو» (نوشته لاوری هالس اندرسن) و «یونایتد نفرینشده» (نوشته دیوید پیس) مهمترین کتابهایی هستند که از او به یادگار مانده است.
دیدگاه تان را بنویسید