کد خبر: 566054
|
۱۴۰۱/۰۵/۰۸ ۱۰:۵۵:۳۱
| |

رضا کرمانشاهی، داور پیشین فوتبال ایران:

عاشق فوتبال علی کریمی هستم

داور شناخته‌شده فوتبال ایران گفت: در زمین باج به کسی ندادم، اگر کسی صحبت می‌کرد اخراج می‌کردیم و از حرف زور نمی‌گذشتیم.

عاشق فوتبال علی کریمی هستم
کد خبر: 566054
|
۱۴۰۱/۰۵/۰۸ ۱۰:۵۵:۳۱

دیروز خبر رسید یکی از داوران شناخته‌شده فوتبال ایران از دنیای داوری خداحافظی کرده و حالا به‌دنبال آرامشی است که آن را در عرصه داوری هرگز به دست نیاورده است.

به گزارش خبرورزشی، کسی که در سال‌های حضور در داوری بالا و پایین زیاد دیده اما به قول خودش به اهدافی که در سال‌ها حضور در داوری در سر داشته، مثل قضاوت در دربی رسیده و دیگر وقتش بوده کنار برود. گفت‌وگو با رضا کرمانشاهی را در ادامه می‌خوانید.

چطور شد که به این نتیجه رسیدید که باید از داوری خداحافظی کنید درحالی که هنوز دو سال دیگر برای ماندن در این عرصه وقت داشتید؟

یک داور وقتی قضاوت را شروع می‌کند هدف‌گذاری‌های زیادی را در سر دارد اما برای من ۳ آیتم ملاک نظرم بود. اول اینکه در کشور شناخته شده شود و چند سال در بین تاپ لول‌های داوری قرار بگیرد و او را در فوتبال بشناسند که من به این هدف رسیدم. در وهله دوم هدفم این بود که بازی‌های مهم و خاص کشور که سطح بالایی دارد و معمولا جنجالی می‌شود را سوت بزنم که ازجمله آنها می‌توان به دیدار سپاهان و تراکتور مقابل استقلال- پرسپولیس اشاره کرد که به این هدفم هم چندین سال پیش رسیدم. درنهایت سومین هدفم سوت زدن دربی بود که این بازی را هم قضاوت کردم هرچند قضاوت در این دیدار آرزوی هر داوری در کشور است که پا به این عرصه می‌گذارد. بعد از این دیگر برای داوری که می‌خواهد قضاوت کند، ‌انگیزه‌ای باقی نمی‌ماند ضمن اینکه با این فضایی که حاکم بر فوتبال ایران است، کار برای یک داور و قضاوت در زمین هر روز سخت‌تر می‌شود.

از چه فضایی صحبت می‌کنید؟

فضایی که مربی با حمله به داور می‌خواهد ضعف‌هایش را پوشانده و خودش را تبرئه کند. در نشست خبری یک دقیقه درباره مسائل فنی صحبت نمی‌کند چون اصلا بلد نیست که بگوید و از همان ابتدا کاسه‌وکوزه‌ها را بر سر داوری می‌شکند و فقط درباره داور و قضاوتش صحبت می‌کند. شرایط سنی‌ام هم طوری است که سن و سالی از من گذشته و آستانه تحملم کم شده و دیگر کار سخت‌تر هم شده بود. با این شرایط اقتصادی و نوع زندگی، اینکه بخواهم هفته‌ای ۵ جلسه از زندگی بزنم و تمرین کنم که چه بشود؟ اصلا خودم را برای چه چیزی و چه کسی آماده کنم؟ اینکه هر هفته با یک سوت اشتباه بدترین فحاشی و توهین‌ها نثارم بشود؟ به همین دلیل تصمیم به این کار گرفتم چون بالاخره آدم هستیم و یک جایی کم می‌آوریم. من یک سال‌ونیم دیگر هم می‌توانستم قضاوت کنم اما به این نتیجه رسیدم که هر چه زودتر بروم بهتر است.

انگار دل خیلی پری دارید؟

واقعیت‌ها را گفتم و اینها درد دل همه است و همه هم به این مسائل اشراف دارند.

فکر نمی‌کنید بیشترین ضربه را از نوع شخصیت جسور و بی‌پروایی که دارید خوردید؟

من در این داوری همه جور بلایی بر سرم آمده است. به ماشینم حمله شده است، با چاقو در شهرستان دنبالم کردند، شیشه ماشینم را شکستند، دست ناظر بازی‌ام را شکستند، کلانتری رفتیم، از سوی نهادهای امنیتی احضار شده‌ایم. هر جایی که بگویید رفتیم و هر بلایی فکرش را بکنید در داوری سر من یکی آمده است. همه اینها هم به خاطر همینی است که می‌گویید به خاطر قلدری.

قلدری چه کسی؟

قلدری فنی! در زمین باج به کسی ندادم، اگر کسی صحبت می‌کرد اخراج می‌کردیم و از حرف زور نمی‌گذشتیم.

یک استوری تند سال گذشته در اعتراض به وضعیت کمیته داوران منتشر و نوشتید که نه هدست دارید که صدای هم را بشنوید، نه پرچم الکترونیکی و نه کمیته داوران!

حقوق و دستمزد ما سال گذشته تا اواسط فصل برای هر بازی ۹۰۰ هزار تومان بود. بعدا این رقم به چهار، پنج میلیون تومان افزایش پیدا کرد. سال گذشته که به ما لباسی ندادند و فقط یک دست لباس کامل داشتیم. هدست هم که نداریم. با این تکنولوژی سیستم داوری روبه عقب است و مثل زمان علی خسروی و حسین عسگری و داوران آن زمان(دهه ۶۰ و ۷۰) قضاوت می‌کنیم. البته آنها این شانس را داشتند که آن دوره فقط دنیای ورزش و کیهان ورزشی بود که از صحنه‌ها عکس منتشر می‌کرد اما الان ۱۰۰ دوربین دور زمین است اما ما هیچ چیزی نداریم. همه از هر زاویه‌ای بازی را می‌بینند اما داوران هیچ وسیله‌ای ندارند. حتی هدست نداریم که با هم حرف بزنیم و چیزی به هم بگوییم.

هنوز هم که این ماجرای عدم امکانات در داوری ادامه دارد و حالا این قضیه به کمک‌داور ویدئویی رسیده است.

این سیستم تا ۵ سال دیگر هم در کشور ما نمی‌آید یعنی پتانسیل آن را نداریم. داوران ما باید در ابتدا آموزش‌های لازم را ببینند. برای این سیستم حداقل باید ۵ نفر پای سیستم بنشینند، مگر ما این تعداد نیرو داریم؟ اصلا سیستم var را هم خریدیم و آوردیم، کدام نیرو می‌خواهد پشت این سیستم بنشیند؟ کدام شهرستان توانایی آن را دارد که از ۱۲ داور به همراه ناظر و... میزبانی کند؟ بعضی شهرستان‌های ما در لیگ برتر تیم دارند اما هتل ندارند. خودشان شب بازی به شهر خودشان می‌آیند. بعد یک مینی‌بوس آدم کجا بروند؟ چه کسی می‌خواهد این تعداد را مدیریت کرده و مثلا برای آنها بلیت بگیرد. این تعداد کدام کلاس رفته‌اند؟

یعنی زیرساخت‌هایش مهیا نیست؟

هیچ چیز آن مهیا نیست. سیستم را هم خریدید. چه کسی پشت آن بنشیند؟ این سیستم یک اپراتور قوی می‌خواهد که دقیق و سریع آنلاین اطلاعات را زنده به داور بازی بدهد. کدام‌یک از ما این دوره را دیدیم و کدام‌یک از ما اینها را بلد است؟ حداقل ۶ ماه آموزش می‌خواهد.

درحالی درباره سقف آرزوها و اهدافت در ابتدای صحبت‌مان، سر بحث را آغاز کردید که به نظر می‌رسد سقف آرزوهای کوتاهی داشتید!

من یک داور ملی بودم. اگر داور بین‌المللی بودم سقفم هم می‌شد جام‌جهانی. من از نظر شرایط زندگی شرایط خوب و راحتی دارم. من به داوری هیچ‌وقت به چشم یک حرفه و شغل نگاه نکردم که همه زندگی‌ام را روی آن بنا کنم. زندگی‌ام را چرخاندم و نگاهم ۶۰ درصد به داوری بود و ۴۰ درصد برای داوری زمان گذاشتم. چیزی که در داوری می‌خواستم و افقی که از اول، خودم برای خودم تعیین کرده بودم به آن رسیدم. در ذهنم همیشه همین اهداف بود و به آن رسیدم. وقتی در لیگ پاکدشت یا دسته سوم داور بودم، مثلا همیشه آرزو داشتم بازی‌های سخت را سوت بزنم. همیشه در ذهنم تجسم می‌کردم در آزادی سوت می‌زنم و به آن رسیدم. شاید اگر به چیز دیگری فکر می‌کردم مثل همان قانون جذب به آن هم می‌رسیدم. من خودم را در شرایط بعدی که برایم پیش می‌آمد همیشه می‌دیدم و به آن هم رسیدم.

ماجرای تصادفی که پارسال در پاکدشت داشتید هم به داوری ربطی داشت؟

خیر، من خودم مقصر بودم یعنی بی‌احتیاطی از جانب من بود. داشتم با موبایلم حرف می‌زدم که یک باره خودم را وسط خیابان بین دو تا ماشین دیدم و آن بلا سرم آمد. این تصادف ربطی به داوری نداشت. اگر قرار باشد در محل خودمان هم بلایی سرمان بیاورند که باید بمیریم!(با خنده)

بعد از بازی استقلال و گسترش فولاد در فصل شانزدهم لیگ برتر که با تساوی در تبریز به پایان رسید یک مصاحبه تند علیه استقلالی‌ها انجام دادید و گفتید: «مگر اسرائیلی هستم که استقلالی‌ها این همه به من توهین کردند. پس از بازی، متوجه شدم بالای یک میلیون نفر به صفحه شخصی من حمله کرده و حرف‌هایی زده‌اند که سرم داغ کرد.» از اتفاقات آن روز بگویید.

آن بازی مساوی به پایان رسید و هیچ چیزی نداشت. در هر صورت استقلالی‌ها دوست داشتند آن بازی را ببرند چون در جدول نتیجه این بازی برایشان خیلی مهم بود. در غیر این صورت یک اوت هم جابه‌جا نشد. در این بازی تیم تبریزی جلوی استقلال دفاع می‌کرد که مقصر آن هم من نبودم. وقتی دروازه‌بان می‌خوابد من باید پزشک را خبر کنم دیگر نمی‌توانم در این شرایط که گلر روی زمین افتاده است بازی را شروع کنم!

جالب است که سال‌ها بعد پرسپولیسی‌ها می‌گفتند استقلالی هستید و در دیدارهای این تیم به سود استقلال سوت می‌زنید!

خودم هم نفهمیدم هوادار آبی هستم یا قرمز. آنها باید هوادار ما باشند نه ما هوادار آنها. برای ما این مسائل مهم نیست. خودم رفقای استقلالی خوبی دارم و با پیشکسوتان این تیم دوست و رفیق هستیم. از لحاظ فوتبالی هم عاشقانه فوتبال علی کریمی را دوست دارم و عاشق بازی او هستم، مثل کریمی صدسال دیگر نه می‌آید و نه کسی می‌تواند جای او را بگیرد اما بازی‌های سپیدرود درحالی‌که کریمی سرمربی بود را هم سوت زدم که این دیدارها یا با تساوی به پایان رسید یا بنده خدا تیمش شکست خورد.

به دربی ۹۴ برسیم. درحالی دربی دور رفت فصل بیستم را سوت زدید که چندماه قبل‌تر قرار بود دربی جام حذفی را قضاوت کنید اما در یک اتفاق عجیب قضاوت این دیدار به یک داور دیگر رسید.

برای این بازی من انتخاب شدم اما با شیطنتی که شد بازی به یک داور دیگر رسید. درواقع انتخاب کمیته داوران من بودم حتی شب قبل از بازی هم من را به اردو فرستادند و گفتند یکی دو روزی ریلکس کن که آماده این بازی باشی اما یک‌نفر در فدراسیون فوتبال بدون‌اطلاع کمیته داوران با شیطنتی که کرد، باعث شد شخص دیگری داور این بازی شود و من هم از این جریان حسابی شاکی شدم. بعد از آن هم اگر به‌یاد داشته باشید آقای سفیری مصاحبه کرد و گفت که من را انتخاب کرده بودند اما اتفاقات بعدی باعث شد این انتخاب کنسل شود که او هم بعد از این ماجرا استعفا داد. درنهایت هم به فدراسیون رفتم تا به‌خاطر این اوضاع و شرایط با خبرنگاران صحبت کنم، قبل از دربی به‌قدری اعصابم خرد شده بود که علیه همه مصاحبه کردم.

احساس نمی‌کنید صحبت‌هایی که در آن زمان کردید، باعث شد دربی بعدی یعنی دربی ۹۴ در لیگ به شما برسد؟

نه، چون قضاوت در دربی حقم بود. من آن سال کم‌اشتباه‌ترین داور لیگ بودم. یک داور را هم همین شکلی ارزیابی می‌کنند، مثلا یک داور سالی ۱۶ یا ۱۷ بازی با دیدارهایی که در لیگ دسته اول سوت می‌زند، قضاوت می‌کند و امکان دارد یک بازی‌مان هم خراب شود که از این تعداد یکی، دو بازی طبیعی است اما اگر یک داور پنج بازی‌اش خراب شود این دیگر نرمال نیست.

دربی‌ای را قضاوت کردید که بازی قشنگی از آب درآمد. دیداری که در ثانیه‌های پایانی استقلال با گل قایدی از شکست فرار کرد و بازی دو بر دو تمام شد.

بله، دربی خیلی قشنگی شد و بازی خوبی بود و به دل همه نشست.

اما یک ایراد غیرفنی آن انتشار تصویر شکم شما بود که بدجوری توی ذوق می‌زد و باعث شد انتقادهای زیادی به این مساله شود.

بله، آن هم به‌خاطر استرجی بود که زیر لباسم پوشیده بودم باعث شد تا شکمم بزرگ نشان داده شود. 

قضیه قضاوت دربی چه بود که بعد از بازی گفته بودید به‌خاطر قضاوت در آن تا مرز سکته رفتید؟

شرایط برای انتخاب داور در دربی دست فدراسیون فوتبال نیست و چند نهاد روی این بازی نظر می‌دهند و استعلام‌های لازم را از فدراسیون یا وزارت و هرجایی که مرتبط هست، می‌گیرند. تا بخواهد ثابت شود که یک داور صلاحیت قضاوت دارد و تا بخواهد ثابت شود که شخص من باید این بازی را قضاوت کند و تا بخواهند اسمت اعلام کنند خواه‌ناخواه تا مرز سکته می‌رسید. برای همه داورانی که این بازی را قضاوت می‌کنند این اتفاق می‌افتد. اینطور نیست که در خانه بخوابی و بگویند بیا و دربی را سوت بزن. امکان دارد ۱۰ دقیقه قبل از اعلام رسمی اسم داور در سایت فدراسیون، عوضت کنند و یک نفر دیگر داور دربی بشود. یک جمع پنج، ۶نفره نشسته و تصمیم می‌گیرد و کافی است از این جمع یک نفر مخالف باشد و بگوید این داور دربی را سوت نزد و روی حرفش می‌ایستد و نظر همه را تغییر می‌دهد و درنهایت هم به جمع‌بندی می‌رسند که یک نفر دیگر باید این دیدار مهم را قضاوت کند. برای همین باید از اتفاقات این جمع مدام خبر بگیری و سوال کنی که درون آن چه می‌گذرد. البته اینکه گفتم تا مرز سکته رفتم به‌خاطر دربی جام حذفی بود که مرا انتخاب کردند و برای ریکاوری به شمال رفتم اما وقتی دیدم یک نفر دیگر برای این بازی انتخاب‌شده از شدت ناراحتی تا مرز سکته رفتم.

جریان دیدار شما با محمود فکری، سرمربی وقت استقلال قبل از دیدار دربی ۹۴ چه بود؟

چند روز قبل از بازی دربی محمود فکری برای تماشای دیدار پیشکسوتان استقلال به محل مسابقه می‌رفت که او را در اتوبان آزادگان دیدم و از آنجا که رنگ ماشین او خاص و تابلوست زمانی که داشتم از کنار او رد می‌شدم، همدیگر را دیدیم و شناختیم و بعد از اینکه ماشین‌ها را متوقف کردیم، حال‌واحوال کردیم و رفتیم. آن زمان من داور دربی نبودم و او گفت خدا کند شما داور دربی باشی! چون هم قلدر هستی و هم شجاع و می‌توانی بازی را دربیاوری.

جریان استوری بعد از دربی چه بود؟ نوشته بودید نگاه به کار مفیدت نمی‌کنند هرگز، هزار دیده به‌دنبال اشتباه تو می‌گردد.

از این بازی که خیلی هم زیبا از آب درآمد به آن صورت انتقادی صورت نگرفت. البته استقلالی‌ها اعتقاد داشتند باید یک پنالتی برایشان گرفته می‌شد و پرسپولیسی‌ها هم می‌گفتند که باید عارف غلامی را اخراج می‌کردم. یکی، دو صحنه بیشتر نداشت. البته درباره غلامی به تصمیم خودم احترام می‌گذارم هنوز هم اعتقاد دارم که اخراج نداشت. در صحنه هندی هم که محمد نادری توپ را به دست وحید امیری زد؛ همه کارشناسان اعلام کردند که دست بازیکن پرسپولیس در حالت طبیعی بوده است.

در بازی جنجالی پرسپولیس و سپاهان در اصفهان که محسن قهرمانی آن را سوت زد، داور چهارم بودید. درباره جنجال‌های بعد از بازی و بحث کارت به کارت‌هایی که پیش آمد، صحبتی ندارید؟

خیر، صحبت خاصی درخصوص این بازی ندارم، چون محسن قهرمانی همه‌جا درباره این بازی صحبت کرده است و از خودش باید در این مورد سوال کنید.

تلخ‌ترین خاطره‌ای که از داوری دارید؟

خاطره تلخی ندارم، چون با همه بازی‌هایم حال کردم و از آنها لذت بردم. چیزی که اتفاق می‌افتاد همان زمان برایم تمام می‌شد. اخلاقم اینطور نبود که بخواهم تبعات یک‌چیزی را کنکاش کنم، استوری ببینم و اخبار را بخوانم و... برای من همزمان با سوت پایان بازی، اتفاقاتش هم تمام می‌شد و دیگر مهم نبود کسی چه می‌گوید. هرکسی هرچه می‌خواهد بگوید، بگوید! اینجا درباره همه‌چیز نظر می‌دهند و صحبت می‌کنند. فردا درباره همین مصاحبه هم یک‌سری نقد می‌کنند و درخصوص آن حرف می‌زنند. اینها همه طبیعی است.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها