«اعتمادآنلاین» به مناسبت درگذشت محمود بیاتی گزارش میدهد:
به یاد مردی که چپ بود و اسرائیل را در تهران به زانو درآورد
اصغر شرفی: هرگز فراموش نمیکنم بیاتی چطور پشت من ایستاد/ بیاتی به آدم درس زندگی میداد
محمود بیاتی اولین سرمربی تاریخ فوتبال کشورمان که موفق شد ایران را به مقام قهرمانی جام ملتهای آسیا برساند روز 11 آذر در 94سالگی در ایالات متحده و در سکوت خبری درگذشت.
محمود بیاتی اولین سرمربی تاریخ فوتبال کشورمان که موفق شد ایران را به مقام قهرمانی جام ملتهای آسیا برساند روز 11 آذر در 94سالگی در ایالات متحده و در سکوت خبری درگذشت.
به گزارش اعتمادآنلاین، سرهنگ بیاتی کاپیتان تیم ملی بود و بعد از بازنشستگی در سال 47 هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت. او که جزو اولین نسل فوتبالیستهای ایرانی بود سابقه سالها بازی در تاج را هم در کارنامه داشت و به قولی یکی از بنیانگذاران این باشگاه بود. او در چهارمین دوره جام ملتهای آسیا که در تهران برگزار شد روی نیمکت تیم ملی نشست و موفق شد ایران را به عنوان قهرمانی برساند. در دیدار پایانی آن مسابقات در ورزشگاه امجدیه ایران در یک بازی تاریخی اسرائیل را دو بر یک شکست داد تا روزنامهها تیتر بزنند: شبی که تهران نخوابید.
بیاتی یک بار دیگر در سال 51 هدایت ایران را بر عهده گرفت و ملیپوشان را در راه رسیدن به جام جهانی 1974 رهبری کرد که در این امر ناکام ماند. چهار سال بعد حشمت مهاجرانی ماموریت نیمهتمام او را کامل کرد و نخستین حضور ایران در جام جهانی رقم خورد. از ستارههای تیم ملی ایران در جام ملتهای 1968 که نخستین قهرمانی ایران رقم خورد میتوان به پرویز قلیچخانی، همایون بهزادی، علی جباری، حسین کلانی، غلامحسین فرزامی و اصغر شرفی اشاره کرد. تیمی که جام را با دودستگی ناشی از مشکلات سرمربی قبلی تیم ملی یعنی حسین فکری با فدراسیون و چنددستگی در رختکن آغاز کرد اما با مدیریت محمود بیاتی در نهایت اسرائیل را برد و برای اولین بار بر بام آسیا ایستاد.
به بهانه درگذشت زندهیاد محمود بیاتی با اصغر شرفی چند دقیقهای به گفتوگو نشستیم.
او ضمن تسلیت به خانواده مرحوم بیاتی مخصوصاً محمد بیاتی که خودش از فوتبالیهای بنام ایران است در مورد درگذشت استادش اظهار داشت: «من واقعاً شوک شدم از شنیدن این خبر. تا همین اواخر با ایشان در ارتباط بودم. من هنوز شاگرد ایشان هستم. محمود بیاتی از لحاظ شخصیت قهرمانی و اجتماعی واقعاً آدم لایق و بزرگی بود. ایشان کاپیتان تیم ملی بود و به یک عنصر اعتقاد داشت: او بسیار پابند رفاقت و خانواده بود. در جام آسیا ما قهرمان شدیم و ایشان یک مصاحبه با کیهان ورزشی کرد. در آن مصاحبه گفت آقای حسین فکری هم در این قهرمانی ما نقش داشته. آن موقع سازمان تربیت بدنی با محمود فکری اختلاف شدید داشتند. آن زمان به محمود بیاتی گفتند این مصاحبه را تکذیب کن. محمود بیاتی گفت، چرا تکذیب کنم؟ من تازه آمدهام سرمربی تیم شدهام و قهرمان شدیم پس مربی قبلی هم در این موفقیت نقش داشت.»
شرفی ادامه داد: «محمود بیاتی قهرمان شد و از سرمربیگری تیم بَرَش داشتند. هیچ جای دنیا چنین اتفاقی نیفتاده بود. در هیچ جای دنیا مربی تیم ملیای را که قهرمان شده عوض نمیکنند. آن موقع به جای اینکه به محمود بیاتی پاداش بدهند ولش کردند. ما رفتیم پشت ایشان ایستادیم ولی خودش قبول نکرد. ایشان به خاطر رفاقت و مرام اصلاً ول کرد و رفت. این شکلی بود رفتار و کردار و اعتقاداتش.»
ملیپوش اسبق فوتبال ایران در ادامه چند ویژگی مرحوم بیاتی را برشمرد و به اعتمادآنلاین گفت: «ایشان مربیای بود که به آدم درس زندگی میداد. بازیکنان ثابتقدمی داشت. همه اهل تفکر بودند مثل خودش. وقتی قهرمان شدیم یادش نرفت چه کسانی در این مسیر زحمت کشیده بودند. مثل الان نبود که بازیکنان ما شب یک چیزی میگویند و فردایش یک چیز دیگر. ایشان خیلی تاثیرگذار بود روی فوتبال ملی و باشگاه تاج. تحصیلکرده بود. زبان انگلیسی میدانست. سرهنگ بود.»
شرفی افزود: «ایشان یک مقدار گرایش به چپ هم داشت. واقعاً چپ بود. نه اینکه حرف بزند. از لحاظ ذهنی گرایش زیادی داشت. البته تودهای نبود. فقط سمپات بود اصطلاحاً.»
شرفی ادامه داد: «واقعاً چنین آدمهایی کم داریم. ما خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتیم. در حال حاضر هم اینها که نسل اول فوتبال ایران هستند در آمریکا سکونت دارند. دور هم جمع میشدند و خاطراتشان را میگفتند. محمود بیاتی از همهشان هم بزرگتر بود.»
او در پاسخ به این سوال که چرا مرحوم بیاتی در این سالها کمرنگ شده بود و در مورد فوتبال اظهارنظری نمیکرد توضیح داد: «مریض بود. بیاتی همسن و سال دهداری و اینها بود. شما ببینید دهداری چند سال است فوت شده؟ خیلی وقت است. منتها توی آمریکا مراقبت خوبی از ایشان میشد. یک بار در سیزدهبهدر نمیدانم چه سالی محمود بیاتی افتاد روی زمین. همان موقع با هلیکوپتر منتقل شد بیمارستان. چه کسی ایشان را نجات داد؟ دکتر رهنوردی. این دو نفر اصلاً با هم دشمن بودند ولی دکتر رهنوردی ایشان را به زندگی برگرداند. اگر ایشان در آمریکا نبود همان موقع به رحمت خدا میرفت. منتها آنجا فوری سوار هلیکوپتر کردند و نجات پیدا کرد. ایشان خیلی سالم نبود و در همان موقع برادرش برای او سنگ تمام گذاشت. اینها سه بردار هستند: احمد، محمد و محمود. محمد خیلی به او میرسید و هوایش را داشت و احترام میگذاشت. البته همه احترام میگذاشتند. کسی نبود که به محمود بیاتی احترام نگذارد.»
سوال بعدی در مورد ویژگیهای مربیگری مرحوم بیاتی بود که اصغر شرفی پاسخ داد: «در مربیگری خیلی به اصولی که داشت معتقد بود و میایستاد پای حرفش و حتی دعوا هم میکرد. ترسی هم از کسی نداشت. اگر یک شاگردی بچهپررو بود واقعاً او را میزد. یک بار یادم هست یکی از بازیکنان پرروبازی درآورد و محمود بیاتی زد زیر گوشش. آن بازیکن که نمیخواهم اسمش را هم بیاورم از آن به بعد هر جا میخواست خودش را معرفی کند میگفت من همانیام که از محمود بیاتی کشیده خوردم! یعنی برایش یک افتخار است.»
از ستاره سالهای دور فوتبال ایران خواهش کردیم اگر خاطرهای از مرحوم بیاتی دارد برای ما بازگو کند. هافبک چپ ایران در جام ملتهای آسیا 1968 تعریف کرد: «خاطره جالبی از ایشان دارم. در جام آسیایی اولین بازیمان با هنگکنگ بود. تمرین ما در ورزشگاه شماره 3 بود. یک تمرین سبک کردیم و بعد پنج ششتا از بازیکنان شامل من و قلیچخانی و بهزادی و چند نفر دیگر ایستادیم به پنالتی زدن. من هر چه زدم گل شد. محمود بیاتی برگشت گفت فردا اگر پنالتی شد شرفی بزند. قند توی دلم آب شد. چون میدانستم وقتی ایشان حرف میزد عمل میکرد. من فهمیدم فیکس هستم. آن موقع فیکس بازی کردن در تیم ملی خیلی ارزش داشت. روز بازی شد. من هم فیکس بودم. آن زمان هم یک عده با تیم ملی مخالف بودند. سر مسائل چپ و راستی. آن زمان اوج این افکار بود. بعد پنالتی شد و من آمدم پنالتی بزنم یک مقدار پایم لرزید و گلر هم آمد بیرون و توپ خورد به نوک انگشتانش و رفت بیرون. همان موقع تماشاچیان برای من شعر درآوردند. توی رختکن به سرمربی گفتم آقا محمود من دیگر بازی نمیکنم. گفت چرا؟ گفتم سر تیم ملی که نباید بازیکن را هو کرد. گفت، باید قوی باشی! مرد باش! غلط میکنی بازی نکنی! من دیگر چیزی نگفتم. فرداش کیهان ورزشی تیتر زد: محمود بیاتی از شاگردش دفاع کرد. بیاتی گفته بود من به اصغر شرفی گفتم پنالتی بزند. یعنی تمامقد پشت من ایستاد. هیچ مربی دیگری این کار نمیکرد. میدانی این مال چه سالی است که در ذهن من مانده؟ از آن وقت تا امروز این تیتر را فراموش نکردهام. دفاع مربی از شاگردش.»
دیدگاه تان را بنویسید