حرفهای جالب ارزشمندترین دختر والیبال ایران:
مادر سردار آزمون با ما اشک ریخت/ فکر کردند ما میخواهیم از آنها سوءاستفاده کنیم!
ستارههای زیادی در لیگ والیبال زنان ایران درخشیدند که یکی از آنها آیتک سلامت ستاره تیم سریک بود. بازیکنی که توانست عنوان ارزشمندترین بازیکن یا همان MVP فصل را از آن خود کند.
لیگ برتر امسال والیبال زنان ایران که روز جمعه به پایان رسید یک سورپرایز ویژه داشت و آنهم تیمداری سردار آزمون بود. ستاره فوتبال ایران با تیم سریک گنبد که سال گذشته توانسته بود از لیگ دسته یک بالا بیاید در رقابتهای لیگ برتر امسال شرکت کرد. اسم سردار باعث شد امسال رسانهها توجه ویژهتری به این رقابتها داشته باشند.
به گزارش روزنامه اعتماد، سریک با مدیریت خانواده آزمون در نخستین دوره حضور خود در لیگ برتر تا فینال مسابقات بالا آمد اما درنهایت به پیکان باتجربه باخت. باختی که البته حاشیه هم کم نداشت و خلیل آزمون، پدر سردار در مصاحبهای توفانی گفت عدهای نمیخواستند سریک قهرمان شود! جدا از این حواشی خود رقابتها جذابیت فوقالعادهای داشت که نویدبخش روزهای خوبی برای والیبال زنان خواهد بود. ستارههای زیادی در این مسابقات درخشیدند که یکی از آنها آیتک سلامت ستاره تیم سریک بود. بازیکنی که توانست عنوان ارزشمندترین بازیکن یا همان MVP فصل را از آن خود کند. با این ملیپوش والیبال کشورمان در مورد فصل جاری، فینال، تیمداری خانواده آزمون و البته حاشیههای جدایی عجیب سرمربی ایتالیایی تیم ملی به گفتوگو نشستیم.
از بازی فینال شروع کنیم. بازی چطور بود؟
ما سه روز قبل از بازی فینال در بازی پلیآف مرحله نیمه نهایی سومین بازی را با سایپا انجام دادیم. با خستگی که داشتیم راهی فینال شدیم...
بازی بسیار فشردهای با سایپا داشتید.
دقیقا همینطور است، چون بازیهای ما با سه روز فاصله برگزار شد و همه آنها هم 5 سته بود، جز بازی آخر که سه بر یک بردیم. ما با خستگی راهی فینال شدیم. ما به پیکان درخواست داده بودیم اگر امکانش هست دوشنبه بازی برگزار شود ولی موافقت نکردند. حالا به هر دلیلی که شده. شاید فکر کردند ما داریم از آنها سوءاستفاده میکنیم. ولی خب واقعا این شکلی نبود. ما سه بازیکن آسیبدیده داشتیم. دو نفرشان نیاز به جراحی دارند و اصلا نتوانستند بازی کنند. من خودم با آسیبدیدگی بازی کردم. کتفم نیاز به جراحی دارد ولی بازی کردم. از اولین بازی پلیآف من آسیب دیده بودم ولی بازی کردم و رسیدیم به فینال. ولی خب نیاز به استراحت داشتیم. با توجه به آن فشردگی برنامه آسیبهای ما خیلی بیشتر شده بود و میترسیدیم. من خودم از خستگی نمیتوانستم در زمین تکان بخورم. به هر حال بازی کردیم و پیکان هم خوب ظاهر شد. بالاخره ده روز استراحت داشتند و تیم پرمهرهای بود. ما هم اگر مهرههای خودمان را داشتیم، میتوانستیم بازی بهتری انجام دهیم و حتی قهرمان شویم. به حریف تبریک میگویم. ما نایب قهرمان شدیم و به کمک بچهها توانستم ارزشمندترین بازیکن شوم.
این اولین دوره حضور سریک در لیگ برتر بود و در همین اولین دوره تا فینال بالا آمدید. این عملکرد قابل توجهی بود، ولی به نظر میرسد تجربه پیکان به شما چربید. اینطور نیست؟
بله. ما دو تا از بازیکنان فیکسمان را نداشتیم. با بازیکنانی بازی کردیم که روی نیمکت بودند و بله آنها تجربه بیشتری از ما داشتند.
از اول فصل که وارد شدید انتظار داشتید تا فینال بروید؟
بله. سریک واقعا اسپانسر خوبی برای ما بود. خانواده آزمون اصلا برای ما کم نگذاشتند. تیم خوبی بسته بودیم. مهرههای خوبی داشتیم. داشتیم به قهرمانی فکر میکردیم ولی حالا بدشانسی میشود گفت یا هر چیز دیگر ما دو تا از بازیکنان اصلیمان را از دست دادیم.
در بازی فینال و در ست سوم تا امتیاز 30- 28 رفتید و ممکن بود بازی را برگردانید.
بله. امکانش وجود داشت. خستگی جسمانی تمرکز را از ما گرفته بود و آن کارهایی که میتوانستیم انجام دهیم را نتوانستیم به انجام برسانیم. میشد همهچیز بهتر باشد
در مجموع لیگ امسال را چطور ارزیابی میکنید؟ پیشرفتی نسبت به سال گذشته داشت؟ از نظر امکانات و سازماندهی و...
به نظرم لیگ پارسال هم خوب بود. امسال هم با نظم خوبی برگزار شد و تیمها واقعا جنگیدند برای کسب عنوان. این سوم مشترکی که گذاشتند هم برایم جالب بود و برای نخستینبار بود که اتفاق میافتاد. تیمها جنگیدند برای کسب مقام. ولی خب انتظار میرود اسپانسرهای بیشتری در لیگ داشته باشیم. تعداد اسپانسرها خیلی کم است. همیشه تعداد مشخصی در لیگ هستند و همه احتمال میدهند این تعداد تیم هم بروند روی سکو. بقیه تیمها برای دیده شدن بازیکنان تیم میدهند. اصلا قرارداد مالی ندارند و اسپانسر قوی ندارند، ولی هر طور هست حضور پیدا میکنند در لیگ فقط به خاطر دیده شدن. امیدوارم اسپانسرهای بیشتری وارد شوند تا لیگ بهتری داشته باشیم.
شروع والیبال شما از کجا بود؟
من از 14 سالگی والیبال را شروع کردم. در 15 سالگی به تیم ملی نوجوانان و جوانان رسیدم. من نوجوان که بودم در رده سنی جوانان شرکت کردم. بعدش هم که کاپیتان تیم ملی نوجوانان شدم. در ردههای سنی تا امید همه اعزامها حضور داشتم. کمکم آمدیم بالا و دیده شدیم. همه با هم رشد کردیم. نفراتی مثل خانم آشفته یا عنایت همه هم دوره هستیم. بعد به تیم بزرگسالان رسیدم و سال گذشته اعزام شدیم به مسابقات کشورهای اسلامی و توانستیم مقام نایب قهرمانی را به دست آوریم.
چطور به لیگ امسال رسیدید؟
بعد از آن بازیها (کشورهای اسلامی) با استراحت مختصری که داشتیم وارد لیگ شدیم و تمرینات پرقدرتی را شروع کردیم. خیلی تمرین کردیم و خیلی تلاش کردیم و البته آسیب هم دیدیم. در نخستین بازی پلیآف و بعد از دست دادن خانم پورصالح که زانویش پارگی رباط داد، کتف چپ من هم در رفت و نتوانستم بازی را ادامه بدهم. بچهها خیلی تلاش کردند و با اینکه یک ست جلو بودیم و میتوانستیم سایپا را شکست دهیم بازی نخست را باختیم. درنهایت این وضعیت موجب شد همه چیز به بازی سوم کشیده شود. ما از بازی دوم با سایپا ما همهاش فینال بازی کردیم. ما بازی اول را باخته بودیم و اگر بازی دوم را هم میباختیم به فینال نمیرسیدیم. بازی سوم هم همینطور. یعنی ما سه تا فینال پشت سر هم داشتیم که همه هم پرفشار بود. مهرههایمان را هم نداشتیم و سایپا هم با تمام قدرت جلوی ما ظاهر شد. در مقدماتی ما سه -صفر برده بودیم سایپا را ولی در پلیآف یک روی دیگر از خودش نشان داد. به دلیل همین فشار من مجبور شدم بازی کنم. البته خودم هم میخواستم بازی کنم. من سال گذشته بهترین پشت خط زن شده بودم و امسال از اول لیگ هم هدفم بود که بتوانم MVP بشوم. این هدفم بود. آسیب دیدم ولی میخواستم بازی کنم ولی نه فقط برای خودم. تیم همیشه برای من در اولویت بود. برای تیم بازی کردم و تمام تلاشم را کردم به همراه بچههای دیگر تا تیم را به فینال برسانیم. خدا را شکر خوب بازی کردیم و درنهایت ارزشمندترین بازیکن شدیم.
برخی فکر میکنند به خاطر حضور خانواده آزمون در والیبال شما از لحاظ مالی وضعیت خیلی خوبی داشتید. در مجموع حضور در لیگ برتر زنان والیبال از لحاظ مالی شرایطی دارد که ایدهآل باشد؟
اصلا نه! این شکلی نیست. تازه امسال بهتر شده بود. خیلی بهتر شده بود نسبت به سال گذشته و قراردادها دو، سه برابر شده بود. ولی اصلا قابل مقایسه با قراردادهای آقایان حتی در والیبال هم نیست. با فوتبال که اصلا هیچ رشتهای را نمیشود مقایسه کرد. با یک قرارداد لیگ آقایان میشود یک تیم زنان را بست. یعنی اینقدر ضعیف است قراردادهای مالی ما. ولی ما علاوه بر قراردادهایی که بسته بودیم هر بازی پاداش هم میگرفتیم. حمایت مالی خوبی داشتیم خدا را شکر.
کار کردن با خانواده آزمون چطور بود؟ بالاخره به خاطر حضور سردار امسال توجهات روی شما بیشتر بود.
خانواده آزمون واقعا یک خانواده تمام عیار هستند که ما را هم جزیی از خانواده میدانستند. آقای خلیل آزمون، طاهر آزمون، مادر آقا سردار با ما جوری برخورد میکردند که انگار ما واقعا دختر خودشان بودیم. یعنی هیچ کم نگذاشتند. چه مالی چه از لحاظ حمایتی. به مادر سردار میگوییم مریم خاله و ایشان در تمام مراحل بازیها حضور داشتند و کنار ما بودند. حمایت کردند و با ما اشک ریختند و خندیدند. آقا خلیل و آقا طاهر همه جوره کنار ما بودند و حمایت کردند. هر کسی که از تیم ما آسیب دید پیگیرش بودند. نه فقط برای اینکه به بازی برسد. نه! هر کسی آسیب دید مورد رسیدگی حتی بعد از بهبودی قرار گرفت. من کم جایی دیدم چنین اتفاقی بیفتد. خیلی مهربان و دلسوز هستند.
خود سردار هم خیلی پیگیر بود.
خیلی خیلی. با اینکه ایشان از ما دور بودند همیشه پیگیری میکردند و به ما انرژی و انگیزه میدادند.
شما تازه 22 سال سن دارید. احتمال دارد لژیونر شوید؟
احتمال که دارد چون دو، سه سال است من از لیگهای خارجی پیشنهاد دارم، ولی به هر قیمتی دوست ندارم عنوان لژیونر را بگیرم. دوست دارم موقعیتی باشد که واقعا بیارزد. بیارزد که بخواهم از خانه و خانواده دور باشم. میخواهم پیشرفت کنم. سطح لیگشان هم خیلی برایم مهم است. حالا در نظرم هست که لژیونر شوم و در تلاشم تا سطح والیبالم را ارتقا بدهم.
یعنی پیشنهاد دارید ولی فعلا...
بله دارم. سال گذشته دو تا از تیمهای ترکیه و دو تیم قزاقستان پیشنهاد دادند ولی جوری نبود که بخواهم بروم. شرایطش خوب نبود. البته یکی از پیشنهادها شرایط خوبی داشت ولی موقعی به دستم رسید که من با سریک قرارداد بسته بودم و چون تعهد داشتم و آدمی هستم که اگر قولی بدهم انجام میدهم قبول نکردم.
دور بودن از خانواده که مطرح کردید نکته جالبی دارد. شما از منطقه شمال غرب کشور هستید ولی در شمال شرق ایران بازی میکنید که البته هر دو منطقه والیبالخیز هستند. چطور سر از گنبد درآوردید؟
متاسفانه بله. شمال غرب یعنی تبریز و ارومیه مهد والیبال ایران هستند ولی متاسفانه نمیدانم چه جوری است که با این همه اسپانسر خوبی که میتوانیم داشته باشیم هیچ کدام پا پیش نمیگذارند. یعنی تراکتورسازی و ماشینسازی هستند به اضافه چند تا ارگان دیگر که میتوانند کمک کنند ولی نمیدانم به چه دلیل جلو نمیآیند و ما مجبوریم هر سال برویم جای دیگر. برای یک بازیکن چه چیزی بهتر از اینکه در شهر خودش پیشرفت کند و پیش خانواده خودش باشد. ولی در منطقه من فقط شهرداری تبریز بود که آن هم قرارداد مالی خوبی نمیبست با ما؛ اگر تیمداری میکرد. چندین سال است دور از خانواده بازی میکنم ولی واقعا گنبد عاشق والیبال هستند. خیلی دوست دارند. از کوچکترین فرد خانواده تا مسنترین فرد میآمدند در سالن تشویق میکردند. از ته دل هم بود. یعنی تماشا نمیکردند و تشویق میکردند. به ما انگیزه و انرژی میدادند. بسیار مردم والیبال دوستی هستند و مهربان و خونگرم. جا دارد همینجا از آنها تشکر کنم.
در مورد تیم ملی هم صحبت کنیم. خیلی ناگهانی فدراسیون با سرمربی تیم ملی خانم کمپدلی قطع همکاری کرد. کلا کار کردن با ایشان چطور بود؟
بله ایشان خیلی تکنیکهای مدرن دنیا را وارد تیم کردند. یعنی تیم ما خوب بود ولی نیاز به تکامل داشت. اینها آمدند و یکسری اصلاح تکنیکی آوردند. البته این درست است که در بزرگسالان خیلی کم پیش میآید اصلاح تکنیکی. اینکه بازیکن بپذیرد و... ولی خب ایشان توانستند خیلی زیاد به بازیکنان جوان و نوجوان کمک کنند که والیبال ما از ریشه سالم رشد کند. بدون ایراد تکنیکی و اخلاقی. میتوانستند بیشتر هم کمک کنند ولی نمیدانم قرارداد ایشان به چه شکل بود که فسخ شد ولی خب ایشان کمک کردند به ما.
خانم شعبانیان از مربیان باسابقه والیبال زنان ایران در مصاحبهای گفتند مدالی که در بازیهای کشورهای اسلامی گرفتیم با هر مربی دیگری به دست میآمد. شما که ستاره آن تیم بودید حرف ایشان را تایید میکنید؟
سطح بازیهای کشورهای اسلامی خیلی بالا نبود. این درست است ولی نمیتوانم بگویم حتما با هر مربی دیگری این اتفاق میافتاد. چون که هر چیزی باید پیش بیاید تا ببینیم چه اتفاقی میافتد. از یک جهت ممکن است حرف ایشان درست باشد یعنی کارهایی کرده باشند که ما نمیدانیم. اینکه ممکن بود با مربی دیگری چنین نتیجهای بگیریم هم احتمال داشت.
در کاپ آسیا با خانم کمپدلی شروع خوبی داشتید و کره را بردید ولی بعد به چین و ژاپن باختید. از آن مسابقات هم برای ما بگویید.
سطح آن مسابقات خیلی بالا بود. کره تیم خوبی بود ولی رده سنی پایینی داشتند. ما با چین و ژاپن هم خوب بازی کردیم که ژاپن اول شد. ما توانستیم از آنها ست بگیریم. یعنی به آن خودباوری رسیده بودیم. ولی یک جاهایی دیگر تجربه است که بازی را میبرد. یعنی ما همه تلاشمان را میکردیم ولی دوباره یک کارهایی میکردند که دست و پای ما بسته میشد.
چقدر فاصله داریم از سطح اول والیبال آسیا؟ چه مقدار زمان لازم هست به آنها برسیم؟
هر سال داریم نزدیکتر میشویم. حتی شده به اندازه یک قدم هم که شده. ولی نمیدانم چقدر زمان لازم است. امیدوارم روزی برسد که کنار آنها بایستیم و حتی از آنها هم بالاتر برویم. چون ما هم در قارهای هستیم که همه تیمهای قدرتمند دنیا در آن حضور دارند. تیمهای چین و ژاپن و کره همیشه پای ثابتهای سکو در مسابقات جهانی هستند.
دیدگاه تان را بنویسید