بحث فوتبالی ربطی به بحث انسانی ندارد؛
سکوت محرم نویدکیا به خاطر حاجی مایلی شکست
محرم نویدکیا بازیکن اسبق تیم ملی و سپاهان درباره اتفاقات چند روز اخیر درباره انتخاب به عنوان سرمربی تیم ملی امید و سپس منتفی شدن این ماجرا گفت.
اول هفته بود که با اعلام فدراسیون فوتبال، رضا عنایتی به عنوان سرمربی تیم ملی امید ایران انتخاب و جانشین مهدی مهدوی کیا شد. پیش از این از افشین قطبی و محرم نویدکیا به عنوان گزینههای نهایی فدراسیون فوتبال برای هدایت تیم ملی نام برده میشد اما سکان هدایت تیم ملی المپیک برای رسیدن به پاریس ۲۰۲۴ به آقای گل لیگ برتر سپرده شد.
به گزارش خبرآنلاین، پس از این اتفاق بود که محمد مایلی کهن در مصاحبه ای طوفانی به فدراسیون فوتبال و مافیای حاضر در فوتبال ما حمله کرد. به همین دلیل به سراغ محرم نویدکیا کاپیتان باسابقه سپاهان رفتیم و با او درباره عدم انتخاب شدنش به عنوان سرمربی تیم ملی امید گفتگو کردیم:
آقای مایلی کهن پس از انتخاب رضا عنایتی به عنوان سرمربی تیم امید مصاحبه طوفانی انجام داد
من خیلی اهل مصاحبه نیستم و الان هم اگر دارم صحبت میکنم به خاطر آقای مایلی کهن است و حس میکنم ایشان از اتفاقهایی که رخ داد ناراحت است. چطور بگویم که ناراحت نشوند اما حس میکنم ایشان پیش خودشان اینگونه فکر میکنند که پیش من خراب شدند، چون ایشان درباره سرمربیگری تیم ملی امید با من صحبت کردند و میخواهم به ایشان بگویم که بحثهای فوتبالی ربطی به بحثهای انسانی ندارد و افرادی امثال آقای مایلی کهن و آقای حاج رضایی، مختار بابایی، افرادی هستند که بحث انسانی برای من مهمتر از بحث فوتبالی است. شاید من با این آقایانی که اسم شان را آوردم در مسائل فوتبالی اختلاف سلیقه داشته باشم اما از لحاظ انسانی برای من مهم هستند و اتفاقات فوتبالی باعث نمیشود ذره ای از کسی دلخوری داشته باشم.
ماجرا از کجا شروع شد؟ آقای مایلی کهن در مصاحبه ای که با ما داشت عنوان کرده بود که چرا در فوتبال ایران محرم نویدکیا باید خانه باشد؟
کل داستان از اینجا شروع شد که چند روز پیش تلفن همراه من دو سه ساعتی روی سایلنت قرارداشت و در آن زمان به خاطر یک مساله پزشکی از من دور بود. وقتی تلفن همراهم را نگاه کردم دیدم آقای قلعه نویی یکبار، آقای ساکت ۴ بار و آقای فتاحی هم چندبار با من تماس گرفته اند. بعد واقعیتش کمینگران شدم که چی شده این آقایان پشت سرهم به من زنگ زدند. من اول به آقای فتاحی زنگ زدم و ایشان هم گفت آقای ساکت دنبال شما میگردد و از طرف آقای تاج میخواهد با شما صحبت کند. بعد من بخاطر اینکه میدانستم سرمربی تیم ملی بزرگسالان چه مشغلههایی دارد اول به آقای ساکت زنگ زدم. ایشان هم گفتند بحث درباره تیم ملی امید است و آقای میخواهند با من صحبت کنند و درباره این ماجرا شرحی دادند. با بحثیهایی که پیش آمد بین من و آقای ساکت، من از ایشان تشکر کردم. همچنین من یکسری دلایل و خواستههایی داشتم که البته صحبتهای کاری بین من و آقای ساکت بود و دوست ندارم بازش کنم. ایشان به من گفتند که گویا دوستان برای انتخاب سرمربی تیم ملی امید عجله دارند و زمانی زیادی نیست و منم گفتم در این شرایط نمیتوانم بله را بگویم و کار کنم.
حدودا چند دقیقه بعد از تماس آقای ساکت، آقای مایلی کهن با من تماس گرفتند. از آنجایی که میدانستم ایشان سالهاست از دنیای فوتبال و ورزش دور هستند و درگیر زندگی خودشان هستند و همیشه احترام خاصی برایشان قائل بودم، جوابشان را دادم. ایشان به من گفتند تو مثل پسرم هستی و همیشه به تو علاقه داشتم، برای همین یک درخواستی ازت دارم و میخواهم روی من را زمین نیندازی و قبول کنی. من هم گفتم با کمال میل هرچی شما دستور بدهید انجام میدهم. ایشان گفتند ازت میخواهم تا سرمربیگری تیم ملی المپیک را قبول کنی. برای خودم خیلی شوکه کننده بود و اصلا فکر نمیکردم آقای مایلی کهن درباره این قضیه با من صحبت کنند. من هم توضیحات لازم را برای ایشان دادم و گفتند با تمام مشکلاتی که هم ما میدانیم و هم تو میدانی که وجود دارد ولی اگر امکان دارد شما قبول کنید. منم گفتم به خاطر شما قبول میکنم و تا جایی که بتوانم کمک میکنم. بعد از صحبت با آقای مایلی کهن، آقای ساکت دوباره با من تماس گرفت و تشکر کرد و گفت که من از آقای مایلی کهن خواسته بودم تا شما را راضی کند. منم گفتم مشکلی نیست ولی باید با آقای تاج صحبت کنم. همچنین آقای ساکت گفتند که گویا آقای قلعه نویی با شما تماس گرفتند اما گوشی تان در دسترس نبود. گفتم بله اما وقتی با شما صحبت کردم گفتم شاید درست نباشد مزاحم ایشان شوم. بعد از آقای ساکت آقای نبی تماس گرفت و گفتند که ما خیلی زمان نداریم و باید تا ساعت ۵ عصر خبر سرمربی تیم ملی المپیک را اعلام کنیم و به همین خاطر زودتر به ما خبر بدهید. منم گفتم چون با آقای مایلی کهن صحبت کردم مشکلی ندارد و فقط میماند جزییات که باید با آقای تاج صحبت کنم تا ببینیم به چه جمع بندیهایی میرسیم.
حتی آقای نبی هم گفتند که به همه جوانب کار فکر کن چون در آینده تو باید جوابگو باشی و بعد به ما جواب بده. دوباره چند دقیقه بعد آقای ساکت تماس گرفتند که آقای تاج در جلسه وزارت اقتصاد حضور دارد و اگر تاییدیه نسبی را میدهی من به ایشان اطلاع بدهم که بعدا با خود ایشان درباره سایر مسائل صحبت کنید. منم گفتم مشکلی نیست و اکی میدهم و فقط میخواهم با اقای تاج درباره آینده این تیم صحبت کنیم. ایشان هم تشکر کردند و گفتند از این به بعد آقای تاج با شما صحبت میکند تا به جمع بندی نهایی برسید. منم گفتم مشکلی نیست و منتظر ایشان میمانم. جالب اینجاست که بعد از ظهر و شب شد اما خبری از آقای تاج نشد و فردایش آقای عنایتی به عنوان سرمربی جدید تیم ملی المپیک انتخاب شد. سر همین قضیه آقای مایلی کهن بسیار ناراحت شدند. دیدگاه من متفاوت است و معتقدم شاید قسمت اینگونه بوده. رضا قطعا فوتبالیست خوبی بود و در مربیگری هم تفکرات خودش را دارد و امیدوارم نتایج خوبی بگیرد و در مسیرش موفق باشد.
شما فکر نمیکنی در این پروسه ای که تعریف کردی اگر با امیر قلعه نویی تماس میگرفتی این پروسه به سرانجام میرسید؟ یعنی این عدم تماس با سرمربی تیم ملی باعث شد تا شما به عنوان سرمربی تیم ملی امید انتخاب نشوی؟
نمیدانم. شاید. ولی من فقط میخواستم با رئیس فدراسیون درباره تیم و مسائل آن صحبت کنم. البته طبیعی است که بعد از آن میبایست با آقای قلعه نویی گفتگو و جلساتی برگزار میشد چون ایشان سرمربی تیم ملی بزرگسالان هستند و به نوعی سایر تیم ملیها زیر مجموعه ایشان هستند و باید با یکدیگر تبادل نظر داشته باشند. اما من فقط میخواستم درباره مسائل تیم ملی امید با رئیس فدراسیون صحبت کنم.
یعنی آن استقلال کاری برایت مهم بود؟
خب طبیعی است. ولی هیچوقت سرمربی تیم ملی بزرگسالان در کار تیم ملی المپیک دخالت نمیکند و نمیاید بگوید که فلان بازیکن را بازی بده یا آن کار را انجام بده. نه آقای قلعه نویی چنین شخصیتی دارند و من فکر نمیکنم چنین چیزی از لحاظ اصول حرفه ای درست باشد.
به نظر میرسد که تو و مجتبی جباری به صورت خود خواسته نمیخواهید تحت هر شرایطی بخشی از فوتبال ما باشید. انگار ادبیات شما ادبیات فوتبال ما نیست.
من فکر میکنم سال دومم بود و در بازیهای آخر در اهواز ۳-۰ به فولاد باختیم و یک خبرنگاری این سوال را از من پرسید که انگار شما مال این فوتبال نیستید؟ من آن موقع هم گفتم الان هم دوباره میگویم. من هیچوقت خودم را به خاطر فوتبال تغییر نمیدهم چون واقعیت این است که فوتبال ما باید تغییر کند. دنیای فوتبال امروز دنیای داد و بیداد نیست که شما با سر و صدا کردن بازیکن را بخواهی متقاعد کنی. باید از لحاظ فنی بازیکنت را قانع کنی تا چطوری فوتبال بازی کند. درسته شاید در لحظاتی از فوتبال مجبور باشی با تندی با بازیکنت برخورد کنی اما این همیشه جواب نمیدهد و باید از لحاظ فنی تاکتیکی آنقدر قوی باشی که بتوانی فوتبالیست را قانع کنی. این تنشها بین مربیان در فوتبال ایران جذاب است اما در دنیا چنین چیزهایی دیگر اهمیتی ندارد و به آن میخندند. شما در فوتبال ما ببینید که چقدر بازیکنان الکی خودشان را روی زمین میاندازند اما در فوتبال روز دنیا بازیکن نمیخواهد روی زمین بیفتد چون اگر بیفتد میگویند او ضعیف است. به شما با قاطعیت میگویم که در فوتبال روز دنیا بازیکنان ۱/۵ نسبت به فوتبال ما در محوطه جریمه روی زمین میافتند. برای همین ما فرهنگ فوتبالی مان را باید تغییر دهیم. حتی اگر دوستان از من خوششان نیاید اما باید فرهنگ فوتبالی مان را تغییر دهیم.
بعضیها معتقد هستند که محرم نویدکیا اوتوریته و کاریزمای مربیگری در لیگ برتر را ندارد اما مقایسه تیم سپاهان در فصل گذشته و فصل اخیر نشان میدهد شما و مورایس به یک اندازه امتیاز کسب کردید.
ببینید فوتبال برای من اهمیت دارد اما من با هیچکسی زد و بند نمیکنم. من پیشنهاداتی هم داشتم اما به خاطر اینکه یک سال دیگر با سپاهان قرارداد داشتم ترجیح دادم سال قبل را کامل کار نکنم. حالا امسال هم اگر شرایطش فراهم شد کار میکنم و اگر نشد هم مثل سال قبل در خانه مینشینم.
در حال حاضر شما، مجتبی جباری و جواد نکونام که جزو نسل ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ فوتبال ایران بودید بیرون از گود نشسته اید و اگر قرار بود تغییر نسلی صورت بگیرد با بیرون نشستن شماها رخ نمیدهد.
مربیان ما در حال حاضر فنی هستند ولی من در ۱۰ سال اخیر تمام نتایج مسابقات لیگهای آسیایی را چک کردم. از شرق آسیا گرفته تا لیگهای حوزه خلیج فارس. برید نگاه کنید چند درصد بازیها در لیگهای در حال توسعه مساوی میشود و چند درصد در فوتبال ما نتیجه مساوی رخ میدهد؟ شما اگر به لیگ خودمان بنگرید مشاهده میکنید که فقط ۶ تیم ما بالای ۱۰ برد کسب کرده است. آن هم فقط ۶ تیم اول. در کل دنیا نهایتا ۱۰ تا ۲۰ درصد تیمها بیش از یک سوم بازیهایشان را مساوی میکنند اما در فوتبال ما ۱۰ تیم بالای ۱۰ مساوی کسب کردند. یکی از دلایلش بخاطر نبودن زمینهای خوب است ولی یکی دیگر از دلایلش این است که ذهنیت مربیان ما را طوری پرورش دادند که تحت هر شرایطی نباید ببازیم. یادمه یک روزی فرگوسن گفته بود تیمیکه دفاع خوبی داشته باشد قهرمان میشود اما فوتبال روز دنیا این تئوری را قبول نمیکند ولی در فوتبال و لیگ ما هنوز این اتفاق دارد رخ میدهد.
یعنی شما میگوید اگر چرخه صعنتی تیمداری بچرخد و باشگاهها به دنبال در آمدزایی از حضور تماشاگر باشند، در آن صورت به سمت زیبا بازی کردن هم میروند؟
دقیقا همینطور است. الان یک بحث دیگری داریم درباره VAR. کمک داور ویدیویی وارد فوتبال نشده تا ببینند کدام داور پنالتی اشتباه گرفته یا درست گرفته است! چون داوران در فوتبال روز دنیا به ندرت اشتباه میکردند و اشتباهاتشان آنقدر فاحش نبود که بخواهند بخاطر VAR بیاورند. به نظرم برمیگرده به درآمدهای فوتبالی. با این کار میخواهند هیجان بیشتری به هوادارهای داخل استادیوم و داخل خانه بدهند. در حال حاضر وقتی تیم تان گل میزند یک خوشحالی میکند اما این خوشحالی همراه با استرس است که نکند VAR آن را رد کند؟ داور منتظر تایید داوران ویدیویی است و ۳۰ ثانیه هیجان در فوتبال بیشتر شده و همین موضوع فوتبال را جذاب تر میکند. برای اینکه از فوتبال در آمد بیشتری کسب کنند.
لیگ امسال را چطور دیدی؟
پرسپولیس قهرمان شد و باید به این تیم تبریک گفت. سپاهان هم فوق العاده بود و تنها مشکلشان این بود که در نیم فصل اول به خاطر اینکه آقای مورایس تازه به فوتبال ما آمده بود و جو فوتبال ما را نمیشناخت، امتیازات زیادی را از دست داده اما در کل سپاهان خیلی فوتبال خوبی ارائه کرد. به نظرم من تراکتور یک مربی فوق العاده خوب را وارد فوتبال ایران کرده. من چه در دوران مربیگری و چه زمانی که بیکار بودم همیشه فوتبال ایران را زیرنظر گرفتم و دیدم مربی تراکتور چه تغییرات بزرگی در این تیم انجام داده و قانع کردن بازیکنان و تغییر تاکتیک دادن بسیار سخت است. شاید تراکتور ۷ گل از استقلال خورد و این فاجعه نیست و طبیعت فوتبال است و همه جای دنیا رخ میدهد اما فاجعه آن آمار مساویها در لیگ ما است. برای همین است میگویم اگر میخواهیم پیشرفت کنیم باید فرهنگ فوتبالی مان را تغیر دهیم. شاید این حرفی را میزنم بعضیها به من بخندند اما ما از لحاظ بدنی یکی از بهترین آمادگیهای جسمانی را در جهان داریم اما در فوتبال مدرن دنیا دیگر قدرت بندی حرف اول را نمیزند و تیمیصرفا با دویدن زیاد تیمینتیجه نمیگیرد. شما باید از لحاظ تاکتیکی خیلی قوی باشید نه از لحاظ دوندگی. در فوتبال امروز هرتیم باید بداند کجا بدود و کجا راه برود. این مسائل باعث پیروزی میشود. شما شاید باورتان نشود اما ما در فوتبال مان بازیکنانی داریم که بیشتر از بازیکنان تراز اول در لیگ قهرمانان اروپا میدوند اما بیشتر دویدن ما دلیلی بر بهتر بودن ما نیست و تنها شرط پیشرفت فوتبال ما این است که بازیکنان و باشگاهها طرز تفکر خودشان را تغییر دهند.
دیدگاه تان را بنویسید