اساسنامه و چالش استقلال فدراسیون/ از فوتبال یاد بگیرید!
فدراسیونها در ایران در یک برزخ قرار دارند. از یک طرف با قوانین بینالمللی رشته خودشان طرف هستند و از سمت دیگر باید با قوانین بالادستی داخلی هماهنگ شوند.
وضعیتی که فدراسیون والیبال با آن درگیر شده ممکن است برای همه فدراسیونها پیش بیاید؛ مشکلی به نام اساسنامه!
به گزارش روزنامه اعتماد، در چند سال گذشته و مخصوصا در فدراسیونهای پرمخاطب مساله چالش اساسنامه وجود داشته و این روزها سر از فدراسیون والیبال درآورده است.
مشکل چیست؟ فدراسیونها در ایران در یک برزخ قرار دارند. از یک طرف با قوانین بینالمللی رشته خودشان طرف هستند و فدراسیون جهانی و از سمت دیگر باید خودشان را با قوانین بالادستی وفق بدهند. یکی از مهمترین بندهای اساسنامههای فدراسیونهای جهانی که در فدراسیونهای زیر مجموعه لازمالاجراست بحث استقلال فدراسیون است. مسالهای که در بسیاری از کشورهای جهان به راحتی مورد پذیرش قرار میگیرد اما در ایران نه. دولتهای مختلف در سالهای گذشته به وضح نشان دادهاند چشم دیدن استقلال فدراسیونها را ندارند و همه زورشان را میزنند که افراد نزدیک به خود را به عنوان روسای فدراسیونها به کرسی بنشانند.
در سالهای گذشته فدراسیون فوتبال در متن این ماجرا بود. زمانی که محمد علیآبادی بعد از جام جهانی 2006 محمد دادکان را عزل کرد و فدراسیون فوتبال ایران تعلیق شد، فیفا اولتیماتوم داد که باید کمیته انتقالی تشکیل و اساسنامه جدید فدراسیون فوتبال نوشته شود. این اساسنامه تا سالها مورد مناقشه بود. در سالهای میانی دهه 90 چندین و چند بار خبر تاییدیه نداشتن اساسنامه فدراسیون فوتبال از جانب فیفا تیتر اخبار شد. تا وقتی که در سال 98 فیفا به ایران ضربالاجل داد که اساسنامه جدید را به تصویب دولت و مجلس برساند.
اینکه چرا اساسنامه مصوب نمیشد به خاطر مساله استقلال فدراسیون بود. در اساسنامه جدید نقش وزیر ورزش حذف و تمام اختیارات به مجمع فدراسیون داده شده بود و دولت و مجلس نمیخواستند زیر بار این مساله بروند. در نهایت در زمان ریاست شهابالدین عزیزیخادم و چند ماه مانده به پایان ضربالاجل فیفا و در حالی که دولت اساسنامه را مصوب کرده بود ولی مجلس به هیچ وجه زیر بار تصویب نمیرفت، تیم حقوقی فدراسیون از طریق هیات عمومی دیوان عدالت اداری تاییدیه اساسنامه جدید را گرفت و فیفا هم پذیرفت. البته همان زمان مجلس و اعضای هیات رییسه مدعی بودند این اقدام غیرقانونی است ولی بعد از ماجرای عزل رییس فدراسیون دیگر هیچ کس سراغ اساسنامه نرفت چرا که میدانستند به تصویب رسیده و تمام مراحلش قانونی طی شده.
فدراسیون جهانی والیبال و به تبع آن فدراسیونهای زیر مجموعه نیز همین مسیر را پیش گرفتند: مسیر استقلال فدراسیون و دادن تمام اختیارات به مجمع. و این دقیقا چیزی است که دولت اصلا مایل به پذیرش آن نیست. در حال حاضر فدراسیونهای ایران چنین بندی در اساسنامه خود ندارند و به همین دلیل وزرای ورزش به راحتی میتوانند در امور فدراسیونها دخالت کنند. اما در مورد والیبال اوضاع متفاوت است. اساسنامه جدید فدراسیون والیبال تمامی اختیارات را به مجمع داده اما این اساسنامه هنوز مصوبه داخلی را ندارد.
فارغ از اینکه داورزنی مدیر خوبی است یا نه، فارغ از اینکه او باید بماند یا برود و بدون در نظر گرفتن منافع طرفین درگیر در فدراسیون والیبال، تمام فدراسیونها باید مسیری که فدراسیون فوتبال طی کرده بروند. این در واقع مسیری است که تمام دنیا رفته و متوجه شدند به نفع پیشرفت ورزش است.
مستقل شدن فدراسیونها مزایای بزرگی دارد. اول از همه فدراسیون را از دخالت نهادهای بیرونی و سیاسی مصون میکند، به روسای فدراسیونها استقلال و هویت میدهد و باعث میشود آنها بتوانند در مجامع بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشند، استقلال مالی به فدراسیون میدهد، به روسا اطمینان خاطر میدهد که وقتی رای مجمع را گرفتند هر روز از یک سو تحت فشار قرار نمیگیرند چرا که تنها باید به مجمع پاسخگو باشند. آنها میدانند صندلیشان به راحتی به چند مدیرکل بیکار یا کارمندان وزارت ورزش سپرده نمیشود. ضمن اینکه واقعا استقلال فدراسیون هیچ تعارضی با قوانین بالادستی ندارد و اگر وزرای ورزش و برخی نهادها منافع شخصی یا حزبیشان را فراموش کنند مشکل خاصی به وجود نمیآید.
به این شکل سیستم در هم پیچیده و تنیده ورزش هم چابکتر میشود. حتی کمیته ملی المپیک هم مصونیت پیدا میکند و شایستهسالاری جای کارمند مسلکی و انتصاب را میگیرد. در انتخابات کمیته ملی المپیک روسای فدراسیونها صاحب رای هستند و گاهی دیده شده وزرای ورزش از طریق جابهجایی روسای فدراسیونها و انتصاب سرپرستها در انتخابات کمیته ملی المپیک هم دخالت میکنند. به این شکل همه مدیران ورزش میشوند آدم وزیر یا به عبارت دیگر دولت! این شرایط گاهی وضعیت اسفناکی برای ورزش به وجود میآورد. گروکشیها، جنگ قدرتها، کمک گرفتن از چهرههای سیاسی قدرتمند با دادن پست در هیئت رییسههای فدراسیونها به آنها ورزش را روز به روز از پیشرفت باز میدارد و به سمت روزمرّگی و منفعتطلبی میبرد. بالاخره یک جایی وزارت ورزش باید بفهمد که تنها نقش او در ورزش نظارتی است و نه دخالت. اگر این تفکر به وجود بیاید هم خودش سود میکند هم ورزش کشور شکوفا میشود.
دیدگاه تان را بنویسید